کبری غلامی کیست و چرا رد مرز شد؟

کد خبر : ۳۵۶۰۹۳
کبری غلامی کیست و چرا رد مرز شد؟

کبری غلامی، پژوهشگر اجتماعی و درس‌خوانده علوم اجتماعی، ۳۵ سال در ایران زندگی کرد. درس خواند و کار کرد. کبری غلامی دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه الزهرا، در اقدامی غیرمنتظره، بعد از دریافت تذکر حجاب رد مرز شده است.

به گزارش اینتیتر به نقل از هم میهن، سپیده که بزند، به احتمال زیاد «کبری» چشمهایش را آن طرف مرز باز می‌کند، رو به کوه‌های زرد افغانستان، یک آسمان آبی و سایه بدن‌های ماموران طالبان. شاید نگاه اولش بیفتد به باقی زن‌هایی که کنارش در ساختمانی در روستای «سنگ سفید» مشهد خوابیده اند و حالا دیگر ردمرز شده اند. شاید هم هنوز ته‌مانده‌های امید، او را در داخل خاک ایران، جایی که به دنیا آمد و بزرگ شد و درس خواند، نگه دارد.

کبری غلامی، پژوهشگر اجتماعی و درس‌خوانده علوم اجتماعی، ۳۵ سال در ایران زندگی کرد. درس خواند و کار کرد. برای بهتر شدن وضعیت زنان افغانستانی تلاش کرد و همین دو روز پیش، دست‌بسته و بی‌اختیار، تا لب مرز ایران و افغانستان برده شد تا دیگر اینجا نباشد. تصمیم را ماموران پلیس در ایران گرفتند؛ بعد از چندبار فرستادن پیامک به گوشی همراهش برای رعایت نکردن «حجاب» در ماشین شخصی‌اش؛ ماشینی که به‌دلیل داشتن مدارک اقامتی و پاسپورت دانشجویی در ایران، به‌نام خودش بود، اما ماموران گفته بودند در آن خلاف شرع، اقدام کرده و باید به اداره گذرنامه برود. رفت و داستان ماندن او در ایران تمام شد.

خبر را کبری ابتدا به دوست و همکارش، ستاره هاشمی داد؛ آنها سال‌ها در پروژه‌های مشترک درباره زندگی مهاجران در ایران با هم فعالیت کرده بودند. ستاره، صبح پنجشنبه را با تماس‌های ازدست‌رفته و پیام‌های کبری شروع کرد. او برایش نوشته بود که پیامک حجاب برایش آمده و وقتی به اداره گذرنامه مراجعه کرده، او را گرفته‌اند و به اردوگاهی در میدان استاندارد کرج برده‌اند. آن هم بعد از آنکه پیش‌تر، گذرنامه‌اش را از او گرفته بودند. ستاره خیلی زود خودش را به اردوگاه رساند و آنجا پشت در‌ها و میله‌های آن، مردان و زنان متعجبی را دید که سوال می‌کردند چطور یک زن تنها را می‌خواهند سوار اتوبوس و ردمرز کنند. ستاره مردانی را دید که می‌آمدند و بچه‌هایشان را از پشت میله‌ها می‌بوسیدند. بچه‌هایی را که به در لگد می‌زدند و مادرانی را که برای پسران جوان‌شان، دسته‌ای پول آورده بودند.

ستاره همه اینها را دید، به اضافه کبری را. ستاره و کبری سال ۹۲ با هم آشنا شدند. پایان‌نامه ستاره درباره افغانستانی‌ها بود. آن زمان کبری در انجمن کوشا با زنان افغان سوادآموزی کار می‌کرد. تجربه کار‌های مشارکتی در محله سرچشمه را داشت؛ محل زندگی او، پدر، مادر و شش برادرش.

برادران کبری همه کار می‌کردند و تحصیل نه. او تک‌دختر و تنها کسی بود که تحصیلش را ادامه داده بود؛ تا مقطع کارشناسی‌ارشد علوم اجتماعی از دانشگاه الزهرا. ستاره می‌گوید، کبری ذهن فوق‌العاده خلاقی دارد و توانایی بالایی در تحلیل تئوریک؛ او می‌داند با زنان افغانستانی چطور صحبت کند. «به‌شدت دغدغه بهبود وضعیت زنان افغان به‌ویژه زنان نسل اول را دارد که به همین دلیل، سوادآموزی مادران را پیش می‌برد. او و دوستانش یک گروه جوانان داشتند که نسل دومی‌ها در آن بودند، در فرهنگسرای خاوران مجموعه همایش‌های سالانه داشتند با مجوز که بعد‌ها جلویش گرفته شد. در ادامه در مقطع ارشد دانشگاه الزهرا قبول شد و مجبور بود حین تحصیل‌اش کار‌های کارگری، خیاطی، تایپ و منشی‌گری انجام دهد، چون دانشجویان افغان اگر در دانشگاه سراسری هم تحصیل کنند، باید شهریه بپردازند.»

نظرات بینندگان