خبر فوری

مجتبی قلی‌پور: اگر اینترنت توانست تفکر ما را سطحی کند، هوش مصنوعی هم می‌تواند

کد خبر : ۴۰۰۷۱۸
مجتبی قلی‌پور: اگر اینترنت توانست تفکر ما را سطحی کند، هوش مصنوعی هم می‌تواند

در عصر انفجار اطلاعات، هوش مصنوعی و اینترنت راه‌های تازه‌ای برای دسترسی به دانش فراهم کرده‌اند، اما آیا این ابزارهای دیجیتال ما را واقعاً آگاه‌تر می‌کنند یا تنها توهم دانایی به ما می‌دهند؟ نگرانی درباره تأثیر فناوری بر تفکر و تمرکز، موضوعی جدید نیست و از دوران اختراع ماشین چاپ تا امروز ادامه داشته است.

به گزارش اینتیتر به نقل از خبرآنلاین، در دنیایی که تکنولوژی با سرعتی سرسام‌آور در حال پیشروی است، بسیاری از کارشناسان درباره تأثیرات آن بر شیوه تفکر و یادگیری انسان‌ها هشدار می‌دهند. از زمان اختراع ماشین چاپ تا ظهور اینترنت، همواره این نگرانی وجود داشته که ابزارهای جدید اطلاعاتی، تمرکز و قدرت تفکر عمیق را از ما بگیرند. حالا با ورود هوش مصنوعی و مدل‌های زبانی پیشرفته، این بحث‌ها دوباره شدت گرفته است. آیا این فناوری‌ها ما را داناتر می‌کنند یا صرفاً توهم دانایی به ما می‌دهند؟ آیا اینترنت و هوش مصنوعی، همان‌طور که برخی معتقدند، تفکر خطی و انتقادی را تضعیف کرده و ما را به موجوداتی سطحی‌تر تبدیل می‌کنند؟

برای بررسی این پرسش‌ها، با مجتبی قلی‌پور، عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات راهبردی، گفت‌وگو کردیم. او معتقد است که این دغدغه‌ها ریشه‌ای تاریخی دارند و از دوران چاپ کتاب تا تلویزیون مطرح بوده‌اند و در این باره در گفت‌وگو با خبرآنلاین توضیح داد که چگونه اینترنت و هوش مصنوعی می‌توانند تفکر ما را سطحی‌تر کنند، حافظه را تحت تأثیر قرار دهند و حتی باعث توهم دانایی شوند.

این دغدغه‌ها جدید نیستند

مجتبی قلی پور در پاسخ به این سوال که آیا نگرانی‌های زیادی که این روزها درباره تأثیر اینترنت و هوش مصنوعی بر مطالعه و تمرکز مطرح می‌شود، دغدغه‌های جدیدی هستند، پاسخ داد:«این دغدغه‌ها اصلاً جدید نیستند. حتی قبل از اینترنت هم این نگرانی‌ها درباره کتاب و رسانه‌های مختلف مطرح بوده است. مثلاً فرانک فوردی در کتاب قدرت خواندن از سقراط تا توییتر نشان می‌دهد که این دغدغه‌ها از زمان اختراع ماشین چاپ وجود داشته است و متوجه می‌شود که متهم کردن رسانه به اینکه باعث شده است ما سطحی شویم و توجهمان کم شود، ریشه‌های تاریخی دارد. با اختراع ماشین چاپ هم این دغدغه بوده است که کتاب باعث می‌شود ما در عصر وفور اطلاعات و کمبود توجه زندگی کنیم.»

او در این باره ادامه داد:«در مورد تلویزیون هم همین بحث‌ها مطرح بود. نیل پستمن در کتاب زندگی در عیش مردن در خوشی اشاره می‌کند که تلویزیون چگونه می‌تواند ما را سطحی کند. بعد که اینترنت آمد، این نگرانی‌ها دوباره وجود داشته است و در ایران هم مطرح شده است. به عنوان مثال نیکولاس کار کتاب کم‌عمق‌ها را نوشت که در آن می‌گوید چطور اینترنت باعث شده است که ما از تفکر خطی عبور کنیم و به تفکر شبکه ای برسیم.  او می‌گوید این یک گزاره ساده به نظر می‌آید اما فراموش نکنیم که تفکر خطی مسئول تمام دستاوردهای تمدن مدرن است. یعنی اگر ما امروز به فضا می‌رویم، هواپیما داریم، تکنولوژی جدید داریم، دستاوردهای پزشکی و صنعتی در حوزه‌های محتلف تکنولوژی داریم، به خاطر تفکر خطی است. امروز اینترنت این تفکر خطی را از ما می‌گیرد و به جای آن تفکر شبکه‌ای به ما می‌دهد؛ اسم آن جذاب است اما مساوی است با عدم تمرکز، حواس پرتی و امثال آن است.»

قلی‌پور در رابطه با تاثیرات اینترنت بر تمرکز و حافظه گفت:«اکنون اینترنت متهم به این است که حافظه ما را کاهش داده است و دیگر نمی‌توانیم بر روی یک کار تمرکز کنیم. برخی معتقدند که اینترنت به نوعی باعث شده است که تصوری از حافظه برون‌سپاری شده ایجاد شود و قابلیت‌های حافظه کاهش پیدا کرده است، یعنی ما کمتر اطلاعات را در ذهن خود نگه می‌داریم و بیشتر به موتورهای جست‌وجو وابسته شده‌ایم. «کتاب‌های زیادی درباره این موضوع نوشته شده‌اند، مثل مینیمالیسم دیجیتال از کال نیوپورت که روشی را پیشنهاد میدهد به نام مینیمالیسم دیجیتال. یعنی این ابزارهای دیجیتال را فقط به حد ضرورت استفاده کنیم و خودش هم سردمدار این روش جدید زندگی است و هیچ صفحه‌ای در فضای مجازی ندارد، با این حال می‌گوید یک مهندس کامپیوتر موفق است و حتی در تِد هم سخنرانی کرده است.»

خوشبینی به تکنولوژی‌های دیجیتال کاهش پیدا کرده است!

این عضو هیئت علمی پژوهشکدۀ مطالعات راهبردی همچنین گفت:« روندهای دیگری هم بودند، به عنوان مثال موجی اوایل قرن بیستم راه افتاد که می‌گفت تمامی مدارس باید به کامپیوتر مجهز شود و بعد گفتند باید به اینترنت مجهز شود. آن موج فروکش کرده است و الان می‌گویند ضریب هوشی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان در همه جای دنیا پایین آمده است و حالا شاهد برگشتی هستیم به اینکه استفاده از فضای مجازی را محدود کنیم، موبایل را تا سن خاصی در اختیار بچه‌ها قرار ندهیم، در مدرسه بچه‌ها آفلاین باشند و کامپیوتر را محدود کنیم. در عین حال، ما یک روند ثابت نداریم که بگوییم اکنون دنیا به سمت آفلاین شدن می‌رود و موبایل را کنار بگذاریم، همه این روندها در موازات هم پیش می‌روند؛ خوشبینی‌های اولیه به تکنولوژی‌های دیجیتال کاهش پیدا کرده است و مطالعات انتقادی در همه حوزه‌ها قوت بیشتری گرفته است.»

او در نهایت خاطرنشان کرد که اگر اینترنت چنین تأثیری داشته است، پس هوش مصنوعی نیر می‌تواند از این قبیل پیامدها را داشته باشد و در رابطه با همین موضوع گفت:« اگر اینترنت توانسته تفکر ما را سطحی کند، هوش مصنوعی نیز می‌تواند این روند را طی کند. مثلاً قبلاً وقتی در گوگل جست‌وجو می‌کردیم، باید خودمان اطلاعات را تحلیل و ترکیب می‌کردیم، اما حالا هوش مصنوعی این کار را برای ما انجام می‌دهد. این یعنی مغز ما کمتر درگیر فرایندهای شناختی می‌شود. به عنوان مثال لینچ در کتاب اینترنت ما از اصطلاح گوگل‌دانی یا همان دانستن به سبک گوگل استفاده می‌کند و می‌گوید که این سبک دانستن باعث شده ما فکر کنیم که خیلی چیزها را می‌دانیم، اما در واقعیت این دانش عمیق و واقعی نیست. هوش مصنوعی هم احتمالاً این مشکل را به‌وجود خواهد آورد.»

قلی‌پور ضمن تاکید بر این موضوع که در برابر این فناوری‌ها محتاط است گفت:« هنوز هیچ اپلیکیشن هوش مصنوعی بر روی گوشی خود نصب نکرده‌ام و سعی می‌کنم کمترین استفاده را داشته باشم. تجربه اینترنت نشان داده که ما اول شیفته فناوری‌های جدید می‌شویم و بعد که آسیب‌هایش مشخص شد، تازه به فکر اصلاح می‌افتیم. هوش مصنوعی می‌تواند ما را کندذهن‌تر کند، تفکر انتقادی را کاهش دهد و باعث شود بدون تحلیل و درک عمیق، فکر کنیم که پاسخ همه چیز را می‌دانیم. به همین دلیل، به نظرم باید از همان ابتدا با دیدگاه انتقادی به آن نگاه کنیم، نه اینکه بلافاصله شیفته امکاناتش شویم.»

با نگاهی به روند تاریخی نگرانی‌ها درباره تأثیر فناوری بر تفکر انسان، می‌توان دریافت که این بحث‌ها همواره وجود داشته‌اند، از دوران چاپ کتاب گرفته تا ظهور تلویزیون و اینترنت؛ اما آنچه امروز با هوش مصنوعی رخ می‌دهد، سطح جدیدی از این چالش‌ها را پیش روی ما قرار داده است. مدل‌های زبانی و ابزارهای دیجیتال نوین، اگرچه می‌توانند دسترسی به اطلاعات را آسان‌تر کنند، اما ممکن است تفکر عمیق و انتقادی را تضعیف کرده و به نوعی توهم دانایی منجر شوند.

مجتبی قلی‌پور بر این باور است که رویکرد ما نسبت به هوش مصنوعی نباید مانند خوش‌بینی‌های اولیه نسبت به اینترنت باشد، بلکه باید با نگاهی انتقادی و آگاهانه به آن نزدیک شویم. فناوری‌های دیجیتال می‌توانند ابزارهای مفیدی باشند، اما استفاده افراطی و بدون کنترل از آن‌ها، پیامدهای منفی بر تمرکز، حافظه و شیوه تفکر انسان خواهد داشت. بنابراین، مهم‌ترین چالش پیش رو، یافتن تعادلی میان بهره‌گیری از مزایای این فناوری‌ها و جلوگیری از وابستگی بیش از حد به آن‌هاست.

نظرات بینندگان