خلاصه قسمت ۱۳ سریال طوبی از شبکه یک سیما

کد خبر : ۳۵۹۷۱۹
خلاصه قسمت ۱۳ سریال طوبی از شبکه یک سیما

خلاصه قسمت 13 سریال طوبی از شبکه یک سیما را در این مطلب می خوانید.

اینتیتر - ثریابابازاده؛ سریال طوبی هر شب ساعت ۲۲:۱۵ از شبکه یک سیما پخش می شود. در این مطلب خلاصه ای از قسمت ۱۳ سریال را می خوانید:

رسول جلوی فخرالدین میگیره اگه اتفاقی بیفته برای این خانواده بیچارت میکنم ...

طوبی به رسول میگه این مغازه یادگار آقام بود به شکل و شیوه خودم انتقامم میگیرم . طوبی و رسول بعد اینکه مطمئن شدن نسیم مغازه رو ترک کرد با یه پیت نفت میرن سراغ مغازه و رو آتیش میزنند وقتی مغازه تو شعله های آتش میسوزه صدای کارگر رو از مغازه میشنود و اون رو کشون کشون میکشه بیرون و آژان سر میرسه . رسول با اضطراب میره پیش پدرش و ماجرای دستگیر شدن طوبی رو میگه حاج ملک همراه اکرم خانوم میرند ادراره آگاهی.

نسیم که حسابی شاکی بود و به جهانگیر میگه سهم من چی میشه ازاین مغازه؟

حاج آقا میره نزد جهانگیر و از اون خواهش میکنه از سهمش بگذره و طوبی رضایت بده و از زندان بیاد بیرون وکیل شرط میزاره میگه فخرالدین تحویل بده به قانون تا در مورد فروغ قانون تصمیم بگیره و در آخر تهدید میکنه میگه اگر فخرالدین تحویل نده به خواهرش میگه اسدالله رو حاج ملک لو داده.

وکیل به آقا اسماعیل پول میده صاحب خانه خانه اکرم خانم تا تهدیدش کنه تحت فشار بزارتش تا زودتر اجاره رو بدهد.

از طرفی وکیل یه خانم سابقه دار در بازداشت گاه قرار داده تا از مدت زندان بترسونه و بهش میگه قراره ده پانزده سال در زندان بمونه . وقتی اکرم خانم میاد به دخترش سر بزنه افسر نمیزاره سخت گیری میکنه تا نتونه دخترش رو ببینه افسر زنگ میزنه تا از وکیل اجازش رو بگیره و میگه فقط مادرش حق داره بره ببینه.

خانم سابقه دار که توی بازداشت گاه هست حسابی اکرم خانم میترسونه از مدت زمانی که قراره بره زندان و گریه کنان میره پیش وکیل خواهش تمنا تا بیاد شکایت پس بگیره وکیل هم شرط میزاره اگر طوبی بیاد و با من ازدواج کنه من تمام زندگیمو بهش میدهم.

جهانگیر وقتی که میشنوه اکرم خانوم قول میده که رضایت طوبی رو بگیره آخر شب میره هم سند مغازه رو به نام طوبی میزنه و هم از بازداشت گاه در میاره و میره دنبالش و میرسونه خونه و طوبی دلش بابت جهانگیر خان نرم میشه وقتی ازبازداشتگاه میاد خونه دیبا و مادرش حسابی خوشحال میشن اما پری واکنشی نشون نمیده.

فخرالدین میره سراغ اسماعیل صاحب خونه اکرم خانوم و میگه خونت رو با سه برابر قیمت میخریم .

طوبی با خواهرش دیبا میرند خونه باغ که پدرش جای ساکت در بیمارستان بهش گفته بود . طوبی به دیبا میگه تو برو چاه جای ساک اونجاست اما دیبا میترسه و طوبی خودش میره تو چاه اما دیبا زورش نمیرسه و طوبی میافته تو چاه.

نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت اینتیتر هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    سایر رسانه ها
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت اینتیتر هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد