خلاصه کامل داستان سریال تانک خورها از شبکه ۳ از قسمت اول تا قسمت آخر

کد خبر : ۳۷۲۹۱۶
خلاصه کامل داستان سریال تانک خورها از شبکه ۳ از قسمت اول تا قسمت آخر

با خلاصه کامل داستان سریال تانک خورها از شبکه ۳ از قسمت اول تا قسمت آخر در این مطلب همراه ما باشید.

به گزارش اینتیتر، پخش سریتا تانک خورها به تازگی از شبکه سه سیما آغاز شده و این سریال هر شب ساعت ۲۰:۳۰ پخش می شود.

در ادامه با خلاصه کامل داستان سریال تانک خورها از شبکه ۳ از قسمت اول تا قسمت آخر همراه ما باشید.

خلاصه قسمت اول سریال تانک خورها

هاشم در تعمیرگاه به خواب رفته بود که محسن او را بیدار می‌کند و خبر می‌دهد که آدرس بهادر را پیدا کرده است. آن‌ها به مکان مورد نظر می‌روند تا پولی را که هاشم به بهادر، یک نزول‌خور و قمارباز، بدهکار بوده، پرداخت کنند و ماشین به امانت گذاشته شده را پس بگیرند. بهادر به محسن پیشنهاد می‌دهد که به جای بازپرداخت پول، با او همکاری کند و از مهارتش برای ترکیب ماشین‌ها و ساخت خودروهای جدید استفاده کند؛ همچنین قاچاق بردن پولدارها به خارج از کشور را به عنوان کار پردرآمدی معرفی می‌کند. هاشم مخالفت کرده و تصمیم به ترک محل می‌گیرد، اما بهادر به نوچه‌اش دستور می‌دهد آن‌ها را متوقف کنند. در نهایت، هاشم و محسن با کتک‌کاری فرار کرده و به تعمیرگاه بازمی‌گردند.

شب در خانه، مادر هاشم درباره ازدواج با او صحبت می‌کند، اما هاشم علاقه‌ای به ازدواج نشان نمی‌دهد. فردا، محسن ماجرای شب گذشته را به تمام تعمیرکاران با آب و تاب تعریف می‌کند تا اینکه هاشم سر می‌رسد و از آن‌ها می‌خواهد به کارشان بازگردند. در همین حین، هانیه، خواهر هاشم، با زن برادرش که به خانه آمده صحبت می‌کند. او نگران است چون شوهرش حامد بدون خبر به جبهه رفته و حالا خانواده او درباره طلاقش صحبت می‌کنند. حاج خانم، مادر خانواده، سعی می‌کند او را آرام کند و تصمیم می‌گیرند به دنبال حامد بروند.

در تعمیرگاه، مردی از کادیلاک طلایی پیاده می‌شود و به سمت هاشم می‌آید. او منصور، دوست قدیمی هاشم، است که پس از سال‌ها به ایران بازگشته و برای رویال کادیلاک کار می‌کند. منصور سوئیچ کادیلاکی را به هاشم می‌دهد که عزیز آقا به او سپرده است، اما هاشم آن را قبول نمی‌کند و از منصور می‌خواهد برگرداند.

هاشم سوار کادیلاک می‌شود و به شرکت می‌رود تا با مهران درباره ماجرا صحبت کند. آن‌ها درباره قطعات ماشین بحث کرده و سر مسائل کاری با هم درگیر می‌شوند. هاشم در نهایت سوئیچ را پس می‌دهد و تصمیم به ترک شرکت می‌گیرد، اما هنگام خروج با عزیز آقا برخورد می‌کند و بحثی بینشان در مورد حامد درمی‌گیرد.

خلاصه قسمت دوم سریال تانک خورها

هاشم تصمیم دارد یک اتاق خالی از گاراژ را اجاره بدهد. دو نفر برای مذاکره می‌آیند؛ اولی رد می‌شود و دومی که سعید نام دارد، معرفی می‌کند که به همراه برادرش است. هاشم متوجه می‌شود که قد برادر سعید کوتاه است و به همین دلیل ابتدا او را ندیده بود. سعید توضیح می‌دهد که برادرش توانایی شنیدن و تشخیص مشکلات فنی خودروها از روی صدا را دارد. هاشم به محسن اجازه می‌دهد برادر سعید را با ماشین پیکان امتحان کند و پس از تایید مهارت‌های او، اتاق را به سعید اجاره می‌دهد. همچنین به عنوان هدیه عروسی، کرایه ماه اول را نمی‌گیرد.

