رسانه خبری اینتیتر
این تیتر کمینه ترین رسانه خبری ایران

نقد و بررسی فیلم حمال طلا

«حمال طلا» دومین تجربه فیلمسازی تورج اصلانی، فیلمبردار سرشناس سینمای ایران است. اولین فیلم اصلانی با نام « جینگو » در سال ۱۳۹۳ در گروه هنر و تجربه به نمایش درآمد و نتوانست با اقبالی مواجه شود و به سرعت فراموش شد.

به گزارش اینتیتر به نقل از مووی مگ، «حمال طلا» اما وضعیت متفاوتی نسبت به ساخته اول اصلانی که به نوعی برای او تجربه گرایی هم محسوب می شد دارد. سوژه فیلم جدید این کارگردان، اجتماعی است و انتظار می رفت که بتواند رنگ پرده های سینما را به خود ببیند اما سرانجام راهی بهتر از اکران آنلاین نصیبش نشد.

« حمال طلا » سوژه اولیه قابل قبولی دارد. دزدیده شدن طلاهای یک حامل و معضل پرداخت غرامت که در ادامه با خریدن امتیاز تخلیه چاه کارآگاه همراه می شود، بستر مناسبی برای روایت یک قصه اجتماعی است. اما ایراد بزرگ « حمال طلا » بی تجربگی کارگردان فیلم است. اصلانی یکی از بهترین فیلمبرداران سینمای ایران محسوب می شود اما این سابقه درخشان نتوانسته در بخش نویسندگی و کارگردانی کمکی به او نماید. ایده اولیه داستان توانایی همراه کردن مخاطب را دارد اما زمانی که فیلم به نیمه می رسد، مسیر خود را گم می کند و برای سرپا ماندن به هرچیز که در اطرافش باشد چنگ می زند!

متاسفانه اصلانی نیز مانند اغلب فیلمسازان ایرانی، به شنیده هایش از معضلات اجتماعی تکیه کرده و با همین اطلاعات محدود به سراغ ساخت فیلم رفته است. کم تجربگی او در ترسیم جزئیات قصه نیز از عدم تجربه زیستی فیلمساز بر می آید که باعث شده فیلمنامه حفره های فراوانی داشته باشد. متاسفانه فیلم حتی در ارائه دلایل منطقی اولیه رخدادهایش نیز ناتوان است. اینکه چاه فاضلاب کارآگاه می بایست تخلیه شده و از آن استخراج طلا صورت بگیرد ایده جالبی است اما فیلمساز چه توضیحی برای تحریک دو شخصیت اصلی داستان به این اقدام ارائه کرده؟ اینکه یک زن انگلیسی بیش از نیم قرن پیش در این مکان به دستشویی رفته و جواهرش به داخل توالت افتاده و طی این سالها هم هیچکس پیگیر این موضوع نشده است!

متاسفانه فیلمنامه هرگز در طول قصه اشاره نمی کند که چرا یک زن انگلیسی باید در دهه ۳۰ شمسی به دستشویی این مکان ورود کرده باشد! مکانی که حتی نیم قرن بعد هم سر و شکل درستی ندارد و مشخص نیست ۵۰ سال پیش چه مکانی بوده است! یا اینکه اگر آن جواهر تا این حد ارزشمند بوده، چرا به حال خود رها شده تا ۵۰ سال بعد فضولات بیشتری بر روی آن قرار بگیرد! چنانچه مورد دستشویی خانم انگلیسی را نادیده بگیریم، به دو شخصیت اصلی داستان می رسیم که براساس نوشته های یک کتابچه بی سر و ته، تصمیم می گیرند زندگی شان را به خطر بیندازند تا هرطور که شده به چاه فاضلاب بزنند و به دنبال طلاگیری باشند!

« حمال طلا » اما در ادامه ماجرای تخلیه چاه فاضلاب را به حال خود رها کرده و بدون هیچ دلیلی، شخصیت اصلی داستان را به سمت بازار سکه سوق می دهد. قصه ای جدید که بی ارتباط با بخش اول فیلم است و باعث می شود همان مختصر کشش دقایق ابتدایی فیلم نیز از دست برود. از اینجا به بعد، فیلم به سراشیبی می افتد و هیچ راه فراری هم در مقابل خود نمی بیند. اصلانی تلاش کرده تا اقتصاد بیمار ایران را در « حمال طلا » به تصویر بکشد اما برای این منظور به سراغ بدترین گزینه رفته و آن هم طلا است. جنسی که قیمت آن طی چند سال اخیر همواره روندی صعودی داشته اما در فیلم، خیلی راحت طی یک روز دچار سقوط می شود و به اصطلاح حبابی که از آن دم زده می شود به یکباره منفجر می شود؛ حبابی که در جامعه امروز ایران کمتر کسی رنگ ترکیدن آن را دیده!

متاسفانه پایان بندی فیلم نیز خام و شعار زده است. پایان بندی که فیلمنامه پر ایراد فیلم را به بدترین شکل ممکن به انتهای خط می رساند تا ضرب المثل « باد آورده را باد می برد » را تداعی کند. شاید اگر فیلمبرداری خوب نبود، « حمال طلا » می توانست وضعیت به مراتب بدتری از آنچه که هست داشته باشد اما تجربه ارزشمند اصلانی در دومین فیلم به سراغش آمده تا حداقل « حمال طلا » از حیث قاب بندی اثری قابل احترام باشد. با اینحال باید گفت که فیلمبرداری خوب اثر را، فیلمنامه خام آن بر باد داده. فیلمنامه ای که در آن عیان است نویسنده تجربه زیستی از معضلات اجتماعی نداشته و تنها به مطالب، نوشته ها یا شنیده ها برای ترسیم زندگی شخصیت هایش اقدام کرده است. ایرادی که می توان آن را به اغلب فیلمسازان اجتماعی ایران وارد دانست که شناختی از زندگی قشر کارگر ندارند و از این جهت نگاهی کلیشه ای به زندگی شان دارند و سرنوشتی کلیشه ای تر را برایشان در سینما رقم می زنند.

اینتیتر را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.