شوهرم عاشق خواهرم بود | پدرم مرا به خانه‌اش راه نمی‌دهد

کد خبر : ۴۳۶۱۳۳
شوهرم عاشق خواهرم بود | پدرم مرا به خانه‌اش راه نمی‌دهد

زن جوانی که به جای خواهرش سر سفره عقد نشسته بود، با آثار کتک‌های شدید به کلانتری مراجعه کرد.

به گزارش اینتیتر به نقل از همشهری آنلاین، زن ۲۵ ساله‌ای که آثار جراحت و کبودی‌های زیادی روی سر و صورتش نمایان بود، به کارشناس اجتماعی کلانتری گلشهر مشهد گفت: ۱۱ سال قبل حسن به همراه پدرش از افغانستان به ایران آمده بود تا در جشن عروسی یکی از بستگانمان شرکت کند.

او که پسری مجرد بود، در همان جشن عروسی صنم را دیده و عاشق شده بود. صنم خواهر بزرگ‌ترم بود و از عشق حسن به خودش خبر نداشت. طی همین چند روزی که حسن در مشهد بود، خواهرم را از پدرم خواستگاری کرد. پدرم نیز که آشنایی قدیمی با پدر حسن داشت، قبول کرد که صنم را به عقد او درآورد.

حسن وقتی پاسخ مثبت پدرم را گرفت، به افغانستان بازگشت و بعد از فراهم آوردن مقدمات ازدواج دوباره به مشهد آمد تا مراسم عقدکنان را برگزار کنند. اما وقتی خواهرم او را دید، مقابل پدرم ایستاد و به‌شدت با این ازدواج مخالفت کرد. او می‌گفت حسن به طور غیرقانونی به ایران آمده و نه‌تنها بیکار و بی سواد است، بلکه قیافه خوبی هم ندارد!

پدرم که اوضاع را اینگونه دیدید، به خاطر ترس از آبروریزی، بارها صنم را زیر مشت و لگد گرفت و او را به‌شدت کتک زد و در خانه زندانی کرد تا به این ازدواج رضایت بدهد، ولی خواهرم به هیچ وجه راضی نشد و در نهایت با کمک مادرم از خانه گریخت و به آلمان رفت تا کنار داییم زندگی کند.

پدرم که غرورش شکسته و به قول خودش تحقیر شده بود، با هزاران وعده و وعید مرا به جای خواهرم بر سفره عقد نشاند تا با حسن ازدواج کنم. آن زمان تازه وارد ۱۵سالگی شده بودم و جرأت مخالفت با خواسته پدرم را نداشتم، به همین دلیل سکوت کردم و به عقد حسن درآمدم. ولی درست روز بعد از برگزاری مراسم عقدکنان حسن و پدرش مرا به باد کتک گرفتند و با توهین و ناسزا ادعا کردند که پدرت تو را به ما قالب کرده است و ما هم به خاطر آبروی پدرت فداکاری کردیم.

اکنون که ۱۰ سال از آن ماجرا می گذرد و صاحب ۲ فرزند هستم، مدام با همین بهانه کتک می‌خورم و شوهرم هر وقت دلش می‌خواهد مرا از خانه بیرون می‌کند. پدرم نیز به خاطر غرورش اجازه نمی‌دهد به منزل او بروم و اکنون با ۲ فرزند در خیابان سرگردان هستم.

بررسی‌های مشاوره ای و اقدامات قانونی برای رهایی زن جوان افغانستانی از این وضعیت تاسف‌بار با دستورهای ویژه سرهنگ عربخانی رئیس کلانتری گلشهر مشهد در دایره مددکاری اجتماعی آغاز شد.

نظرات بینندگان