تئوری های سریال خانه اسکناس و رد آنها

احتمالاً توی این چند وقت گذشته اسم سریال خانه اسکناس(money heist) به گوشتون خورده باشه که با آهنگ معروف بلا چاو سر زبان ها افتاده و از سریال های پرطرفدار شبکه نتفلیکس به حساب میاد. قراره تو این مطلب راجع به این سریال حرف بزنیم و خطر اسپویل بخشی هایی از داستان وجود داره.

به گزارش اینتیتر، داستان سریال به این شکل هست که گروهی سارق با رهبری فردی بسیار باهوش به همراه یک نقشه قدیمی با همکاری برادرش تصمیم میگیره که به ضرابخانه سلطنتی اسپانیا دستبرد بزنه اما این یه سرقت معمولی نیست که چیزی از پول های ضرابخانه رو برای خودشون بردارند و در واقع قراره پول های خودشان را چاپ کنند و اونها رو از تونل مخفیشون خارج کنند.

این سریال محصول کشور اسپانیاست و با همکاری کمپانی بزرگ نتفلیکس عرضه و توزیع میشه. تا اینجا چهار فصل سریال ساخته شده و طبق گفته های سازندگان خانه اسکناس قرار هست این سریال در فصل پنجم خودش به پایان برسه.

نکات کشف نشده سریال

در بررسی اولیه سریال باید به نکاتی در مورد مسائل فنی و تکنیکال در حوزه ساخت این سریال توجه کنیم. با اینکه این سریال بسیار پر مخاطبه و داستانی پر هیجان داره اما به نظر من از نظر فرم، ساخت و کیفیت تولید بسیار در سطح پایینی قرار داره البته باید به این نکته هم توجه کرد که سینمای اسپانیا هیچ وقت حرف آنچنانی برای گفتن در سینمای جهان نداشته، شاید همین باعث شده که تجربه سریالی با داستانی مهیج و غیرقابل پیش بینی قدری سینمای اسپانیا رو سر زبان‌ها بیندازد. اما ناگفته نمونه که یکی از نقاط قوت سریال موسیقیشه که خیلی بهتر از فیلمبرداری، تدوین و …عمل میکنه. در مورد بازیگران سریال هم باید گفت به غیر از چند کاراکتر که بازی خوبی از خودشان به نمایش می‌گذارند بقیه بازی ها، بازی‌های سطح پایینی در دنیای بازیگری محسوب میشه. شخصیت‌های این سریال برای این که هویت واقعیشون لو نره با اسامی پایتخت های مختلف در جهان رو برای خودشون انتخاب کردند.

در سریال خانه اسکناس شخصیت اصلی و بازیگر نقش اول مرد رو فردی به اسم پروفسور بازی میکنه که نقشه سرقت از ضرابخانه طراحی کرده و به کمک گروهش اجرا می کنه. پروفسور این نقشه رو که در اصل متعلق به پدرش بوده و به خاطر پدرش که اون هم در سرقتی کشته میشه اجرایی میکنه. برلین برادر پروفسور یکی از تاثیرگذارترین و به نظر من بهترین کاراکتر های این سریاله و اما توکیو هم نقش اول زن این سریال را به عهده داره، شخصی که از اول سریال به صورت راوی در حال تعریف این قصه است.

سوراخ های داستان خانه اسکناس

من در این مقاله قصد ندارم فیلم رو از منظر فنی تجزیه و تحلیل کنم و هدفم نگاه به داستان و سوراخهای این داستانه که بیشتر به چشم می خوره.

چیزی که باعث شد من داستان این سریال رو نقد کنم پیش‌بینی ها و پیشگویی هایی بود که برای فصل پنجم این سریال توسط شبکه های مختلف اجتماعی، سایت های معتبر و مخاطبین انجام شده بود. ولی قبل از اینکه به سراغ این پیشگویی ها و نقد بهشون بریم به این فکر کردم که کمی از مشکلات و سوراخ های قبلی در چهار فصل اول هم اشاره کنم .

سوتی داروهای برلین

اولین سوراخی که پیدا کردم و خیلی هم جای تعجب داره، پاکسازی نکردن اطلاعات برای خرید داروهایی بود که برلین برای بیماری خاص خودش قرار بود استفاده بکنه. این شاید عادی به نظر برسه چون در اواسط سریال هم ما که مطلع نبودیم برلین برادر پروفسوره. ولی بعدش این سوال ییش میاد که پروفسور که خودش با برادرش طراح نقش بودند از این موضوع خبر داشتند و چرا به این موضوع قبل از این فکر نکرده بودند.