پس از شروع کار، شیرینی پخش می‌کنند. همان شب، خبر می‌رسد که مریم حالش بد شده و او را به بیمارستان برده‌اند. خانواده هاشم به بیمارستان می‌روند و پزشک به مادر و خواهرش می‌گوید که مریم باردار است و خطری او را تهدید نمی‌کند. این خبر خوشحال‌کننده همه را به وجد می‌آورد و پدر مریم دستور می‌دهد که برای شیرین‌کام شدن بیمارستان شیرینی تهیه کنند.

روز بعد، هاشم با خبر می‌شود که عده‌ای وارد گاراژ شده‌اند، وسایلی را برده‌اند و گاراژ را پلمپ کرده‌اند. سعید نگران از دست دادن کارش است و هاشم با دیدن مهران در دوردست متوجه می‌شود که مهران در این ماجرا دخالت دارد. او به کمیته می‌رود تا علت پلمپ را جویا شود. مأمور کمیته به او نشان می‌دهد که قطعات بی‌کیفیت و غیرقانونی در گاراژ کشف شده است. هاشم این قطعات را نمی‌شناسد و توضیح می‌دهد که فقط روی خودروهای دیزل کار می‌کند و نه تراکتور.

با حضور مأموران در گاراژ، هاشم آن‌ها را به بازرسی کامل کارگاه دعوت می‌کند. در حین بازرسی، عکسی از حامد، برادر هاشم، می‌بینند و می‌گویند که او را از جبهه می‌شناسند. هاشم از آن‌ها تقاضا می‌کند اگر خبری از حامد دارند، به او اطلاع دهند. یکی از مأموران از هاشم می‌پرسد آیا می‌تواند موتور ماشینش را تقویت کند و پس از تایید هاشم، به او پیشنهاد می‌کنند که برای مأموریتی خاص راننده یکی از ماشین‌ها باشد.
 

خلاصه قسمت سوم سریال تانک خورها

شب، محسن و ابی که نگهبان گاراژ است در آنجا حضور دارند که به ناگهان در گاراژ زده می‌شود و سه نفر وارد می‌شوند. آن‌ها محسن را به شدت کتک می‌زنند و ابی هم هیچ اقدامی نمی‌کند. روز بعد، وقتی همه کارکنان به گاراژ می‌آیند، محسن را در شرایط بدی می‌بینند و هاشم هم با دیدن او به شدت ناراحت می‌شود. او از محسن می‌پرسد چه کسی این کار را کرده، اما محسن به علت ترس و آسیب‌دیدگی چیزی به خاطر نمی‌آورد. هاشم عصبی می‌شود و با آچار به اطراف می‌کوبد و به محسن فشار می‌آورد که خوب فکر کند و نامی به او بدهد. اما محسن همچنان در بی‌خبری به سر می‌برد و می‌گوید از دیشب هیچ چیز نخورده و نمی‌تواند چیزی به خاطر بیاورد.

هاشم برای کارکنان دیزی می‌گیرد و با هم غذا می‌خورند. بعد از آن، محسن آماده می‌شود که برود، و هاشم کلید ماشین را به او می‌دهد و می‌گوید با سرعت بیشتر از ۶۰ کیلومتر بر ساعت حرکت نکند. محسن به سمت خانه نامزدش مرضیه می‌رود و وقتی می‌رسد، متوجه می‌شود نزول‌خور در حال صحبت با خانواده او است. بعد از رفتن نزول‌خور، محسن برای دلجویی از مرضیه او را به سینما دعوت می‌کند، اما به جای فیلم هندی که انتظار داشتند، فیلم ترسناکی شروع به پخش می‌شود.

در گاراژ، مردی با یک خودروی بی‌ام‌و می‌آید و می‌خواهد سریعاً کارش انجام شود، اما هاشم که در حال کار روی نیسان پیرمردی است، او را تا غروب به انتظار می‌فرستد. مرد جوان اعتراض می‌کند و هاشم عصبانی شده و سوئیچ و پول او را پس می‌دهد. روز بعد، هاشم به گاراژ می‌رود و متوجه می‌شود یکی از حجره‌ها آتش گرفته است. او به کارکنان کمک می‌کند تا آتش را خاموش کنند و از حمزه، مسئول آن بخش، می‌پرسد که چگونه این اتفاق افتاده است. حمزه توضیح می‌دهد که شخصی ناشناس به دنبال روغن آمده بود و بعد از آنجا فرار کرده است.

هاشم متوجه می‌شود که این اتفاقات تصادفی نیست و شک می‌کند که مهران یا نزول‌خور در این قضایا دست داشته باشند. او به گاراژ می‌رود تا با مهران در "رویال کادیلاک" صحبت کند، اما محسن او را متوقف می‌کند و در نهایت اعتراف می‌کند که فریدون، مشتری سابق گاراژ، کسانی را فرستاده بود تا او را کتک بزنند. او توضیح می‌دهد که قبلاً به درخواست فریدون، قدرت موتور ماشینش را افزایش داده بود، اما بعدها فریدون فهمیده بود که کار توسط هاشم انجام نشده است و به همین دلیل محسن را مورد ضرب و شتم قرار داده بودند.

