رسانه خبری اینتیتر
این تیتر کمینه ترین رسانه خبری ایران

آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟

از یک فیلم خون‌آشام‌محور رمانتیک سوئدی و اثر سورئال کارگردان دو فیلم پدینگتون تا خوش‌گذرانی‌های آنا کندریک در محیط دانشگاه و یکی از بهترین نقش‌آفرینی‌های کارنامه‌ی شایا لباف.

به گزارش اینتیتر به نقل از زومجی، دو اثر قرارگرفته در شماره‌ی ۲۱۴ سری مقالات آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟ حس‌وحال روشن و مثبت دارند و دو اثر دیگر تاریک و سنگین جلو می‌روند. اما همه‌ی آن‌ها برای مخاطب‌های کاملا متفاوت و به مدل‌های بسیار گوناگون شخصیت‌هایی را به تصویر می‌کشند که مشغول تلاش برای پیدا کردن جایگاه درست خود در دنیا هستند.

افرادی که به‌دنبال آثار حال‌خوب‌کننده می‌گردند، بهتر است به ساخته‌های پل کینگ و جیسون مور زمان بدهند. اما آن‌هایی که آثار بزرگ‌سالانه و پرشده از درام جدی را می‌خواهند، از نخستین فیلم فهرست به کارگردانی توماس آلفردسون و آخرین فیلم مقاله به کارگردانی آلما هارل لذت بیشتری می‌برند.

Let the Right One In (2008)

توماس آلفردسون در سال‌های اخیر متاسفانه نتوانست موفقیت‌های فیلم Let the Right One In و فیلم Tinker Tailor Soldier Spy را تکرار کند. اما این باعث نمی‌شود که آثار لایق تحسین او همچنان تماشایی و خاص به نظر نرسند. بالاخره آن‌ها فیلم‌هایی هستند که هم در جلب توجه منتقدها و هم در ارائه‌ی تجربه‌ی جذاب سینمایی به مخاطب موفق بوده‌اند و کاملا هدفمند قصه می‌گویند. این فیلم‌ساز متولد کشور سوئد که اکنون ۵۶ سال سن دارد، در فیلم Let the Right One In با خون‌آشام‌ها سراغ قصه‌گویی راجع به تلاش آدم‌های امروز برای پیدا کردن افراد مثل خود می‌پردازد؛ به انسان‌هایی که نمی‌دانند آیا هرگز توسط سایر مردم پذیرفته می‌شوند یا نه.

آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟

الی به‌عنوان یک همسایه‌ی مرموز قدم به زندگی اسکار می‌گذارد تا دنیای این پسر ۱۲ساله‌ی مورد ظلم قرارگرفته قدم به قدم ازاین‌رو به آن رو شود. دوستی شکل می‌گیرد و قدم به قدم جدی‌تر به نظر می‌آید. آیا هویت واقعی دختر باعث به وحشت افتادن اسکار می‌شود یا همراهی آن‌ها می‌تواند حتی عمیق‌تر از قبل به نظر بیاید؟ در جامعه‌ای که هیچ‌کس یک نفر را درک نمی‌کند، شاید رفاقت و حتی عشق از دور شبیه تبدیل شدن یک نفر به نسخه‌ای دیگر از او باشد.

فضاسازی‌های تصویری که از صداگذاری‌های تأثیرگذار هم بهره برده‌اند، در ترکیب با نقش‌آفرینی‌های قابل‌توجه بازیگرها کاری می‌کنند که قصه‌ی دو شخصیت اصلی فیلم Let the Right One In در حومه‌ی شهر را نخواهید از دست بدهید. سفری که با آن‌ها پشت سر می‌گذارید، خوش‌جلوه و همواره شاد نیست. اما شاید کاری کند که به طرز عجیبی یاد برخی از روزهای زندگی خود بیافتید.

Bunny and the Bull (2009)

آن‌هایی که فیلم Paddington، محصول سال ۲۰۱۴ میلادی و فیلم Paddington 2، محصول سال ۲۰۱۷ میلادی را دیده‌اند احتمالا به خوبی با هنر پل کینگ در روایت پرسرعت، جذاب و دل‌نشین قصه‌ها با زبان سینما آشنا هستند. او که اکنون به ساخت فیلم Wonka (پیش‌درآمد فیلم Willy Wonka & the Chocolate Factory، محصول سال ۱۹۷۱ میلادی) با نقش‌آفرینی تیموتی شالامی می‌پردازد، شانس زیادی برای برعهده گرفتن پروژه‌های بزرگ در سال‌های آتی دارد. به همین خاطر اکنون نگاه به گذشته و شناخت ریشه‌های فیلم‌سازی این کارگردان بریتانیایی هیجان‌انگیز به نظر می‌رسد.