اضطراب های ترسناک پرفسور

نکته ی دیگه ای که به نظرم جالب اومد این بود که پروفسور به مدت ۵ سال روی این طرح دزدی برنامه‌ریزی کرده و تمام جوانب را در نظر گرفته و در طی داستان هم می بینیم که وقتی در حال مذاکره با پلیس هاست از ساختن اوریگامی کمک می گیره که تسلط بهتری داشته باشه. همینطور ورزش میکنه و یوگا انجام میده که بتونه اوضاع رو بهتر مدیریت کنه اما با این وجود در حین بازی بسیار اون رو مضطرب می بینیم و این سوال برای من پیش اومد که این همه بررسی، این همه هوش و ذکاوت چرا باید به این مدل از اضطراب دست پیدا کنه.

خانه اسکناس

در فصل دوم چطور ممکنه که آرتوریتو یکی از منفورترین شخصیت های این سریال بتونه به راحتی توی یک غافلگیری وارد بانک مرکزی اسپانیا بشه در حالی که این بانک در اختیار سارقان بوده و حتی تانکها و نفربرهای قوی پلیس نمیتونه به این محل نزدیک بشه.

همجنسگرایی در سریال خانه کاغذی

نکته جالب دیگه بحث های سیاسی موجود در سریال هست که خیلی عجیبه در کشوری مثل اسپانیا اجازه ساخت سریالی رو با عناوین مختلفی مثل فساد مالی و فساد سیاسی بسیار تند میدن. سوال دیگری که برای من توی این داستان خیلی مطرح هست اینکه چرا در این سریال همجنسگرایی مردها رو بیشتر از همجنسگرایی زن ها نشون میده و روابط رو بیش از اندازه نزدیک به تصویر میکشه.

نمایش عدم اعتماد و بی اخلاقی مردم اسپانیا

و همینطور عدم اعتماد و بی اخلاقی مردم اسپانیا و استفاده از پولهای دزدی در این کشور عادی نشون داده میشه در صورتی که استفاده پول دزدی با هر نوع اعتقادی در هر نوع فرهنگی کاری غلط و ناپسندیده ای محسوب میشه.

اگر بخوام باز هم از این مدل ایرادات داستان که به اونها کمتر فکر شده بگم مسائل زیادی وجود داره و شاید شما به عنوان یکی از مخاطبان پروپاقرص این سریال به من بگویید که این قسمت ها خودشون باعث هیجان بیشتر و ملموس‌تر شدن سریال شده اما به نظر من داستان پیچیده و غیر قابل پیشبینی باعث شده بخش زیادی از این مسائل از دست نویسنده و تولیدکنندگانش خارج بشه.

تئوری های فصل آخر

و اما در قسمت پایانی در مورد تئوری های مختلفی که برای پایان این سریال به وجود اومده و بررسی امکان تحقق اونها حرف میزنیم.

توکیو تنها بازمانده

به نظر من اینکه فقط توکیو زنده بمونه با توجه به اینکه در تمام این سریال پروفسور رو فرشته نجات خودش میدونه، خیلی خیلی خیلی بعیده. توکیوای که بدون هیچ قید و بندی و با در نظر نگرفتن نظم و قوانینی که باید بهش پایبند باشه عمل میکنه. توکیوای که خرابکاری های زیادی به وجود آورده. به نظر من بیشترین ایراد رو در این تیم توکیو داره و نمیتونه تنها بازمانده این داستان باشه و از طرفی هم خیلی خیلی خیلی خوش‌شانسه چون توی شرایط سخت هم  زنده مونده، در صورتی که میتونست به راحتی کشته بشه.

و از همه جالبتر از بازمانده بودن توکیو اینکه فرزند نایروبی رو به فرزند خواندگی قبول کنه و اون رو بزرگ کنه.نکته جالبی که خیلی‌ از مخاطبین بهش توجه نکردن این بوده که فرزند نایروبی در اختیار خانواده بسیار ثروتمند و درجه یک هستش و چطور توکیو میتونه اون رو به فرزندی قبول کنه؟!

رهبری آلیشیا

تئوری دوم در مورد از بین بردن پروفسور توسط آلیشیا، پلیس تحت تعقیب استپ. آلیشیا که بعد از شکست شدید با پولیتیک پروفسور از نیروهای پلیس اخراج میشه بسیار راحت به پروفسور می رسه و محل اختفای جدید اون رو کشف و با اسلحه اون رو تهدید میکنه. در اینجا فصل چهارم سریال به پایان میرسه.

این تئوری که آلیشیا رهبری گروه رو به دست میگیره هم به نظر من خیلی خنده داره، چون چرا باید اعضای داخل بانک مرکزی از فردی که هیچ علاقه ای بهش ندارن تبعیت کنند و با کمک اون به دزدی ادامه بدهند و چرا باید با کسی هم کاری کنند که رئیسشون یعنی پروفسور رو از بین برده!؟

تئوری بعدی و نزدیکتر به تئوری قبلی هم همکاری آلیشیا با پروفسور و ادامه این مسیر به صورت دو نفری. از نظر من تئوری جذابی نیست. چرا؟ چون آلیشیا با روش‌های وحشیانه و بسیار غیر انسانی ریو و خیلی‌های دیگر رو مورد شکنجه قرار داده پس چرا باید پروفسور یا بقیه اعضای گروه با اون همکاری کنند؟!

همسر برلین وارد می شود

تئوری بعدی درمورد وارد عمل شدن همسر برلین که عملاً با اینکه از تمام جریان سرقت در اطلاع بوده هیچ خبری ازش در سریال نیست. کسی که قرار بود با زنده موندن برلین به این نقشه کمک کنه اصلا معلوم نیست چرا از داستان حذف شده و اثری ازش نیست. سوالی که پیش میاد اینکه حالا چطور قراره اطلاع پیدا کنه و به پروفسور کمک کنه یا پروفسور از دست آلیشیا نجات بده.

تئوری آخرهم درمورد مارسی که میگن اون از همه نقشه های پروفسور اطلاع داره و بهش کمک میکنه و پروفسور از دست آلیشیا نجات میده و ادامه ماجرا و داستان اتفاق میوفته.

نمیدونم تا زمان پخش فصل پنجم  قرار چه قدر دیگه از این تئوری ها و حدس ها برای پایان این داستان رو بشنویم اما چیزی که برای من خیلی مورد توجه اینکه آیا به نظر شما اگر قرار بود این سریال اینقدر راحت و با این حدس های کلیشه ای قابل تشخیص باشه، این سریال باز هم اونقدر جذاب می موند که چهار فصل متوالی شما را میخکوب کنه و تا از ادامه داستان سر در نیارید حالتون سرجاش نیاد؟!

درسته که تهیه کنندگان و سازندگان این سریال اون رو به عنوان آخرین فصل این داستان معرفی کردن اما به نظر من با اتفاقاتی که در دنیای سینما می‌بینیم، دریچه ای باز در انتهای این فیلم ها و سریال ها قرار میگیره برای پیچیده تر کردن و ادامه دادن مسیر داستان های مهیج.

نویسنده: آرش شایان

اینتیتر را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

ممکن است شما دوست داشته باشید
5 نظر
  1. مهراد جم می گوید

    بهترین سریالی هست که توی تمام عمرم دیدم به هر کس ندیده پیشنهاد می کنم حتما ببینه این سریال آدمو میخکوب میکنه لعنتی خیلی هم سرگرم کننده است ولی حیف که داره تموم میشه فصل آخرشم داره میاد البته بهتر که تموم میشه و آب نمیبندن توش

  2. ناشناس می گوید

    با فاصله بهترین سریال زندگیم بود

  3. تنها مرد می گوید

    به نظرم تئوریها تون خیلی مسخره بود فقط کم مونده بگید برلین هم زنده میشه

  4. سعید می گوید

    الان آخرین قسمت کانی هیست رو دیدم.
    خواستم بگم اگه حرف نزنی نمیگن لالی. فقط چرت و پرت نوشتی و … من جات باشم کل سایتو پاک میکنم و دیگه اسمی از هیچ سریالی نمیارم!

    1. احمد می گوید

      ادمین سایت راست میگه سریال مانی هیست باگ زیاد داره یک نمونه تابلوش اینه اون مرد روسی که چهره نگاری پروفسور میکرد با یه تهدید خانوادش پا پس کشید و پلیس براحتی ازش چشم پوشی کرد در صورتی که تنها شاهد ماجراست یک نمونه دیگه اش که خیلی رو مخه خودسری و آماتور بازی گروه پروفسور حین سرقت ،که هرکسی هرکاری دلش میخواست انجام میداد و اصلا طبق نقشه پیش نمیرفت انگار نه انگار پنچ ماه آموزش دیدن،و بعد هر گند کاری ‌‌هیچکس بازخواست نمیکردشون

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.