رسانه خبری اینتیتر
این تیتر کمینه ترین رسانه خبری ایران

نقد فیلم تد کی

فیلم تد کی «Ted K»، نمایشی براساس واقعیت از زندگی تئودور کازینسکی است. این فیلم بیوگرافی به اقدامات و زندگی یک ریاضیدان طرفدار محیط زیست و در عین حال یک قاتل سریالی می‌پردازد. با نقد این فیلم همراه باشید.

به گزارش اینتیتر به نقل از زومجی، فیلم تد کی (Ted K) اثری بیوگرافی از یک استاد و اعجوبه‌ی ریاضیات است که تبدیل به قاتلی سریالی می‌شود. اقدامات تئودور کازینسکی (Ted Kaczynski) یکی از طولانی‌ترین و پرخرج‌ترین پرونده‌های FBI بین سال‌های ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۵ میلادی بود. به‌گفته‌ی اطرافیانش، او فردی بسیار باهوش و متفکر بوده اما برای برقراری ارتباط با محیط پیرامون خود همیشه دچار مشکلاتی می‌شده است. او به یکباره در سال ۱۹۶۹ حرفه و تدریس در دانشگاه کالیفرنیا و برکلی را رها می‌کند و به‌دنبال یک زندگی بدوی می‌رود. کاچینسکی بعد از مواجه با شرکت‌های چوب‌بری، در جدال با صنعت و مدرنیته برمی‌آید و نقدی اجتماعی برای سیاستمداران چپ‌گرا، مخالفت با صنعتی شدن و حمایت از طبیعت‌محوری را صادر می‌کند. او برای دفاع از جنگل‌ها و طبیعت راه خشونت را پیش می‌گیرد و بمب‌گذاری‌هایش باعث کشته شدن ۳ نفر و مجروحیت ۲۳ فرد دیگر می‌شود.

بیشتر بخوانید:

تد کی فیلمی بیوگرافی است و مانند بعضی از آثار این زیرژانر با بی‌رمقی‌هایی در دل داستان خودش پیش می‌رود. روندی که یک مخاطب کم‌حوصله را کلافه می‌کند؛ چراکه فیلم علاوه‌بر درگیر نشدن در پیرنگی پُر گره، شیوه‌ای مستندگون نیز با خودش به‌همراه دارد. باتوجه‌به اینکه شخصیت تد در واقعیت، بحران‌هایی روانی را پشت سر گذاشته و اقدامات تروریست مآب او ریشه در همین مشکلات داشته است، اما فیلم سعی می‌کند که از این چشم‌انداز، داستان را روایت نکند و سیاستی میانه برای نفوذ در اتفاقات خودش داشته باشد.

در ادامه بخش‌هایی از داستان فیلم تد کی مشخص می‌شود.

تد به صورتی بدوی در کابین خود میان جنگل زندگی می‌کند. او به شکار می‌رود، سیب‌زمینی می‌کارد و برای به‌دست آوردن پول، خودش را با کارهای نیمه وقت مشغول می‌کند. کازینسکی احساس مسئولیت عجیبی نسبت به طبیعت دارد و از آنجائیکه فرد باهوشی است، برای تخریب معادن و حذف آدم‌هایی با تفکرات پیشرو و حامی مدرنیته، بمب‌هایی دست‌ساز می‌سازد. او برای پیشبرد اهداف خودش مقاله‌ی معروف و ۳۵۰۰۰ کلمه‌ای جامعه صنعتی و آینده را می‌نویسد تا نیویورک تایمز یا واشنگتن پست آن را به انتشار برسانند که همین اتفاق باعث دستگیری او می‌شود.

در دنیای واقعی کارکتر تد کازینسکی، شخصیتی است دراماتیک‌گونه که می‌تواند یک‌تنه بار اثری روانشناختی و جنایی را به دوش بکشد و پایه‌گذار اثری استخوان‌دار با قصه‌ای عمیق باشد. گذشته‌ی تد سرشار از نشانه‌ها و بحران‌هایی است که آینده‌ی خطرناک او را اجتناب‌ناپذیر می‌کنند و همین پیشنیه‌ی پُرتلاطم، محلی است برای تاخت‌‌و‌تاز فیلم‌ها و داستان‌ها. این شخصیت در کودکی دچار یک بیماری می‌شود و بعد از آن نشانه‌هایی از ناهنجاری‌ها را از خود بروز می‌دهد، تا جائیکه احساسات شدید زنانه‌ای را در خود می‌یابد و تصمیم به تغییر جنسیت می‌گیرد.

کازینسکی تروریست، مهاجمی باهوش با اختلالات روانی است که فیلم نمی‌داند دقیقا باید چگونه با او برخورد کند و به پرداخت کدامیک از جنبه‌های او بپردازد. فیلمساز به‌دنبال کاوش عمیق در مورد آنچه که این شخصیت را به این شکل انداخته نیست اما نمی‌تواند هم از آنچه که به رادیکال شدن‌اش انجامیده، چشم‌پوشی کند. کاچینسکی مکالماتی با مادرش دارد و از او درباره‌ی نحوه‌ی تربیت خودش و گذشته‌ی خانوادگی گله‌مند است، او خجالت می‌کشد که با همسر برادرش صحبت کند و از طرفی هم از او به‌خاطر ازدواج با برادرش بیزار است. فیلم تنها به نشان دادن و گفت‌وگو‌هایی کوتاه درباره‌ی این مسائل اکتفا می‌کند و دیگر نفوذی از خود نشان نمی‌دهد.

عدم دقیق شدن فیلم، همانند آثار داستانی بر روان کارکتر تد و ملموس نبودن‌اش برای مخاطب، به مشخص نبودن تکلیف کارگردان با قالب فیلم‌اش برمی‌گردد. درواقع شخصیت تد کازینسکی بین دو قالب مستند و داستانی گیر افتاده است، از سمتی دوربین فیلمساز در گوشه‌ای بدون وارد شدن به ابعاد کارکتر یک اثر داستانی ایستاده و تنها به بازگو کردن او پرداخته است و از سمتی دیگر هم او را در بستر یک نمایش با خط داستانی مشخص قرار داده؛ که البته این اصلا بدان معنا نیست که ما فکر کنیم فیلم Ted K رویه‌ای مستند- داستانی به‌خودش گرفته است. به‌نظر من کارگردان باید به مخاطب آگاهی می‌داد و او را روشن می‌کرد که قرار است شاهد چه چیزی از یک داستان واقعی باشد تا تماشاگر بتواند از دیدن اثر لذت ببرد و خود را با آن سرگرم کند.

فیلم Ted K به‌نوعی برداشتی آزاد از فیلم داستانی و ژانر جنایی است، چراکه فیلمساز کاملا خودخواسته مشخصه‌هایی از این دو رویکرد را تغییر داده و به مسیری ناآشنا و خسته‌کننده رسیده است. بُعد جنایی فیلم آن تعلیق و گره‌گذاری مرسوم را ندارد و از طرفی هم مخاطب کششی بین پلیس‌های داستان با کازیسنکی نمی‌بیند. کارگردان با حذف این ابعاد مسیر مستند را جایگزین آن‌ها کرده، مستندی که اما، با قصه‌ای نسبتا با فرم داستانی همراه است. ولی باز هم باید این نکته را به‌خاطر آورد که فیلم تد کی، بازسازی وقایع رخداده است و آنچنان پرداخت دراماتیک سازنده‌ و سینمایی برای داستان‌اش شکل نگرفته است.

به‌نظر می‌رسد طبیعت در این فیلم برای فیلمساز بسیار مهم بوده و تد کی به‌نوعی مرثیه‌ای نه‌چندان گیرا برای نابودی این کهن‌الگوی (آرکی‌تایپ) جمعی بشری است. سبک مینیمال کار شده در بعضی از سکانس‌های Ted K هم گواهی بر این مدعاست. کمپوزیسون و میزانسن‌هایی با استفاده از خطوط، مکث‌های تعلل‌بر‌انگیز در نماهای طبیعت و تنش‌زا و ترکیب‌بندی صحنه‌ها با کمترین اطلاعات‌دهی چیدمانی، همه‌و‌همه ذهن مخاطب را به‌سمت تفکر در باب نابودی طبیعت هدایت می‌کنند. اما مسئله‌ای که در اینجا قدری برای مخاطب آزاردهنده است، رفت‌و‌آمدی است که فیلمساز بین طبیعت و کارکتر کازینسکی دارد، درواقع فیلم گاهی به سمت طبیعت می‌رود و گاهی اقدامات این شخصیت را مورد نگرش قرار می‌دهد که البته هیچکدام از این دو موضوع هم به پرداختی کنش‌مند نمی‌رسند. همین در میانه بودن کارگردان، کار دستش می‌دهد و تماشاگرش را خسته از پای فیلم بازمی‌گرداند. به بیان دیگر رویکرد روایتی و پرداختی این اثر، مختص قالب مستند‌- داستانی است و نه اینکه مخاطب مجبور شود، تد کی را به‌عنوان فیلمی داستانی ببیند.

سازنده‌ی فیلم Ted K نگاهی به سبک کلی رایکارد ( کارگردان فیلم First Cow) داشته است‌. در آثار رایکارد معمولا طبیعت حرف اول را می‌زند و سبک مینی‌مالیستی کارگردانی‌اش هم به‌چشم می‌آید. سادگی کارهای رایکارد در ظاهر و پیچیدگی عمیق در باطن آن‌ها، یکی از مشخصه‌های فیلم‌های این کارگردان است که تونی استون هم دوست داشته به‌سمت این نوع از نگرش حرکت کند که اما تنها به ظاهری ساده دست پیدا کرده و به پرداختی درونی و عمیق برای اثرش نرسیده است. در فیلم حرکات شبانه (Night Moves) ، رایکارد طبیعت و اقدامات گروه‌های طرفدار محیط‌زیست را به‌تصویر می‌کشد، اقداماتی که منجر به قتل دو نفر در فیلم می‌شوند.

او به‌سادگی هرچه تمام‌تر، جهان‌بینی عمیقی را از بطن اثرش بیرون می‌آورد و آنچنان دراماتیک به تعریف قصه‌ی طبیعت و طرفداران آن می‌پردازد که تماشاگر تا پایان فیلم احساس خستگی نمی‌کند. اما در فیلم تد کی همه چیز در ظاهر است و همانند اثر رایکارد در بطن‌اش به بسط و گسترش منجسمی نمی‌رسد. در حرکات شبانه، کارگردان به کارکترهای طرفدار محیط‌زیست نزدیک می‌شود و آن‌ها را به مخاطب می‌شناساند و از طرفی هم با دقت، طبیعت و آلاینده‌های آن را مورد بررسی قرار می‌دهد. فیلم تد کی، باوجود داشتن ایده‌ای خوب، به‌واسطه‌ی انتخاب بد قالب و نوع رویکرد‌اش به پرداختی غیرجذاب رسیده است که همین اتفاق بیش‌ازپیش، هم خودش را سردرگم می‌کند و هم تماشاگری که دقیقا نمی‌داند مشغول تماشای چیست.

اینتیتر را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.