هاشم از این ماجرا به شدت عصبی می‌شود و به محسن سرزنش می‌کند که اگر زودتر حقیقت را می‌گفت، شاید می‌توانست از خسارت‌های بعدی جلوگیری کند. سپس با عصبانیت به دفترش می‌رود، و محسن هم به دنبالش می‌رود تا از او معذرت‌خواهی کند و او را آرام کند.

خلاصه قسمت چهارم سریال تانک خورها
 

ماجرا از یک مسابقه‌ی اتومبیل‌رانی شروع می‌شود. هاشم، یکی از شخصیت‌های اصلی داستان، پس از پایان مسابقه متوجه می‌شود که فریدون، برگزارکننده‌ی مسابقه، نقشه‌هایی شوم در سر داشته است. او هم محسن، یکی از کارمندان هاشم، را کتک زده و هم قصد آتش زدن گاراژ را داشته است.

درگیری لفظی بین هاشم و فریدون بالا می‌گیرد و به اخراج محسن منجر می‌شود. هاشم، عصبانی و ناراحت، محسن را از کار برکنار می‌کند. این تصمیم، نه تنها بر زندگی حرفه‌ای محسن تأثیر می‌گذارد، بلکه روابط خانوادگی او را نیز تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

با مداخله‌ی مادر هاشم، محسن به کار بازمی‌گردد. اما این پایان ماجرا نیست. هاشم متوجه می‌شود که حامد، یکی از آشنایانش، بدهی سنگینی روی دوش دارد و طلبکاران به سراغ او آمده‌اند.

در همین حین، هاشم متوجه می‌شود که مریم، همسر سابق حامد و مادر فرزندش، از وضعیت مالی او بی‌خبر است. او سعی می‌کند از مریم اطلاعاتی در مورد بدهی‌های حامد به دست آورد، اما مریم چیزی نمی‌داند.

در پایان داستان، هاشم با چالش بزرگی روبروست: بدهی‌های سنگین حامد و تلاش برای حل این مشکل. او باید راهی پیدا کند تا هم به حامد کمک کند و هم از خود و خانواده‌اش محافظت کند.

خلاصه داستان قسمت پنجم سریال تانک خورها

 

هاشم و محسن درگیر یک عملیات حساس می‌شوند. آن‌ها وظیفه دارند تا دانشمندانی را که توسط گروهی ناشناس ربوده شده‌اند، نجات دهند. در جریان این عملیات، درگیری شدیدی رخ می‌دهد و یکی از همرزمان هاشم به شهادت می‌رسد. این اتفاق، تأثیر عمیقی بر هاشم می‌گذارد.

در همین حال، مشکلات شخصی هاشم نیز شدت می‌گیرد. همسر سابق برادرش، عزیزآقا، به او هشدار می‌دهد که اگر حامد را به راه راست هدایت نکند، اقدامات قانونی انجام خواهد داد. از سوی دیگر، هانیه، خواهر هاشم، نیز با مشکلاتی در زندگی شخصی خود مواجه است.

هاشم احساس می‌کند که زیر بار مسئولیت‌های زیادی له شده است. او همزمان باید به وظایفش در برابر کشور و خانواده‌اش عمل کند. در این میان، حمایت‌های خانواده به او کمک می‌کند تا بتواند به زندگی ادامه دهد.

خلاصه داستان قسمت ششم سریال تانک خورها

 

ماجرای آتش‌سوزی گاراژ هاشم پیچیده‌تر از آن چیزی است که به نظر می‌رسد. عزیزآقا، پدر مهران، از پسرش می‌خواهد تا دلیل این کار را توضیح دهد اما مهران همه چیز را انکار می‌کند. مریم، همسر مهران، نیز نگران است که این ماجرا به او ربط داده شود.

در همین حال، هاشم با مشکلات دیگری نیز دست و پنجه نرم می‌کند. او متوجه می‌شود که مرضیه، دختری که به او علاقه دارد، تحت فشار فردی نزول‌خوار قرار دارد. هاشم سعی می‌کند به مرضیه کمک کند و دل او را به دست آورد.

تنش‌ها بین هاشم و خانواده‌ی عزیزآقا همچنان ادامه دارد. مادربزرگ هاشم متوجه آتش‌سوزی گاراژ می‌شود و از هاشم می‌خواهد که حقیقت را بگوید. هاشم سعی می‌کند ماجرا را کوچک جلوه دهد اما مادربزرگش به او مشکوک است.