کینگ که به‌لطف سریال کمدی The Mighty Boosh توانست کارنامه‌ای قابل‌توجه برای تهیه‌کنندگان سینمایی داشته باشد، با یک اثر مستقل بسیار کم‌خرج وارد جهان هنر هفتم شد؛ فیلم Bunny and the Bull، محصول سال ۲۰۰۹ میلادی با بودجه‌ی حدودا ۷۵۰ هزار یورویی.

اما حتی کمبود بودجه‌ی فیلم جلوی به چشم آمدن تدوین عالی، تصویرسازی‌های بامزه و داستان‌گویی معنادار آن را نگرفت. این‌جا دو دوست با یکدیگر از اتاق خود به یک سفر خیالی می‌روند تا روزمرگی و خسته‌کنندگی بی پایان زندگی یکی از آن‌ها کم‌رنگ شود. استیون خود را در نوستالژی غرق می‌کند و با به یاد آوردن خاطره‌ی خوش موفق به فرار از تاریکی اتاق خود می‌شود؛ شاید مثل یک تیم تولید فیلم سینمایی که با بودجه‌ی اندک تنها می‌توانند ادای ساخت فیلم مفصل و فیلم‌برداری‌شده در لوکیشن‌های هیجان‌انگیز گوناگون را دربیاورند.

Pitch Perfect (2012)

بچگانه، دخترانه، کلیشه‌ای، بیش از حد رمانتیک یا هر صفت دیگری که به فیلم Pitch Perfect و آثاری مانند آن نسبت داده شوند، تاثیری روی این واقعیت نمی‌گذارند که ساخته‌های سینمایی مورد بحث می‌توانند اوقات بسیار خوشی را برای مخاطب هدف خود رقم بزنند. پس اگر آکاپلا، رمانتیک‌های دانشگاهی آشنای هالیوود، آنا کندریک، آوازخوانی‌های فراوان و کنار هم قرار گرفتن افراد متفاوت را دوست دارید، بعید به نظر می‌رسد که تماشای پیچ پرفکت را دوست نداشته باشید. این اثر به کارگردانی جیسون مور می‌داند که مخاطب آن به‌دنبال چه تجربه‌ی شادی است و همان را نیز تقدیم وی می‌کند.

آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟

همان عناصری در فیلم‌نامه‌ی Pitch Perfect که عده‌ای را از اثر دور می‌کنند، برای برخی افراد دیگر سرگرم‌کننده و سرشار از انرژی مثبت به نظر می‌رسند. تازه برخلاف دنباله‌های این فیلم که واقعا فقط برای چاپ پول ساخته شده‌اند، پیچ پرفکت واقعا شخصیت‌پردازی و داستان‌گویی را در حد خود جدی می‌گیرد.

مخاطب خواسته‌ی بکا و شخصیت‌های دیگر را می‌شناسد، به چالش کشیده شدن عادی آن‌ها را می‌بیند، شاهد تلاش کاراکترها برای کسب پیروزی است و دوست دارد که برنده شدن آن‌ها را ببیند. یک قصه‌گویی کاملا چارچوب‌بندی‌شده با جزئیات فراموش‌شدنی که اگر اهل تماشای این جنس از فیلم‌ها باشید، می‌توانید بارها موقع دنبال کردن روایت اثر لبخند بزنید.

Honey Boy (2019)

حواشی شایا لباف کاری کرده‌اند که آینده‌ی کاری او در سینما جدا به خطر بیافتد. اما فارغ از آن که چه رفتارهای بحث‌برانگیزی در پشت صحنه دارد، نباید قدرت وی در بازیگری را انکار کرد. لباف با همکاری با کارگردان‌های مختلف تجربه‌های متفاوتی کسب کرد، قدم به قدم خود را به این سطح از بازیگری رساند و تسلط فراوانی را موقع اجرای نقش‌های چالش‌برانگیز از خود نشان می‌دهد. نترسی این بازیگر از بخش‌های جدی و بعضا اغراق‌آمیز فیلم‌نامه‌های مختلف کاملا در فیلم‌های عالی او دیده می‌شوند.

تازه نقاط قوت فیلم Honey Boy که داستانی صمیمانه و احساسی را تقدیم تماشاگر می‌کند، محدود به بازی لباف نشده است. اثر تحسین‌شده‌ی آلما هارل براساس تلاش یک شخص مشکل‌دار برای به یاد آوردن کودکی عجیب، شاد، شدیدا غم‌انگیز و بعضا جنون‌آمیز خود جلو می‌رود. نوآ جوپ، بازیگر سری فیلم ترسناک A Quiet Place و لوکاس هجز، بازیگر فیلم Manchester By the Sea هم به‌عنوان استعدادهای جوانی که شاید در سال‌های آتی بیشتر آن‌ها را ببینیم، در فیلم Honey Boy خوش درخشیده‌اند.

اینتیتر را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.