خلاصه کامل سریال گیلدخت از قسمت اول تا آخر را اینجا بخوانید (هر هفته بروزرسانی می شود)

سریال گیلدخت از آبان ماه سال جاری روزهای پایانی هفته از شبکه یک سیما در حال پخش است. خلاصه کامل سریال گیلدخت از قسمت اول تا آخر را اینجا بخوانید. این محتوا هر هفته بروزرسانی می شود.

اینتیتر – سارا محمودی؛ سریال گیلدخت از ۱۹ آبان ماه از شبکه یک سیما و آی فیلم روزهای پنجشنبه و جمعه هر هفته در حال پخش است و پخش آن تا اواخر بهار سال ۱۴۰۲ ادامه خواهد داشت. برای اطلاع از اسامی بازیگران این سریال و اطلاعات بیشتر می توانید به این لینک مراجعه کنید.

در این مطلب می توانید خلاصه کامل سریال گیلدخت را از قسمت اول تا آخر مطالعه کنید.

خلاصه کامل سریال گیلدخت

در خلاصه کامل سریال گیلدخت آمده است: «میرشکار‌ که وفادار به تقی خان بود تو جنگل از طریق سواری که حامل نامه ای بوده، دسترسی پیدا میکنه به اون نامه و اونو تحویل تقی خان میده، تقی خان سفارش میکنه که نه دوست نه دشمن از این نامه باخبر نشن چون اون نامه ی قتل تعداد زیادی آدم بود که توسط طاووس الملوک خواهر شاه صادر شده بود.

سریال گیلدخت

گلنار و‌ میرشکار عاشق هم بودن و میخواستن ازدواج کنن اما تقی خان مخالفه. آصف میرزا و طاووس الملوک که میفهمن نامه تو املاک و آبادی های تحت نظارت تقی خان گم شده به دنبال نامه به گیلان میان و عمارت تقی خان رو با جنگ و زورو تفنگ تسخیر میکنن. تقی خان رو به اسارت میگیرن، احترام السادات حبس خانگی میشه و گلنار از عمارت فرار میکنه.

در همین جدال میر شکار تیر میخوره و از بلندی پرت میشه پایین و سربازا شهادت میدن که اون مرده و خاکش کردن.
گلنار به آبادی های اطراف و پیش آدمایی که برای تقی خان کار میکردن میره تا بتونه با اونها سپاهی درست کنه تا عمارت رو آزاد کنه اما کسی حاضر به کمک نمیشه.

نهایتا گلنار تصمیم میگیره خودشو به رشت برسونه تا از طریق عدلیه و شکایت از آصف میرزا و رسوندن داستان عمارت به گوش مقامات خانوادش رو نجات بده و داستان در همین مسیر با فرازو نشیب هایی که برای گلنار بوجود میاد ادامه داره.

گلنار با پیشنهاد و کمک بی بی خودش رو جای ندیمه ها جا میزنه و با سایر ندیمه ها به بهانه ی کار راهی عمارت میشه. در راه گاریچی که به گلنار چشم داشت و سعی میکرد بهش آسیب بزنه توسط چاوش از ماموران آصف میرزا کشته میشه.

خلاصه کامل سریال گیلدخت

تقی خان دوباره به حبس منتقل میشه و به دستور آصف میرزا شکنجه میشه تا به حرف بیاد و بگه نامه کجاست.

در مسیر انتقال ندیمه ها به عمارت گلنار بیمار میشه و تب شدیدی میکنه، تو جنگل یه کلبه پیدا میکنن و اونجا میمونن تا هم استراحت کنن هم گلنار تلف نشه.

برحسب اتفاق مهربان بانو از همون مسیر رد میشه و چاوش بهشون پیشنهاد میکنه کنار آتش استراحت کنن و صبح برن.

مهربان بانو به اجبار قبول میکنه و میخواد بره که به اون ندیمه ی مریض (گلنار) سر بزنه.

ولی قبل از اون فیروزه که با کاروان مهربان بانو بوده و قبل از ورود اون وارد کلبه شده بوده و گلنارو شناخته برای جلوگیری از شناخته شدن گلنار به دروغ فریاد میزنه که این ندیمه آبله داره تا مهربان بانو بترسه و وارد کلبه نشه و اینطوری از گلنار محافظت میکنه.

طاووس الملوک وارد گرمابه ای که تقی خان توش حبس بودن میشه و بهش پیشنهاد میده که به یاد عشق جوانی ای که بینشون بوده دوباره باهم باشن و همه چیزو از نو شروع کنن اماتقی خان قبول نمیکنه.

گلنار که حالش بهتر شده بود به دروغ گفتن عنکبوت نیشش زده و اون تب حاصل آبله نبوده و از گزیدگی عنکبوت بوده.

نزدیک صبح، فیروزه و گلنار وقتی همه خواب بودن از کلبه فرار کردن به مقصد عمارت اما در بین راه گلنار متوجه شد نزدیک قبرستانی هستن که میرشکار در اونجا دفن شده، برای خوندن فاتحه به اونجا رفتن که با صحنه نبش قبرهای قبرستان ب دستور آصف میرزا برای پیدا کردن جسد اسماعیل مواجه میشن.

همون لحظه چاوش سرمیرسه و اون ارو برمیگردونه پیش بقیه ندیمه ها. بالاخره به عمارت میرسن و گلنار در پوشش ندیمه وارد عمارت پدریش میشه.

طاووس الملوک همچنان در پی خوراندن داروی دست ساز کشنده به احترام الساداته‌ و آصف میرزا در تب زنده شدن عشق قدیمیش با دیدن گلنار میسوزه.

گلنار که با ظاهر ندیمه ها وارد عمارت شد در تلاشه تا بتونه جایی که پدر و مادرش در اونجا حبس هستن رو پیدا کنه و در فکر اینه که بتونه با نقشه ای اونها رو فراری‌ بده و به جای امنی منتقل کنه، اما هنوز نمیدونه چطور و به کجا.

طاووس الملوک خواستار ملاقات با فیروزه شد تا شاید بتونه از زیر زبون فیروزه حرف بکشه و بفهمه گلنار کجا مخفی شده اما فیروزه چیزی نگفت و‌ نتونستن از طریق اون به اطلاعاتی دسترسی پیدا کنن.

آصف میرزا هم چون از وفاداری میرزا رضا به تقی خان با خبره و میترسه تا توسط اون مسموم بشه دستور داد تا در هر وعده ی غذایی که از مطبخ برای اونها پخته و‌ فرستاده میشه ندیمه ای رو به عنوان پیش مرگ بفرستن تا اون ندیمه اول غذاها و نوشیدنی هارو تست کنه.

جمعی از بزرگان آبادی و کسانی که به تقی خان وفادار بودن تصمیم گرفتن بعد از تحویل سال به عمارت برن و از شازده احوال پرس تقی خان بشن و میانجی گری کنن تا آزاد بشه اما آصف میرزا باهاشون بسیار بد رفتار کرد.

در همین بین گلنار مجبور شد برای شازده دارو ببره و مهمونها گلنار رو دیدن و متوجه شدن که داخل عمارته اما سکوت کردن.

احترام السادات سعی داره تا از طریق ندیمه ها از گلنار خبر بگیره اما ندیمه ای که به اتاقش میره حق مصاحبت با اونو نداره.

جسم آسیب دیده ی اسماعیل توسط یک رهگذر در جنگل پیدا شد، رهگذر به اسماعیل کمک کرد و اونو به کلبه ای رسوند.

آصف برای تمام آدم های مورد اعتماد تقی خان پیک میفرستاد تا نامه رو پیدا کنن و اونها هم پیدا میکردن اما نسخه ی رونوشت بود، و متوجه شدن تقی خان برای گم کردن رد نامه یه نسخه رو نوشت به چندین فرد معتمد داده.

گلنار برای اینکه بتونه متوجه بشه چرا این بلاها داره سرخانوادش میاد و بتونه کمکشون کنه به دنبال پیدا کردن دلیل متوجه وجود نامه شد و تلاش کرد تا نسخه ی رونوشتی که توسط آصف پاره شده بود پیدا کنه و با چسبوندن تکه هاش به هم موضوع رو بفهمه که موفق هم‌ شد.

طاووس الملوک عزم رشت کرده و گلنار اینو فهمیده و در تدارک نقشه ی فراری دادن پدرو مادرش در نبود طاووس و کم شدن تعداد تفنگچی هاست.

آصف به دنبال این که متولی امام زاده مقابلش ایستاده بود و از تقی خان حمایت کرده بود دستور داده بود تا اونو شلاق بزنن، روز اجرای حکم مردم آبادی برای تماشای حکم رفتن اما در واقع نقشه ای داشتن که از متولی دفاع کنن و نقشه با موفقیت پیش رفت و اونها مانع اجرای حکم شدن.

خانم گل توسط ایرج از حضور گلنار در عمارت باخبر شد و راهی عمارت شد اما موفق به دیدن گلنار نشد. تقی خان در حبس زندانبان خودش رو به حرف گرفت و با دادن وعده وعید سعی داشت اونو راضی کنه تا بتونه فرار کنه. گلنار تکه ها پاره شده ی نامه رو از بین زباله ها پیدا کرد ولی جز وصیت نامه ی پدرش چیز مهم دیگه ازش پیدا نکرد.

طاووس الملوک قصد داره سران ایل رو به عمارت دعوت کنه تا توجه بشه در جهت کنار زدن مظفرالدین شاه و به تخت نشستن آصف میرزا چه کسانی با اون موافق یا مخالفن و مخالف هارو در گوشه ای از گیلان به قتل برسونه.

مردی ک اسماعیل رو پیدا کرده موقع جا به جا کردن اسماعیل چرخ گاریش تو گل گیر کرد و رفت که از عمارت تقی خان کمک بیاره، به نگهبان جلوی در گفت که مرد تیر خورده ای همراهشه و اسم گلنار رو مدام صدا میزنه و‌ نگهبان فهمید که اون اسماعیله و به آصف میرزا اطلاع داد.

تقی خان که تونسته بود زندانبان خودشو راضی کنه کمک کنه به فرار کردنش موقع‌ ورود به عمارت برای دادن اشرفی به زندانبان گلنار رو داخل ساختمون دید و از فرار پشیمون شد. فیروزه از عمارت اخراج شد و حالا گلنار باید به تنهایی از پس خودش بربیاد. طاووس الملوک و مهربان بانو راهی تهران شدن و عمارت به دست آصف میرزا افتاد.

 

پسری ادعا کرده که اسماعیل تیر خورده در گاریه اونه، در نتیجه شازده آصف میرزا به همراه دو نفر از تفنگ چی هایش به سمت اسماعیل میره. اما وقتی میرسن خبری از اسماعیلی نیست و چاوش هم میگه با خونی که روی این گاری ریخته بعید می دونم خیلی دور شده باشه که شازده آصف میرزا میگه یک کیسه اشرفی جایزه کسی که اسماعیل گور به گور شده رو برای من پیدا کنه و میره.

در این حین هم عباس قلی، ایرج را به چوب بسته تا ازش اعتراف بگیره که اسماعیل کجاست ولی اون میگه اسماعیل مرده.فیروزه نامزد ایرج میاد و عباس قلی رو بهش میگه دستاشو باز کن و بعد هم رو به ایرج میگه اگر تا فردا پیداش نکنی دیگه نامزدتو نمی بینی و همین جا چالش می کنم،اونم میترسه و میره دنبال اسماعیل.

صفی رو به ندیمه ها میگه هر کسی توان همکاری با میرزا رضا رو داره، پا پیش بگذاره که اول از همه صفورا و بعد از او، گلنار هم به جلو میره. ندیمه ها از این که گلی جلو رفته، با هم پچ پچ می کنن و میگن که او هنوز توان تشخیص دست چپ و راستشم نداره.

حالا صفورا و گلنار هم از اعضای مطبخ شدن، آسیه جلوشون وایساده و از قوانین مطبخ میگه که صفورا بعد از قانون دوم روش و کج و کوله می کنه و میگه همه اینارو صفی گفته که آسیه میگه تو هنوز نمی دونی پاتو کجا گذاشتی.

شازده آصف میرزا و دو تا از تفنگ چی هاش هنوز نتونستن اسماعیل رو پیدا کنن. پسری که ناجی اسماعیل بود دوباره اون را تو جنگل پیدا کرده و بهش میگه یک فوج سواره به دنبالتن و نمی دونستم انقدر دشمن داری که اسماعیل میگه چند روز از تیر و تفنگ عمارت گذشته که او میگه من چیزی از حرف هایی که میگی نمی فهمم، حالا هم دستت و بده به من و بیا بالا تا تفنگ چی ها از راه نرسیدند و بعد هم کمکش می کنه.

صفی در عمارت نشسته است و به موسیقی گوش میده که صدای اسب ها عصبیش می کنه و به سراغ نصیر میره و میگه زودتر این اسب ها رو جمع کنین که نصیر میگه فقط هوشیار و سنجر از پس این اسب ها بر میان و فقط هوشیار که به خوبی می تونه، اسب ها رو رام کنه که او میگه برو دنبالش و کت بسته بیارش، فقط قبلش، جلوی چشماش برادرش و فلک کن تا حساب کار دستش بیاد که اومد این جا خبط و خطایی نکنه.

شازده به سراغ تفنگ چی ها میره و میگه سه تا تفنگ چی دلاور، نترس و مطیع می خوام که کسی چیزی نمیگه و او ادامه میده، سه دلاوری که با من بیان پاداشی می گیرن که حسرتش دیگران و تا عمر دارند، می سوزونه. نصیر اول از همه و بعد هم دو نفر دیگر از تفنگ چی های خود شازده جلو می رن که شازده نگاه رضایتمندانه ای به آن ها می اندازه و رو به چاوش میگه اسبش را زین کنن.

تفنگ چی ها شازده آصف میرزا به ده رفتن و خودشون را به خونه مادر باقر رسوندن تا پیداش کنن. یکی از اهالی اونها رو می بینه و به سراغ باقر میره تا بهش خبر بده.

مادر باقر، میگه با ما چیکار دارین که او میگه جون پسرتو می خوام که مادر باقر به گریه می افته و شازده را به مادرش قسم میده تا از باقر بگذره که شازده قبول می کنه ولی یه تیر تو سر گاو اون خالی می کنه که مادر باقر به خاطر از دست دادن گاوش گریه می کنه و شازده میگه من امروز حوس خون یاغی کرده بودم ولی به چهار پا رضایت دادم.

باقر با چند نفر از اهالی به سمت خونه میره ولی دیر شده و شازده و تفنگ چی هاش رفتن.

فیروزه همچنان دست بسته به چوب ایستاده و عباس قلی هم با ولع رو به روش غذا می خوره که او عقی می زنه.

ندیمه ها همه خوابیدن، منتها گلنار بیداره و بعد از مدتی دل دل کردن به داخل عمارت میره، آصف میرزا که حال خوبی نداره او را با ندیمه بیگم اشتباه می گیره و می خواد بهش نزدیک شه که گلنار فرار می کنه و میره.

ندیمه های مطبخ هر کدام مشغول کارن، گلنار هم کف مطبخ را تمیز می کنه و می خواد بره سینی غذای احترام سادات و تقی خان و ببره که میرزا رضا جلوی او را می گیره و کار را به آسیه می سپره.

شازده آصف میرزا، چاوش را احضار کرده و بهش میگه من دیشب یک غریبه را داخل عمارت دیدم و بعد هم عکس گلنار را نشونش میده و میگه شبیه دختر تقی خان بود که چاوش میگه به چشم خیلی آشناس انگار هزار بار دیدمش ولی نمی دونم کجا که شازده آصف میرزا میگه برو زودتر پیداش کن و او را راهی می کنه.

نیروهای آصف هرچی گشتن اسماعیل رو پیدا نکردن، اما همون مردی که اونو کنار برکه پیدا کرده بود و جونش رو نجات داده بود دوباره پیداش کرد وقتی فهمید عده ای دنبالش هستن تا بکشنش کمکش کرد تا فرار کنه

عباسقلی فیروزه رو تو یه کلبه جنگلی گروگان گرفته بود تا هم ایرج رو وادار کنه تا اسماعیل رو پیدا کنه، هم از فیروزه اعتراف بگیره و جای گلنار رو بفهمه، اما درست زمانی که تصمیم داشت فیروزه رو شکنجه کنه اسماعیل از راه رسید و نجاتش داد

میرزا رضا برای نگهداشتن یکی از اون ۲ نیرویی که اعلام داوطلبی کرده بودن و یکیشون گلنار بود، یه مسابقه ی آشپزی برگزار کرد و‌ قرار شد آشپز بهترین غذا بمونه و دیگری اخراج شه، گلنار که هیچی از آشپزی بلد نبود در اوج ناامیدی تصمیم گرفت رشته خشکاری که دستور اون رو از بی بی فائقه یاد گرفته بود درست کنه و همین باعث شد تا برنده مسابقه باشه و در مطبخ بمونه.

پسر پیرزنی که گاوش رو کشته بودن، شبانه سر بریده ی گاو رو به اتاق شازده برد تا باعث ترس اون بشه.

آصف میرزا با تندی و خشونت بیشتر تفنگداران و دوستانش را از دست داده و آتش انتقام از تقی خان چشمش را کور کرده و باعث شده تا اطرافش خالی شود. از طرف دیگر گلناربا اسماعیل بر سر مزار مادرش دیدار کرد، و او به گردنبندی را به یادگار داد. گلناز بیتاب از دست دادن مادرش است، دلش به عشق اسماعیل و عشق پدرش تقی خان گرم است.

ساخت سریال گیلدخت از سال ۱۳۹۸ آغاز شد و تا سال ۱۴۰۰ تصویربرداری آن زمان برد. این سریال از ۱۹ آبان ماه سال جاری در حال پخش است. مجید اسماعیلی کارگردانی سریال گلیدخت و محمدرضا شفیعی تهیه کنندگی آن را بر عهده دارند.

اینتیتر را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

ممکن است شما دوست داشته باشید
73 نظر
  1. احسان می گوید

    سلام ممنون اززحماتتون .امایه جوری نوشتین اول تاآخرفک کردم پخش کامل هم گذاشتین تااینجاشوکه ۸۰ملیون میدونن لااقل خلاصه فیلم نامه رومینوشتین بازیه چیزی.ولی بازم ممنون

    1. ناشناس می گوید

      چرا هرشب پخش نمیشه

  2. ناشناس می گوید

    سلام ممنونم که سریال به این زیبایی را بخش کردید ولی ای کا هرشب بخش میشد این سریال لنگه نداره
    ی سوال داشتم اینکه جرا هر بخش نمیشه؟؟؟ من این سریال رو خییلی دوست دارم

  3. ناشناس می گوید

    سلام چراهرشب پخش نمیشه

    1. Kh می گوید

      چرا هرشب پخش نمیکنید

      1. نازنین می گوید

        چرا هر شب پخش نمیکنید

  4. ناشناس می گوید

    اینارو که از تلویزیون دیدیم یه چیز جدید مینوشتین

  5. Hasti می گوید

    سلام خسته نباشید. من عاشق این فیلم هستم ممنون از سازندش. ولی چرا هر شب پخش نمیکنید شنبه قرار هست که زیر خاکی فصل ۳ شروع بشه ولی شما وسط فیلم زیر خاکی گیدخت گذاشتید حالا ما چه گناهی کردیم که باید بمونیم تا زیرخاکی تموم شه آن وقت گیلدخت ببینیم. یا اول زیرخاکی رو تموم میکردد بعد گیلدخت میذاشتید. یاگیلدخت تموم میکدید بعد ادامه ی زیر خاکی رو بخش میکردید. خوب چرا ادامه ی گیلدخت نمیزارید بعد فصل ۳زیر خاکی شروع بشه. لطفا پی گیری کنید که هر روز گیلدخت بده.

    1. ناشناس می گوید

      سلام هستی خانم از کدوم شهری ‌ . گیل دخت روز جمعه شب فقط میزاره

      1. دختر تنهایی می گوید

        نه شبکه یکم میزاره منتها ای فیلم دو قسمت میزاره
        شبکه یک پنجشنبه و جمعه میزاره چون قسمتاش اصلش ۰۰:۴۵:۰۰ هستش

  6. بیننده می گوید

    خواهشن هر شب گیلدخت را بخش کنید خواهش میکنم من عاشق این سریال هستم

    1. احمدرضا می گوید

      سریال تاریخی و خوبیه ولی عیب گلنار اینه که فقط در هفته دو شب میذاره کاش هرشب بود

  7. محیا می گوید

    سلام من نوشتم تا اخر ولی داستان تا جایی که نگا کدردم بود،این قسمتها رو که صد بار دیدم و
    و لطفا هرشب بیاد ممنونم

  8. ناشناس می گوید

    سلام
    الان نفهمیدیم نامه چیه و چجوری شد

    فیلم خیلی مبهمه

    اول این اصف کیه ؟؟؟ چرا هر چی میزنیم تو نت نمییاد .
    دوما داستان نامه چیه چرا هر کی میرسه یه قصه‌ای سر هم میکنه واسه نامه.
    اصف میگه کار روبا پیره یعنی انگلیس
    شما میگید توش داستان کشتن به دستور طاووس الملوکه.
    نامه که ما دیدن یه سرباز اورد و داد به احترام السادات .
    پس چرا احترام السادات میگه اصلا اطلاع ندارم.

    اسماعیل چجوری بعد از چند ماه سرکلش پیدا میشه تو گل بوده

    گیل دخت چجوری در امارت کسی نشناختش در صورتی که مهربان مسئول انها هست و هر روز صبح بختشون میکنه و ۲۴ ساعته در کنارشونه.

    مگه تقی خان نامه رو به چند نفر نداده چرا انها نمیرن به پایتخت و نامه رو به دربار بدن و موضوع پیگیری شه.

    کلا این فیلم فقط یک چیز خوب داره اون هم عشق بازی میرشکار و گیل دخت .
    اصلا با تاریخ و عقل جور نیست.
    مرسی

    1. رها می گوید

      به نظر منم این فیلم افتضاح و آبکیه
      حیف سرمایه
      آه وطن مظلومم
      که هر کسی دستش میرسه میخواد سرمایه این خاک رو یه جوری چپاول کنه

      1. سیما می گوید

        چی میگی واسه ی خودت خیلی فیلم قشنگی هست

      2. ناشناس می گوید

        تو زندگیت فقط زر زدن بلدی بهتر از گلنار و اصف کجا می خوای پیدا کنی

    2. علی می گوید

      سلام فیلم از این قراره که اصف و صفی میرن تهران تا موقع برگشت تقی خان دوباره حاکم میشه و گلنار هم لباس خوب تنش می کنه و پس برگشت صفی و اصف ، اصف خودش دوباره میشه ریس و از تقی خان تشکر می کنه

  9. احمد می گوید

    سلام

    فیلم خیلی مبهمه

    اول این اصف کیه ؟؟؟ چرا هر چی میزنیم تو نت نمییاد .
    دوما داستان نامه چیه چرا هر کی میرسه یه قصه‌ای سر هم میکنه واسه نامه.
    اصف میگه کار روبا پیره یعنی انگلیس
    شما میگید توش داستان کشتن به دستور طاووس الملوکه.
    نامه که ما دیدن یه سرباز اورد و داد به احترام السادات .
    پس چرا احترام السادات میگه اصلا اطلاع ندارم.

    اسماعیل چجوری بعد از چند ماه سرکلش پیدا میشه تو گل بوده

    گیل دخت چجوری در امارت کسی نشناختش در صورتی که مهربان مسئول انها هست و هر روز صبح بختشون میکنه و ۲۴ ساعته در کنارشونه.

    مگه تقی خان نامه رو به چند نفر نداده چرا انها نمیرن به پایتخت و نامه رو به دربار بدن و موضوع پیگیری شه.

    کلا این فیلم فقط یک چیز خوب داره اون هم عشق بازی میرشکار و گیل دخت .
    اصلا با تاریخ و عقل جور نیست.
    مرسی

    1. ریما می گوید

      ولب به نظر مسخره است اسماعیل بعد ده پانزده روز توجنگل زنده ماند؟

  10. زهرا می گوید

    سلام ۰فیلم بسیار جالبیه ۰ولی در هفته بیشتر پخشش کنین ممنو ن

    1. حسین می گوید

      واقعا راست میگن خب جواب بدین

  11. ثمین می گوید

    واقعا عالی من تمام هفته رو صبر میکنم تا قسمت های جدید فیلم بیاد دوست عزیز حدس میزنم که جواب تمامی سوالات شما اواخر فیلم جواب داده باشه

    1. مینا می گوید

      خیلی مسخرس واقعا که فیلمو هرشب نمیزارین که ببینیم تهش چی میشه

  12. نگار می گوید

    بسیار فیلم جذابیه ومن خیلی دوسش دارم مخصوصا نقش گلنارو اسماعیل فقط خواهشی ک دارم از مسئولین اینه ک لطفا لطفا هر شب پخش کنید یا حداقل هر ی شب درمیون

  13. نفس می گوید

    سلام خسته نباشید خیلی فیلم طول میدی چی آخه تمامش کنید بره اعصاب مردم خورد کردید

    1. سهیل می گوید

      تو رو خدا تمومش کنید من عاشق گلنار شدم مریض شدم .فقط بگید گریه نکنه

  14. ایران من می گوید

    من از فیلمنامه بیخبرم اما با توجه به اینکه جانشینان مظفرالدین شاه معلوم هستند فکر میکنم کار عاصف در امارت تقی خانی یا همون ولایات تموم میشه و قطعا کشته میشه و پاش به تهران هم نمیرسه..طاووس هم با ایل قاجار به توافق نمیرسه.مثل همه فیلمهای ایرانیهمه چیبه خوبی و خوشی تموم میشه.گلنار و اسماییل به هم میرسند و.‌‌‌

