داعش چگونه به عراق راه یافت؟

فعالان رسانه‌اى غربگرا از هجوم داعش، تحت‌عنوان «انقلابیون قبایل عربى عراق» حمایت کرده و تمام تلاش خود را براى جهت‌دهى افکارعمومى علیه ارتش عراق تحت‌عنوان «ارتش المالکى» یا «ارتش صفوى» به‌کار بردند.

به گزارش اینتیتر به نقل از فرهیختگان، شهاب نورانی‌فر، دبیر خبر و تحلیل کانال تحولات عراق: ماه‌هاى ژوئن و آگوست را مى‌توان در عراق، دو ماه پرحادثه برای این کشور نامید. ماه ژوئن از نظر مسائل مربوط به حمله داعش، فاجعه نسل‌کشى اسپایکر در تکریت که به‌حق باید آن را هولوکاستى علیه شیعیان عراق نامید، فتواى مقدس جهاد کفایى، تشکیل حشدالشعبى و… نسبت به ماه آگوست دارای تمایز است.

در اینجا قصد داریم چند کلامى را در باب سقوط موصل و نتایج فاجعه‌بار آن بنویسیم.

عوامل موثر در این حادثه

۱. عوامل خارجی

آمریکا و کشور‌های غربی

درخصوص توطئه‌هاى کشورهاى غربى و در رأس آنان آمریکا، می‌توان به بدعهدى این کشور در کمک‌رسانى به عراق از نظر حملات هوایى -که پروسه آن پیش از حمله داعش شروع شده بود- اشاره کرد. این اقدام دولت اوباما برخلاف توافقات استراتژیک صورت‌گرفته سال ۲۰۰۸ بود. اوباما در انتقام از عدم دخالت نورى‌المالکى در جنگ سوریه به‌سود محور غربى-عربى و نیز حمایت وى از بشار اسد دست به این اقدام زد.

حمایت‌های ترکیه، قطر و عربستان‌سعودی

این کشور‌ها از طریق حمایت‌هاى مالى و حتى نیروى انسانى (مانند تروریست داعشى-سعودى، فیصل‌العنزى که باعث به شهادت رساندن نیروهاى عراقى بسیارى شد) و نیز کمک‌های لجستیکی، تسلیحاتى، آموزشى و رسانه‌اى در سقوط موصل موثر بودند. آن‌ها از طریق شبکه‌هایى همچون الجزیره و العربیه و نامیدن ارتش عراق به‌نام «ارتش المالکى» یا «ارتش صفوى» و نامیدن داعشى‌ها به‌نام «انقلابیون قبایل عربى عراق»، تلاش بسیارى در بسیج افکارعمومى و انتقال تصویرى غلط به جهان عرب درجهت حمایت از داعشیان به عمل آوردند.

در اینجا لازم است به نقش ترکیه اشاره کرد که طبق گزارش‌هاى رسانه‌اى، برخى از زنان فرماندهان داعشى که در اردوگاه الهول در مرز عراق و سوریه زندانى هستند و هنوز عقاید داعشى دارند، به کشور ترکیه فرار کرده و در آنجا پناهنده شده‌اند تا روزى به‌زعم خود براى بازپس‌گیرى مناطق ازدست‌رفته خود دوباره بازگردند!

۲. عوامل داخلی

اگرچه برخى از این عوامل قصدی نبوده، اما اهمال و تقصیر در آن غیرقابل چشم‌پوشى است. ازجمله این عوامل می‌توان به برخی امور اشاره کرد.

سیاست‌های غلط نوری‌مالکی اعطای امتیازات بسیار به اقلیم

نورى‌المالکى با دادن امتیازهاى بسیار به اقلیم باعث شد اقلیم تا سنجار نفوذ کرده و اساسا پیشمرگه با هماهنگى ارتش عمل نکند. این اقدام، منجر به خیانت پیشمرگه به مردم سنجار و تنها گذاشتن ایشان با داعش شد.

استخدام افسران بعثی در ارتش

المالکى با وارد کردن افسران سابق بعثى به ارتش و نیز ارتقاى افسرانى صرفا متملق و ناکارآمد -به دلایل سیاسى- باعث فساد بیشتر در ارتش شد و عملا در سیستم امنیتى و نظامى کشور که تحت‌نظر فرمانده کل نیروهاى مسلح بود، ناهماهنگى به‌وجود آمد به‌گونه‌اى که در آن روزها، ناهماهنگى‌ها و عدم همکارى فرماندهان و نیز خیانت برخى از آن‌ها باعث بى‌نظمى میان نیرو‌ها و عقب‌نشینى آنان بدون کمترین نبردى شد.

