روانشناسی زناشویی :مادر شوهرم مدام عکس دخترای خوشگل رو به شوهرم نشان می داد و او..!
![روانشناسی زناشویی :مادر شوهرم مدام عکس دخترای خوشگل رو به شوهرم نشان می داد و او..!](https://cdn.intitr.net/thumbnail/ZRTHplMOH5sp/GOfAGLPMfk8-pfnTe1w-q4nilP1g3tzQ7Qk8IyLBHQsvCRdQNReASDsK_DXYFjo6irBpvZds9Oo,/image.jpg)
زن جوان به مشاور و مددکار اجتماعی از داستان غم انگیززندگی اش اسراری را فاش کرد.
به گزارش اینتیتر به نقل از فالچی، زن 32 ساله که مدعی بود خانواده شوهرم مرا بیمار روانی میخوانند، با ابراز تاسف از اینکه مشاوره قبل از ازدواج را جدی نگرفته است، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری نجفی مشهد گفت: از همان دوران کودکی همواره مورد توجه پدرم بودم به گونهای که او مرا با اسامی خودساختهاش مانند «گل سرسبد» و «آلبالو» صدا میزد و من این ارتباط پر از مهر را خیلی دوست داشتم تا اینکه در 19 سالگی پدرم را از دست دادم و بیکس و تنها شدم.
هنوز یک سال از این ماجرا نگذشته بود که روزی از طریق یکی از دوستان خواهرم با سیروس آشنا شدم و خیلی زود به او دل باختم. عشق به سیروس مرا از افکار تنهایی بیرون کشید و من همه آرزوهایم را به ازدواج با او گره زدم. در حالی که 4 ماه به طور پنهانی با یکدیگر رابطه داشتیم، او از ازدواج نافرجام خود برایم سخن گفت و مدعی شد همسرش را به خاطر خیانت طلاق داده است، اما هیچگاه پیگیر این موضوع نشدم که چرا همسرش همه مهریهاش را برای گرفتن طلاق بخشیده است.
من و سیروس در حالی پای سفره عقد نشستیم که تازه متوجه شدم خانواده او با این ازدواج به شدت مخالفند. رفتارهای سرد و بیتوجهیهای مادر سیروس همواره مرا آزار میداد چراکه آنها قصد داشتند دختری با موقعیت اجتماعی و اقتصادی بالا را برای پسرشان خواستگاری کنند، به همین خاطر هم مادرشوهرم در هر فرصتی تصاویر دخترانی را به سیروس نشان میداد که برای خرید به فروشگاهش میرفتند. او چنان از زیبایی آن دختران برای تحقیر من استفاده میکرد که گاهی خود سیروس هم خجالت میکشید.