  15. زری می گوید

    سلام فیلم بسیار جذابیه لطفا هرشب پخش کنید

  16. آدرینا می گوید

    خواهش میکنم که هر شب بخش کنید باید همش منتظر باشیم تا کی فیلم شروع شه انتظار سخته و ممنونم که سریالی به این خوبی ساختید و سریال های بیشتری در دوره قاجار بسازید ممنون

  17. . می گوید

    فیلم بسیار عالی ممنون واقعا ولی انگاری فیلم ندیده ان اونایی ک اینو هفته ای ی بار میزارن یکم به حرف مردمتون گوش بدین هرشب بزارید واقعا مسخرشو داوردین مثلا چی ک هفته ای ی بار اون وقت ما فیلم های تکراری تکراری میبینیم بس کنین بابا

  18. مسعود می گوید

    سریال تخیلی هست.
    ای کاش تاریخی میساختند.
    بازهم عشق شاه وگدا
    چرا اینقدر بی جهت کش داده اند.؟؟

  19. ساناز می گوید

    خیلی فیلم خوبیه ولی همینطور که دوستان گفتن ای کاش هرشب پخش میشد

  20. ناشناس می گوید

    با سلام به نظر من که خ امشب بد تموم اش کردن فیلم رو آخه نمیشد یه فیلمی بسازن ضد حال نباشه تازه اومدن قسمت مردن احترام السادات رو گذاستن شب ولادت امام حسین ع وشب عید .دیگه فیلم های ایرانی بغیراز این توقعی نمیره اصلا بنظرم بد نوشته شده فیلم اش با مردن احترام السادات همهی فیلم وزیبایی ایش زیر سوال رفت ماکه همه مون حالمون گرفته شد.دیگه هم دنبال نمیکنیم چون دیگه هرچی رشته بودند خراب شد…….خدا پدرتون رو بیامرزه یه طور می نوشتین فیلم نامه رو که آدم دلش شاد بشه بعداز یه مدت یه فیلم قشنگ وروحیه بالا ایران ساخته واقعااااا که ؟

  21. ناشناس می گوید

    سلام خیلی بد بود آخه چرا احترام سادات مرد حالمون گرفته شد

  22. نادیا می گوید

    سلام خواهشا هرروز پخش شود

  23. حسینی می گوید

    سلام فکر نکنم هیچ کاخی اینقدر بی در وپیکر باشه که شب سرکاو بیارن بزارن تو اطاق آصف وکسی خبردارنشه وموارد دیگری که ولنگاری را نشون میده

    1. ناشناس می گوید

      سلام خدا قوت .بابا تا هفته آینده داستان یادمون میره هر روز پخش کنین خوب یادمون بمونه

  24. یه بنده خدا می گوید

    اوووف خیلی کامل بود
    یجوری تیتر سایت خلاصه کامل نوشته بود که من با خودم گفتم تا اخر داستانو تعریف میکنه . با تشکر فراوان از سایت
    اینو که همه میدونن اگه خیلی میخواین خلاصه کامل بشه بگین اخرش چی میشه
    البته خودم شخصا به عنوان یک ایرانی میدونم ‌که اخر ۹۵ درصد فیلم های عاشقانه ، رسیدن عاشق و معشوق به همدیگر است^_^ ولی به هر حال بازم کنجکاوم

    1. علی احمدی می گوید

      من میدونم ته ته داستان چی میشه ولی نمیگم چون جذابیت فیلم به همین نگفتن هاست تا هیجان از بین نرود وگرنه اگه کسی بدونه که آخرش چی میشه انگیزه ای برای نگاه کردن نداره دیگه

  25. قاسم خان بختیاری لالی می گوید

    من وخانواده عاشق این فیلم هستیم
    ولی چطورمیشه یه امارت بااین همه تفنگچی،سرباز،نگهبان،گشتی وووووغیره،اسماییل ودیگران راحت میان داخل ودست به خطرناکترین کارها بزنن بعدهم یهو میبینیم بیرونن

    1. علی احمدی می گوید

      این از عجایب هست دوست من شما جدی نگیر

    2. Samad می گوید

      عشق هرکاری میکنه دوران جنگ زنهایی که ازشهرهای دهلران و…باهجوم ارتش حزب بعث عراق فرارکرده بودند به کوههای اطراف شبها ونیمه شبها واردشهرمیشدند وبیخ گوش سربازان عراقی موادغذایی ازمغازه وخانه هاجمع میکردند ویواشکی درمیرفتند…یک شازده نصفه نیمهدایم الخمرگیج و۱۰تاسربازکه چیزی نیست اسماعیل هم میرشکاروتفنگچی تقی خان بوده وچم وخم وسوراخ سنبه های عمارت وجاده وجنگل روبلده
      قدرت عشق راهم دست کم نگیراول عشق ب وطن بعدگلنار…بیستون راهشق کند یادتون نره

  26. افسانه می گوید

    خیلی خیلی من این فیلم را دوست گیل دخت ولی در هفته یک بار پخش میشه ممنون میشه اگر همه رو پخش کنید من همه انتظار می کشم تا گیل دخت بیاید و همیشه میگویم گیل دخت ما قسمت ده هستیم ولی ما آلن قسمت سی چهارم ممنون و مرسی از خدمت میترا رفیع و سعید سنگربان و سعید راد و شقایق دهقان و پریوش نظریه و فریبا متخصص و حمید ابراهیمی مرسی از خدمت صدا و سینما من خودم دارم کم کم میشم بازیگر مرسی از خدمت بینندگان و شمای عزیز مرسی

  27. مرسان می گوید

    فیلمش خیلی خوبه عالیه ولی کاش هرشب پخش میکردین هفته ای یکبار خیلی دیره
    مردن احترام السادات هم خیلی حالم گرفت لطفا به خاطر ماه رمضان تعطیلات عید هرشب پخش کنید
    ممنون از شما دست اندر کاران

  28. اسد می گوید

    سریال جذابی هست من دوست دارم هرشب نگاه کنم اما هرشب نیست گاهی هم یادمون نمیره داستان چی شد

  29. زهرا امیری می گوید

    سلام این فیلم بسیار زیبا و جالب ما باید ی هفته صبر کنیم تا این فیلم شروع بشه وقتی هم شروع میشه از خوشحالی بال در میاریم اگه هرشب این فیلم رو میگذاشتن بهتر بود

  30. دخی مغرور می گوید

    سلام لطفا هرشب پخشش کنید چون همش باید انتظار بمشیم در ضمن آصف میرزا یک شازده قجری هستش که دوست داشته با گلنار ازداوج کنه در ضمن آصف میرزا به دلیل اتفاقات قدیمی کینه بسیار بزرگی از اسماعیل داره و به دنبال کشتن اسماعیله و اینکه نامه چیه اون یه نامه هست که نشان حکومت هست برای همین آصف میرزا و طاووس الملوک اینقدر دنبالش هستن در ضمن نامه دست احترام السادات هست و تقی خان هم از این موضوع مطلع هست اما حاضر نمیشه جای نامه رو بگه و حکومت رو به آصف و طاووس الملوک بده و میدونه اگه دست خودش باشه قطعا آصف و طاووس پیداش میکنن برا همین داده به احترام السادات. و یک مورد دیگه اینکه نامه کجاست نامه توی یک صندوقچه در اتاق احترام السادات هست.در ضمن تا الان که پخش شده متاسفانه احترام السادات فوت کرده و یک چیز عجیب که خیلی ازش شگفت زده شدم این بود که طاووس الملوک ریاست عمارت رو از آصف گرفت و به صفی الدوله داد و حالا که اداره عمارت به دست صفی الدوله افتاده گلنار و اسماعیل باید خیلی مراقب باشن چون همه میدونیم صفی الدوله یک آدم باهوش هست و یک چیز دیگه در مورد اینکه سرنوشت سریال چیه حدس من اینه که تقی خان بخاطر دفاع از مملکت به دست آصف و طاووس کشته میشه و در ادامه اسماعیل برای انتقام تقی خان به عمارت حمله میکنه و آصف رو میکشه و تفنگچی های آصف رو از عمارت بیرون میکنه یا میکشه و حالا که تقی خان کشته شده اسماعیل حکومت رو به دست میگیره

    1. خسته دل می گوید

      سلام اینو که تو گوگل نوشته قسمت پایانی چی میشه با هوش

  31. ناشناس می گوید

    سلام لطفا هرشب پخش کنید

  32. ناشناس می گوید

    سلام لطفاً لطفاً تورو خدا هر شب پخشش کنید ۸۰ میلیون آدم باید یک هفته انتظار بکشه بعد سریال هایی که ۳۰ بار پخش شدن به جای گیل دخت بزارنشون

  33. ناشناس می گوید

    سلام تو رو خدا هر شب پخشش کنید

  34. Ana می گوید

    لطفاً هر شب پخش شه یا ظهر

    خیلی فیلم خوبیه

  35. Ana می گوید

    لطفاً هر شب پخش شه یا ظهر
    خیلی فیلم خوبیه
    دیگه خسته شدم آنقدر وایسادم
    پخش شه هروز بهتره

  36. مها می گوید

    سلام چراهرشب پخشش نمیکنید واقعا خسته میشیم از فیلم

  37. علوی می گوید

    تو این گیرودار زمان گذشته چطوری این هنر پیشه که ژل به لباش تزریق کرده و همیشه آرایش داره انتظار دارید بیننده با سریال همراه باشه توهین به شعور مردمه

  38. M0hamad می گوید

    یک ساعت توضیح دادین چرت و پرت گفتین آخرش هم ننوشتین سرانجام آصف و گیل دخت و تقی خان چی میشه . این مضخرفاتی که گفتین خودمون دیدیم. نتیجه آخر خیلی مهمه.

  39. فاطمه سهرابی می گوید

    من در در یکی از قسمت ها فهمیدم آصف میرزا پسر میرزا رضا است که در مطبخ کار می‌کنه و اسم زن میرزا رضا ماه منیر هست و اسم مادر آصف میرزا هم ماه منیر هست

    1. محمدتقی می گوید

      تو چقدر باهوشی

  40. ناشناس می گوید

    گیلدخت خیلی داستانش طولانی هستش

  41. علی.ص می گوید

    واقعا سریال خوبیه همیشه از اینطور مجموعه سریالها بسازن انوقت تماشای چیان تلویزیون بیشتر میشه از پیامبران وامامان هم فیلم بسازن مثل حضرت ایوب وداود وحصرت یونس وموسی و…..خیلی خوبه بهتر از فیلمهای چوخان هندی وکره ای وچینی.باسپاس

  42. زهرا می گوید

    به نظرمن فیلم خیلی باحالیه
    ولی حیف که هرشب پخش نمیشه

  43. Zahra می گوید

    من خیلی این فیلم رو دوست دارم ب قول دوستامون ای کاش هرشب پخش میشد ولی گلنار ب میرشکارنمیرسه چون میر شکار تقی خان رو میکشه

  44. ناشناس می گوید

    بیش از حد گلنار خانم ناز و گریه واشوه میکنه و حسابی دست پا چلفتی واحمق هست در ضمن شخصیت یه زن شجاع وتاریخی همچون ناز واشوه ودست پا چلفتی هایی رو نداره چون همچون شخصیتی که اونم دختر خان باید خیلی با دل جرات دار وچابک وتیز و باهوش باشه تا همچون چیزایی… تا الان قسمت ۵۰ رو نگاه کردم ضعیف ترین نقش که فقط کارش خرابی هست وهیچ سنخیتی با همچون دختری به نام دختر خان رو نداره دیدم اتفاقا اون فیروزه بیشتر به این نقش میخورد تا این خانم خانمای بااشوه وناز ودست پا چلفتی والا اگه نقش فیلمو خودم بازی میکردم خیلی پرطرفدار تر بود چون جرات و شاه زن بودن من کجا واین ناز واداهای این کجا … انشالله موفق باشید

  45. محسن می گوید

    مجموعه ای قصه اش سر درازی داره باید هرشب پخش بشه

  46. ع.سعیدی.سوق می گوید

    سریال تاریخیه،قطعا برای جا انداختن عیاشی خاندان قاجار و یک مسئله تاریخی ،هم ساخت زمان بر است و نویسنده باید خیلی زبردست باشد که به درازا نکشه ،
    با ۵۳ سال ،به نظرم سومین سریال تاریخی بعد از یوسف پیامبر،مختار ،و قبل از اصحاف کهف بود.
    بازیگرا در اوج ، اصل غافلگیری در اوج، جسارت گلنار و شجاعت میرزا رضا و اسمعیل ،را نویسنده بسیار عالی کار کرده ، تنها نقصی که دیدم ،در هر دو قسمت هر هفته ،توجه به مسایل حاشیه ای غیر مهم در تبیین اهداف فیلم است

  47. سعداله می‌شود می گوید

    بسیار مسخره هست ۲۰ نا تفگنچی داره ۴۰ تا اشپز و ندیمه ….. دقیقا کپی برداری از سریالهای چینی و کره ای جمع کنین تو دو خدا این سریال مزخرفیه سوتی خیلی مهم دوستان اسماعیل میدونن انگشتری اسیماعیل مدتها نیست حالا به چه دلیل بماند چطو یه مرتبه اسماعیل به نشانی انگشتر میگه به عمارت حمله کنیین و کسی هم این انگشتر رو دست اسماعیل ندیده خنده داره نه دوم همیشه شازده با عمه خانم غذا مبخوره چطو شازده سم نخورد؟تمامش سوتی هر دفعه ۲۲ دقیقه نشون میده میتونستن ابن سریال رو ۴۵ روزه یعنی شش هفت دوقسمتی در ۱۲ قسمت تمونش کنن واقعا کارگردان …… چند بار این نوشته ها رو میخوند مثلا کشتن گاو یا فرار تقی خان چرا دوباره خودش بر گشت اخ که چه کار گردانهای خبره ای داریم اگه ما مث میر باقری یا کارگردان مردان انجلس یوسف میامبر ووو ده تا داشتیم بیننده همیشه پای سریال میخکوب میشد رصا عطاران .مهدب فخیم زاده ووو توی چند فیلم و سریال بازی کردن رفتن سریع کارگردان شدن ببا این مزخرفات منم سر هم کنم

  48. ثریا می گوید

    منم تمام قسنتهاش رو دیدم تا حالا که قسمت ۵۹ رو نشون داده خیلی فیلم نامه افتضاحه ۔۔۔لج بازی های گلناز واسه موندن تو عمارا مسخره است و کلی ایراد دیگه

  49. زهرا اکبری می گوید

    به نظر من خیلی فیلم خوبی هست لنگه این فیلم پیدا نکردم و خیلی هم زیاد قسمت داشت ۶۰ قسمت ولی خیلی ناراحتم که گیلدخت تمام شده ولی پشت صحنه رو میزارن

  50. سلین می گوید

    یه سوتی جالب
    قسمت ۵۹ جایی که آصف می خواد بره گلنار رو بکشه مطبخ رو نشون می دن که آسیه میگه نماز ظهر شد ما هنوز غذا نپختیم و توی سکانس بعد طاووس الملوک به آصف می گه نزدیک غروبه برو حکیم رو آماده کن چطوری تو ۵ دقیقه چند ساعت گذشت و غروب شد ؟

  51. میترا می گوید

    سلام واقا همه راست میگن
    اما ….
    میشه الان که مدرسه تموم شده دوباره سریال گیلدخت رو پخش کنین ممنون میشم

  52. دخی تنها می گوید

    به نظر من بهترین فیلم جهان ممنون از نویسنده و تهیه کننده اما صفوراوچاوشواحتشامو… چی شدن؟

  53. دخی تنها می گوید

    صفوراوچاوشواحتشامو… چی شدن؟

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.