علیرغم اصرار مسعود سرزده به خانه رفتم شوهرم و همکارش را در آغوش هم دیدم و میخکوب شدم

کد خبر : ۳۵۰۷۸۰
علیرغم اصرار مسعود سرزده به خانه رفتم شوهرم و همکارش را در آغوش هم دیدم و میخکوب شدم

من به ارتباط خیابانی آنها پی بردم اما فقط سکوت کردم تا آبروی خانوادگی مان حفظ شود هنوز چند ماه از این ماجرا نگذشته بود که ...

به گزارش اینتیتر به نقل از 9 صبح ، سرهنگ حمیدرضا علایی ضمن هشدار به خانواده ها گفت: زن 22 ساله که پس از سه روز تلاش، همسرش را در بازداشتگاه کلانتری یافته بود درحالی که بیان می کرد برخی از رازهای زندگی را نمی شود افشا کرد و این رازها همچنان در سینه انسان پنهان می ماند درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری میرزاکوچک خان مشهد مطرح کرد.

این زن گفت: چهار سال قبل زمانی که تحصیلات مقطع دبیرستان را به پایان رسانده بودم طی یک خواستگاری سنتی با «مسعود» ازدواج کردم و خیلی زود به او علاقه مند شدم اما در این میان آرام آرام دخالت‌های خواهر و مادر شوهرم به زندگی ما سرک کشید تا جایی که آن ها حتی در انتخاب رنگ لوازم خریدهای ما نیز دخالت می کردند متاسفانه مسعود هم فردی دهن بین بود و بدون تحقیق درباره درستی یا نادرستی یک مطلب هر آن چه را اطرافیانش می گفتند قبول می کرد.

شایان ذکر است، تحقیقات بیشتر درباره اتهام مسعود و همچنین معرفی همسر وی به مرکز مشاوره با صدور دستوری از سوی سرهنگ حمیدرضا علایی (رئیس کلانتری میرزا کوچک خان) ادامه دارد

 

نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت اینتیتر هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    سایر رسانه ها
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت اینتیتر هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد