رسانه خبری اینتیتر
این تیتر کمینه ترین رسانه خبری ایران

آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟

از یک فیلم ترسناک، عجیب و بریتانیایی و اثری تحسین‌شده از جان فورد تا کمدی مستقل کالین ترورو و فیلم Third Star با نقش‌آفرینی بندیکت کامبربچ. مقاله‌ی معرفی فیلم سینمایی این هفته را از دست ندهید.

به گزارش اینتیتر به نقل از زومجی، تازه‌ترین مقاله‌ی «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟» به چهار فیلم سینمایی می‌پردازد که هرکدام به دلایلی متفاوت، آثاری غیرعامه‌پسند محسوب می‌شوند. در قدم اول با ساخته‌ی ستایش‌شده‌ی کارگردان معروفی طرف هستیم که این‌روزها منتقدها و مخالف‌های تند زیادی دارد و سپس به یک فیلم ترسناک می‌رسیم که به طرز تکان‌دهنده‌ای با مخاطب می‌ماند؛ تا حدی که شاید او تا چند روز از همراه شدن با قصه‌ی آن احساس پشیمانی کند.

دو فیلم کمدی-درام (درامدی) این فهرست هم آثار عجیبی به شمار می‌آیند و در گروه محصولات عامه‌پسند طبقه‌بندی نمی‌شوند. چرا که یکی از آن‌ها درباره‌ی مردی در آستانه‌ی مرگ است که می‌خواهد در سفری پرهیجان مجددا زندگی را مزه‌مزه کند و دومی راجع به انسان‌هایی است که هیچ‌کس حرف‌شان را باور نمی‌کند. هیچ‌کس دوست ندارد فرد توهین‌کننده به این افراد باشد و همزمان کمتر کسی صحبت آن‌ها را جدی می‌گیرد. تازه فیلم آخر این فهرست برای عجیب‌تر شدن شرایط توصیف‌شده، فانتزی زیرمتنی و داستان‌گویی واقع‌گرایانه را هم با یکدیگر ترکیب می‌کند.

فیلم The Man Who Shot Liberty Valance

فیلم‌های کلاسیک مهم همیشه لیاقت دیده شدن را دارند. چرا که حتی اگر مخاطب امروز را سرگرم نکنند و از برخی جهات قدیمی و خسته‌کننده به نظر برسند، باز کسی نمی‌تواند به‌سادگی نقش آن‌ها در پیشرفت سینما را از یاد ببرد. آن‌ها هنر هفتم را برای مخاطب زمان خود مهم‌تر کردند و لیاقت کسب احترام را دارند. البته این روزها احترام گذاشتن به سینمای جان فورد به محبوبیت قبل نیست. چرا که نه‌تنها کارگردان‌های شناخته‌شده‌ای مانند اسپایک لی او را نژادپرست و آثارش را نژادپرستانه می‌دانند، بلکه حتی کوئنتین تارانتینو که به وضوح می‌توان تاثیر فورد روی سینمای او را دید، ارزش سینمایی کارنامه‌ی هنری این مرد را انکار می‌کند.

ولی از حواشی فاصله بگیرید و به تماشای «مردی که لیبرتی والانس را کشت» بپردازید. یک فیلم که در زمان خود با قرار دادن جان وین و جیمز استوارت درکنار یکدیگر، روزنامه‌ها را پر کرد. مخصوصا که همه می‌دانستند کارگردان کاربلد ژانر وسترن آن را ساخته است. این اثر درباره‌ی عدالت و گم شدن آدم‌ها هنگام تلاش برای پیدا کردن آن است. فیلمی درباره‌ی نام‌هایی که می‌مانند و نام‌هایی که تنها به اسامی مهم گره می‌خورند. برای مدت طولانی مردم یک نفر را لیبرتی والانس و دیگری را قاتل لیبرتی والانس صدا می‌زنند. آیا در چنین شرایطی اصلا اهمیتی دارد که قاتل او در این تصویر عمیق ترسیم‌شده از غرب وحشی پیدا شود؟

(Possum (2018

شان هریس در فیلم Possum غوغا می‌کند. این فیلم درباره‌ی بازگشت یک انسان به خانه‌ی محل زندگی خود در کودکی و مواجه شدن با رازهای ترسناکی است که انسان‌ها معمولا می‌خواهند وجود آن‌ها را انکار کنند. چه می‌شود اگر به عقب برگردیم و پتویی را که همیشه باور داشتیم زیر آن یک هیولا زندگی می‌کند، از روی زمین بلند کنیم؟ چه می‌شود اگر آن موجود واقعا تمام سال‌ها زیر پتو بوده باشد؟ چه می‌شود اگر تلاش برای پذیرش زورکی این حقیقت که چیزی برای ترسیدن وجود ندارد، رعشه‌ای ابدی را بر بدن بیاندازد؟ آیا می‌توان بعد از آن زندگی کرد؟ یا دیگر تنها باید درد کشید و با ترس نفس‌های سنگین‌تر داشت؟ فیلم Possum طی ۸۵ دقیقه به‌گونه‌ای این سوالات را مطرح می‌کند و به پرسش‌های خود پاسخ‌هایی عجیب می‌دهد که بسیاری از فیلم‌های ترسناک ۱۵۰ دقیقه‌ای نمی‌توانند نیمی از دلهره‌سازی آن را داشته باشند.

(Third Star (2010

فیلم Third Star که از استعداد بندیکت کامبربچ بهره‌ی زیادی برده است، به جیمز می‌پردازد؛ مردی دچارشده به بیماری سرطان که می‌داند زمان زیادی برای نفس کشیدن ندارد. به همین خاطر او همراه‌با صمیمی‌ترین دوستان خود به سفر می‌رود؛ سفری پرشده از مشکلات گوناگون برای این چند انسان که قطعا لبخند را روی لب مخاطب می‌نشاند و به او کمک می‌کند. اما این یک کمدی مطلق نیست و اشک‌ها را هم جاری می‌سازد. پس اگر می‌توانید با خندیدن در تلخ‌ترین لحظات ارزش لحظات عادی زندگی را بیشتر بدانید، Third Star برای شما ساخته شده است و اگر اصلا در دل خنده‌های خود به‌دنبال گریستن نیستید، نباید سراغ آن را بگیرید.

این فیلمی درباره‌ی قدم گذاشتن به نقاط محبوب است؛ فیلمی راجع به اینکه چرا انسان باید علاقه‌ی درونی خود به دیدن برخی مکان‌ها و تنفس در اتمسفر آن‌ها را جدی بگیرد.

(Safety Not Guaranteed (2012

یک آگهی درباره‌ی سفر در زمان که وارد روزنامه شده است، آدمی که می‌خواهد در کار خود تثبیت شود و انسان‌هایی که آرام‌آرام در دل باور خیالی یک نفر دست‌وپا می‌زنند و لذت می‌برند. داستان فیلم Safety Not Guaranteed همان‌قدر که به سرعت عده‌ای را پس می‌زند، برای برخی تماشاگرها جذابیت خاصی دارد. زیرا بینندگان گاهی واقعا نمی‌خواهند درگیر مسائلی کاملا باورپذیر باشند و به تجربه‌های داستانی اغراق‌آمیز هم بله می‌گویند.

همچنین بینندگانی که به شیمی بین بازیگرها احترام می‌گذارند و به کمک آن به کاراکترها نزدیک‌تر می‌شوند، با این فیلم همراه خواهند شد. چون روابط انسان‌های حاضر مقابل دوربین قابل پذیرش است و اصلا تحمیل‌شده به نظر نمی‌آید. تازه وقتی یک نفر می‌خواهد شخصی دیگر را برای سفر در زمان آماده کند و کاملا جدی در این رابطه حرف می‌زند، چرا کسی نباید فیلم مرتبط با او را ببیند؟ آن هم وقتی کمدی‌های روز یکی پس از دیگری در کسب نمرات ضعیف رکورد می‌شکنند.

این تیتر را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.