جنون تجاوز به اجساد بی سر | قاتلی که سر و دستان مقتول را با چاقو از بدن جدا میکرد
کی از قاتلان سریالی وهم انگیز که فعالیت خود را از دوران نوجوانی یعنی ۱۵ سالگی آغاز کرد فردی است اهل کالیفرنیا؛ پسری به نام ادموند کمپر که کشتار را با نزدیکان خود شروع کرد آن هم تنها از سر کنجکاوی و برای اینکه بداند مقتول حین مرگ و پس از آن چه احساسی خواهد داشت.
به گزارش اینتیتر به نقل از شایانیوز، کی از قاتلان سریالی وهم انگیز که فعالیت خود را از دوران نوجوانی یعنی ۱۵ سالگی آغاز کرد فردی است اهل کالیفرنیا؛ پسری به نام ادموند کمپر که کشتار را با نزدیکان خود شروع کرد آن هم تنها از سر کنجکاوی و برای اینکه بداند مقتول حین مرگ و پس از آن چه احساسی خواهد داشت.
رفته رفته کشتار را گسترش داد و دایره مقتولان را به بیرون از خانواده خود کشاند. بدین ترتیب عنوان قاتل سریالی را به خود اختصاص داد.
انزوای اجباری و فانتزی های کشتن
ادموند کمپر متولد کالیفرنیا است و پس از طلاق والدینش رابطه چندان خوبی با مادر الکلی خود نداشت زیرا به شدت از او انتقاد می کرد و او را مقصر همه مشکلاتش می دانست. هنگامی که ادموند ۱۰ ساله بود، او را مجبور کرد که در زیرزمین، دور از خواهرانش زندگی کند چراکه می ترسید به نحوی به آنها آسیب برساند.
چراکه کمپر زندگی فانتزی تاریکی داشت و گاهی در خواب می دید که مادرش را می کشد. او سر عروسکهای خواهرانش را برید و حتی دختران را مجبور به انجام بازیای کرد که به آن «اتاق گاز» میگفت. اولین قربانیان او گربه های خانواده بودند. او برای مدتی نزد پدرش رفت، اما در نهایت ب مادرش بازگشت که تصمیم گرفت این نوجوان را برای زندگی نزد پدربزرگ و مادربزرگ پدریاش در بفرستد.
قتل با شلیک گلوله برای یافتن حس مردن
کمپر از زندگی در مزرعه پدربزرگ و مادربزرگش متنفر بود. او پیشتر شروع به یادگیری سلاح گرم کرده بود، اما پدربزرگ و مادربزرگش تفنگ او را پس از کشتن چندین پرنده و سایر حیوانات کوچک برداشتند. سرانجام این نوجوان ۱۵ ساله پس از مشاجره به مادربزرگش در آشپزخانه شلیک کرد و زمانی که پدربزرگش به خانه بازگشت، کمپر به بیرون رفت و به او شلیک کرد و سپس جسد را پنهان کرد.
کمپر میگفت که به مادربزرگش شلیک کرده است تا ببیند چه حسی دارد. او به خاطر جنایات خود به اداره جوانان کالیفرنیا تحویل داده شد و تحت آزمایشهای مختلفی قرار گرفت که نشان داد او دارای ضریب هوشی بسیار بالایی است، اما از اسکیزوفرنی پارانوئید نیز رنج میبرد. در نهایت به بیمارستان با حداکثر امنیت برای محکومان بیماری روانی فرستاده شد و در سن ۲۱ سالگی آزاد شد.
اعمال جنسی با اجساد
کمپر مدتی با مادرش زندگی کرد و پس از آسیب دیدگی در محیط کار یک ماشین خرید کم کم شروع کرد به تهیه وسایل مورد نیاز یک قاتل. ابتدا کمپر زنانی را سوار ماشین میکرد و سپس رهایش میکرد اما رفته رفته دو زن دانشجو را سوار کرد و ابتدا با چاقو آنها را خفه میکرد سپس آنها را به خانه میبرد چراکه با اجساد آنها درگیر فعالیت جنسی بود. سپس سر و دستان آنها را در خانه نگه میداشت
سپس دختر دیگری را هم به ضرب گلوله به قتل رساند؛ جسد را تکه تکه کرد و در اقیانوس رها کرد و سر آن را هم در حایط خانه فرد دفن کرد. با دو دختر دانشجوی دیگر نیز چنین کرد. اما به این ها راضی نبود و جنون کشتن در کمپر شعله ور میشد.
در آوریل ۱۹۷۳، کمپر دو قتل آخرش را انجام داد. او در روز جمعه به خانه مادرش رفت، جایی که آن دو با هم تبادل نظر ناخوشایندی داشتند. کمپر بعد از اینکه مادرش به خواب رفت به او حمله کرد و ابتدا با چکش به سر او زد و سپس گلوی او را با چاقو برید. همانطور که با دیگر قربانیانش انجام داد، سپس سر او را جدا کرد و دستانش را قطع کرد، اما سپس حنجره او را نیز درآورد و در محل دفن زباله گذاشت. پس از پنهان کردن اعضای بدن مادرش، کمپر با دوست مادرش سالی هالت تماس گرفت و او را به خانه دعوت کرد. کمپر اندکی پس از رسیدن هالت او را خفه کرد و جسد او را در کمد پنهان کرد.
درخواست شکنجه تا حد مرگ رد شد
کمپر روز بعد از منطقه فرار کرد و به سمت شرق رانندگی کرد تا اینکه در ۲۳ آوریل با پلیس سانتا کروز تماس گرفت تا به جنایات خود اعتراف کند. کمپر که به هشت فقره قتل درجه یک متهم شده بود، در اکتبر ۱۹۷۳ به دلیل جنایات خود محاکمه شد. او در اوایل نوامبر در تمامی اتهامات مجرم شناخته شد. وقتی قاضی از او پرسید که فکر میکند مجازاتش باید چه باشد، کمپر گفت که باید تا حد مرگ شکنجه شود. او در عوض هشت حبس ابد همزمان دریافت کرد.