تفرقه‌گرایی سیاستمداران اهل سنت

سیاستمداران و سران قبایل اهل سنت با دمیدن در آتش فرقه‌گرایى، باعث دور شدن هرچه بیشتر مردم مناطق شمالى و غربى از نظام سیاسى شدند، شروع این اقدامات همزمان با بهار عربى بود و پس از مدت کوتاهى، جو فرقه‌گرایى بر این مناطق حاکم شد.

پول‌هاى سیاسى به میادین تظاهرات نفوذ کرد و نیروهاى افراطى و فرقه‌گرا بر فضاى اعتراضات و میادین سیطره یافتند به‌گونه‌اى که با شعارهایى مانند «قادمون یا بغداد (بغداد ما درحال آمدن هستیم)» و همچنین شعارهایى با محتواى پاکسازى بغداد و دولت از شیعیان و مواجهه مسلحانه با ارتش عراق، عملا باعث شدند این مناطق در یک‌سال مانده به هجوم داعش، به استان‌هایى شبه‌خودمختار تبدیل شوند تا جایی که استانداران آن همچون اثیل‌النجیفى (استاندار وقت موصل) یا احمدعبدالله الجبورى (ابومازن) (استاندار وقت صلاح‌الدین) هیچ اهمیتى به دولت مرکزى ندهند. در نتیجه در این استان‌ها نیروهاى مسلح افراطى به‌راحتى رفت‌وآمد می‌کردند و دولت مرکزی نیز به‌دلیل عدم همراهی استانداران قادر به انجام کاری نبود.

البته این موارد به غیر از باز کردن راه براى ورود داعش و درگیرى‌ها با فرماندهان منصوب دولت (مانند درگیرى لفظى معروف میان مهدى‌الغراوى فرمانده ستاد عملیات مشترک موصل با اثیل‌النجیفى همزمان با شروع حملات تروریست‌ها به این استان) بوده است.

براى مثال اثیل‌النجیفى استاندار موصل رسما خواستار خروج ارتش و پلیس فدرال از این استان در زمان اندکى قبل از هجوم داعش و نیز خواستار حمایت بین‌المللى از داعشى‌ها تحت‌عنوان «گروه‌هاى مسلح و نیروهاى قبایل و نیروهاى سابق بعثى» شده بود!

در همین راستا نباید کمک‌هاى مالى برخى سیاسیون عراقى به تروریست‌ها مانند کمک‌هاى مالى و حمایت رسانه‌اى خمیس‌الخنجر، سیاستمدار معروف فعلى عراقى از تروریست‌ها تحت‌عنوان حمایت از «انقلابیون قبایل عربى عراق» را فراموش کرد.

نقش فعالان رسانه‌ای

در اینجا نیز نباید از نقش فعالان رسانه‌اى غربگرا یا اخوانی عراق در این زمینه غافل شد. کسانی همچون عامرالکبیسى، عمرالجنابى، عامرابراهیم، زیدعبدالوهاب الاعظمى، شاهوالقرداغى و… و همچنین شبکه‌های الشرقیه، التغییر، الرافدین، الفلوجه و… که تمامى این شبکه‌ها و فعالان از هجوم داعش، تحت‌عنوان «انقلابیون قبایل عربى عراق» حمایت کرده و تمام تلاش خود را براى جهت‌دهى افکارعمومى علیه ارتش عراق تحت‌عنوان «ارتش المالکى» یا «ارتش صفوى» به‌کار بردند.

همین افراد نیز در زمان اعتراضات اکتبر رنگ عوض کرده و حامى این اعتراضات شدند و یکى از اشتباهات معترضان نیز این بود که به کلام مرجعیت اعلاى نجف، مبنى‌بر نظم دادن به صفوف خود و بیرون راندن نفوذى‌ها عمل نکردند و همین باعث روی‌گردانى بسیارى از مردم در قشر خاکسترى عراق (الاغلبیه الصامته) از آنان شد.

اشتباهات سران قبایل در این خصوص

نباید سران قبایل مانند على‌حاتم سلیمان‌الدلیمى و برخى فریب‌خوردگان از اهالى این مناطق را نیز از یاد برد که همگى با رویى باز از ورود داعش استقبال کردند. هرچند برخى نیز از روى ترس و تهدید مجبور به این کار شدند. درخصوص استقبال از اقدامات داعش در روزهاى ابتدایى نیز مى‌توان به داستان چگونگى شهادت شهید مصطفى‌العذارى به‌عنوان نمونه اشاره کرد.

نتیجه‌گیری

به‌طور کل تمامى این عوامل دست‌به‌دست هم دادند تا فاجعه سقوط موصل و بقیه مناطق استان‌هاى غربى و شمالى رخ دهد که البته اگر فتواى مرجعیت اعلاى عراق در مقام اول و رشادت مردم جنوب و مرکز عراق در مقام دوم و نیز کمک‌هاى کشور برادر عراق یعنى ایران به فرماندهى شهیدسلیمانى نبود، داعش با وضعیت به وجود آمده ناشى از فروپاشى ارتش به‌دلیل فساد موجود میان برخى از فرماندهان و فساد و درگیرى‌هاى سیاسى موجود در عراق، توانایى رسیدن به اماکن مقدس عراق را داشت.

مغلوبان این حادثه

از بزرگ‌ترین شکست‌خوردگان این حادثه فاجعه‌بار، خود جریان اهل سنت و اهالى آن بودند که به‌خاطر اشتباهات نخبگان، رهبران سیاسى، سران قبایل و برخى از رجال دین -که همیشه پس از سال ۲۰۰۳ به‌جاى تقویت خود به‌عنوان یک اقلیت قوى، در رویاى سراب تسلط اقلیت بر اکثریت مانند دهه‌هاى پیشین عراق بودند- دست به انتحار سیاسى و باز کردن مرزهاى خود براى ورود تروریست‌ها زدند.

این موضوع باعث شد بسیارى از اهل سنت عراق شهید یا آواره شوند. این درحالى است که پس از این حوادث، قدرت سیاسى اهل تسنن به‌شدت ضعیف شد و همین نخبگان و سیاسیون ایشان همچون خمیس‌الخنجر و ابومازن، وارد نظامی شدند که منتقد آن بودند.

برخى دیگر نیز مانند اثیل‌النجیفى، یحیى‌الکبیسى و طارق‌الهاشمى به ترکیه فرار کرده و گروهى دیگر مثل اسامه‌النجیفى و على‌حاتم سلیمان‌الدلیمى به اربیل پناهنده شدند. عده‌ای دیگر نیز مانند رافع‌العیساوى تن به معامله با برخى سیاسیون شیعى دادند تا فقط براى بار دیگر وارد فضاى سیاسى شوند.

در پایان باید گفت معارضان دیروز شیعى و کرد و تعدادى اپوزیسیون سنى ۱۸ سال قبل، به ورود نیروهاى بیگانه به عراق براى رهایى از نظام وحشتناک و دیکتاتورى صدام تن دادند، اما تا به‌امروز به‌دلیل این تصمیم مورد ملامت قرار گرفته بلکه خود آنان نیز امروز، خویشتن را مبرى از این موضوع مى‌دانند و به غلط بودن آن اعتراف دارند.

حال با این وضعیت به نخبگان و سیاسیون و سران قبایل مناطق غربى و شمالى عراق چه باید گفت که براى طمع بازگشت حکومت به‌طور کامل به اقلیت نه‌تن‌ها به ورود نیرویى بیگانه تن دادند بلکه اجازه ورود به یک نیروى تروریستى را داده، مرزهاى خود را به‌سوى آن‌ها باز کردند و آنان را در ابتدا یارى کردند؟!

تصمیمى که نهایتش این شد این تروریست‌ها به هلاکت رسیده، برخى از این نخبگان، سران قبایل و سیاسیون به اربیل، ترکیه، قطر یا اردن گریخته و گروهی دیگر نیز به همین سازوکار سیاسى، اما این‌بار با موضعى بسیار ضعیف‌تر از گذشته تن دهند درحالی که میلیون‌ها تن آواره شده و هزاران جوان از مناطق جنوبى و مرکزى عراق به‌دلیل این تصمیمات اشتباه، اهمال و فسادهاى وحشتناک اصحاب سلطه در آن زمان، جان خود را از دست داده‌اند.

اینتیتر را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.