داستان خودکشی نادیا متقی، پزشک ۳۶ ساله شیرازی و یاسمن شیرانی چیست؟
داستان خودکشی نادیا متقی، پزشک ۳۶ ساله شیرازی و یاسمن شیرانی را در این مطلب مشاهده می کنید.
به گزارش اینتیتر به نقل از شرق، صدای سکوت در بیمارستانهای ایران هر روز بلندتر میشود. این بار نه صدای دستگاههای پزشکی، که صدای ناامیدی کادر درمان است که به گوش میرسد. خبر خودکشی نادیا متقی، پزشک ۳۶ ساله شیرازی، جامعه پزشکی را در غم فرو برده است. او که سالها برای نجات جان دیگران تلاش کرده بود، نتوانست جان خود را از چنگال ناامیدی نجات دهد. اما تراژدی وقتی کامل میشود که بدانیم تنها دو هفته قبل، یاسمن شیرانی، رزیدنت جوان رشته زنان در دانشگاه علوم پزشکی تهران، نیز به زندگی خود پایان داده است. دو پزشک، دو شهر، اما سرنوشتی مشترک.
این حوادث تلخ، تنها نوک کوه یخ هستند. بر اساس پژوهشهای داخلی، ۳۴ درصد از رزیدنتهای ایرانی افکار خودکشی را تجربه کردهاند. آماری که هر انسان دلسوزی را به تفکر وامىدارد. روزنامه شرق در گزارش ویژهای پرده از واقعیتهای تلخ زندگی رزیدنتها برداشته است. گزارشهایی که بسیاری از آنان هرگز به رسانهها راه پیدا نمیکنند. همکاران یاسمن شیرانی از کشیکهای طاقتفرسا و رفتارهای توهینآمیزی میگویند که برخی پزشکان جوان را به مرز ناامیدی میکشاند. آنان که به این نقطه میرسند، دیگر توان تحمل ندارند. یک پزشک در این گزارش از «فوبیای رزیدنتی» سخن گفته است. ترسی که باعث میشود بسیاری از پزشکان مستعد، مسیر مهاجرت را انتخاب کنند تا از این شرایط سخت بگریزند. اینک پرسش این است: آیا جامعه پزشکی ایران در حال از دست دادن بهترین نیروهای جوان خود است؟ پرسشی که پاسخ آن آینده نظام سلامت کشور را تعیین خواهد کرد.
شرایط کاری طاقتفرسای رزیدنتها
شرایط کاری رزیدنتهای پزشکی در ایران به گونهای است که even سختکوشترین افراد را نیز به مرز فرسودگی میکشاند. کشیکهای ۳۶ ساعته بیوقفه، نه تنها غیرانسانی، بلکه خطرناک است. وقتی پزشکی پس از ۳۶ ساعت کار بیوقفه، باید تصمیمات حیاتی بگیرد، احتمال خطای پزشکی به شدت افزایش مییابد. این خطاها تقصیر فرد نیست، بلکه نتیجه ساختار بیمار است. سیستم بیمارستانی ایران به جای تمرکز بر آموزش و پرورش پزشکان متخصص، بر بهرهکشی از آنان استوار شده است. این رویکرد هم به پزشکان آسیب میزند و هم به بیماران.
تأثیرات روانی فشار کاری
فشار کاری شدید و مداوم، تأثیرات مخربی بر سلامت روان پزشکان دارد. ۳۴ درصد رزیدنتهایی که افکار خودکشی را تجربه میکنند، نشان از عمق این بحران دارد. «فوبیای رزیدنتی» پدیدهای است که در میان دانشجویان پزشکی در حال گسترش است. بسیاری از پزشکان جوان حتی پیش از شروع دوره رزیدنتی، از شرایط سخت آن هراس دارند. این فشارهای روانی نه تنها بر زندگی شخصی پزشکان تأثیر میگذارد، بلکه کیفیت خدمات درمانی را نیز کاهش میدهد.
پیامدهای فرار مغزها
شرایط سخت کاری و فشارهای روانی، بسیاری از پزشکان مستعد را به سوی مهاجرت سوق میدهد. این فرار مغزها ضربهای جبرانناپذیر به نظام سلامت کشور وارد میکند. کشورهایی با سیستمهای سلامت پیشرفته، با ارائه شرایط کاری مناسب و احترام به پزشکان، آنان را به خود جذب میکنند. ایران در حال از دست دادن سرمایههای انسانی خود است. این مهاجرت نه تنها به معنای از دست دادن پزشکان مجرب است، بلکه به معنای از دست رفتن سرمایههایی است که کشور برای آموزش آنان هزینه کرده است.
نیاز به اصلاحات ساختاری
سیستم سلامت ایران نیازمند اصلاحات اساسی است. این اصلاحات باید از تغییر نگرش به پزشکان جوان آغاز شود. رزیدنتها باید به عنوان دانشجو و نیروی در حال آموزش دیده شوند، نه کارگر ارزان قیمت. کاهش ساعات کاری، بهبود شرایط کشیک و ایجاد سیستمهای حمایت روانی از ضروریات این اصلاحات است. بدون این تغییرات، شاهد تکرار چنین تراژدیهایی خواهیم بود. آموزش پزشکی باید بر پایه اخلاق حرفهای و احترام متقابل استوار باشد، نه بر پایه فشار و استرس.
مسئولیت اجتماعی و رسانهای
- رسانهها در افشای این شرایط سخت مسئولیت بزرگی بر عهده دارند. بسیاری از موارد خودکشی پزشکان هرگز در رسانهها انعکاس پیدا نمیکند.
- جامعه پزشکی نیاز دارد تا صدای خود را به گوش مسئولان برساند. سکوت در برابر این مشکلات تنها به عمیقتر شدن بحران میانجامد.
- همچنین، جامعه مدنی و نهادهای صنفی باید از حقوق پزشکان جوان دفاع کنند. آنان که آینده نظام سلامت کشور را میسازند، سزاوار بهترین شرایط کاری هستند.