در یک مسابقه‌ی اتومبیل‌رانی، هاشم با فریدون، رقیب قدیمی خود، روبرو می‌شود. فریدون سعی می‌کند هاشم را تحقیر کند اما هاشم با مهارت و شجاعت، او را شکست می‌دهد. پس از پیروزی، هاشم فرصتی پیدا می‌کند تا از کسانی که به او ظلم کرده‌اند، انتقام بگیرد. با این حال، در آخرین لحظه، از انتقام‌جویی دست می‌کشد.

در پایان داستان، هاشم با خبر بیماری مادرش روبرو می‌شود. او به سرعت خود را به بیمارستان می‌رساند و متوجه می‌شود که برادرش، حامد، دلیل این اتفاق است.

خلاصه قسمت هفتم سریال تانک خورها

هاشم، پس از شنیدن خبر شهادت برادرش، حامد، به شدت پریشان می‌شود. او به کمیته مراجعه می‌کند تا صحت این خبر را بررسی کند. پس از جستجوی فراوان، مشخص می‌شود که خبر شهادت حامد اشتباه بوده است.

عزیزآقا، پدر همسر حامد، از هاشم می‌خواهد تا حامد را پیدا کند و به خانه برگرداند. هاشم تصمیم می‌گیرد به اهواز برود تا به دنبال حامد بگردد. قبل از رفتن، همسر حامد، مریم، نامه‌ای برای او می‌نویسد و از هاشم می‌خواهد تا نامه را به حامد برساند.

در مسیر اهواز، هاشم متوجه می‌شود که محسن، دوستش، به صورت مخفیانه او را دنبال می‌کند. پس از یک مشاجره‌ی کوتاه، هاشم تصمیم می‌گیرد که محسن را با خود همراه کند.

خلاصه قسمت هشتم سریال تانک خورها

هاشم و محسن پس از طی مسافتی طولانی به منطقه‌ای جنگی می‌رسند. در آنجا با مشکلات زیادی روبرو می‌شوند. آن‌ها به سختی مسیر تعمیرگاه را پیدا می‌کنند و پس از رسیدن به آنجا، متوجه می‌شوند که حامد در یک مأموریت حساس شرکت کرده و امکان بازگشت او در کوتاه‌مدت وجود ندارد.

حاجی پور، مسئول تعمیرگاه، از هاشم می‌خواهد که در آنجا بماند. اما هاشم به دلیل نگرانی از وضعیت مادرش و خانواده‌اش اصرار دارد که به خانه برگردد. با این حال، به دلیل شرایط جنگی، امکان ترک منطقه برای هیچ‌کس وجود ندارد.

خلاصه قسمت نهم سریال تانک خورها

هاشم در جستجوی برادرش، حامد، به منطقه جنگی می‌رسد. پس از کش و قوس فراوان، متوجه می‌شود که حامد به دلایل امنیتی نمی‌تواند شناسایی شود. در این مدت، هاشم با مشکلات و چالش‌های مختلفی روبرو می‌شود؛ از درگیری با افراد محلی تا مشکلات فنی در تعمیرگاه.

در همین حال، ماجرای عاشقانه جواد و اسماء نیز روایت می‌شود. جواد به صورت داوطلبانه خون اهدا می‌کند و به اسماء علاقه‌مند می‌شود. اما اختلافات خانوادگی و فشارهای اجتماعی مانع از رابطه آن‌ها می‌شود.

خلاصه قسمت دهم سریال تانک خورها

هاشم، پس از رسیدن به منطقه جنگی، با مشکلات فنی خودروها و کمبود تجهیزات روبرو می‌شود. او با مهارت‌های فنی خود، به تعمیر وسایل نقلیه کمک می‌کند و مورد توجه فرماندهان قرار می‌گیرد.

در همین حال، حامد، برادر هاشم، در خط مقدم جنگ مشغول خدمت است. هاشم با حامد تماس می‌گیرد و از او می‌خواهد که به منطقه امن بازگردد. اما حامد به دلیل مسئولیت‌هایی که بر عهده دارد، نمی‌تواند منطقه را ترک کند.

هاشم برای کمک به رزمندگان، تصمیم می‌گیرد تا یک ماموریت خطرناک را انجام دهد. او همراه با حاج ولی به سمت خط مقدم حرکت می‌کند تا مهمات را به رزمندگان برسانند. در این مسیر، آن‌ها با خطرهای بسیاری روبرو می‌شوند و در نهایت، در یک عملیات خطرناک، مجروح می‌شوند.

 

نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت اینتیتر هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    سایر رسانه ها
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت اینتیتر هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد