خلاصه داستان کامل سریال پایتخت ۷ از قسمت اول تا قسمت آخر

با خلاصه داستان کامل سریال پایتخت ۷ از قسمت اول تا قسمت آخر در این مطلب همراه ما باشید.
به گزارش اینتیتر، فصل هفتم سریال پایتخت از ۴ فروردین ۱۴۰۴ از شبکه یک سیما در حال پخش است. در این مطلب خلاصه ای کامل از داستان سریال پایتخت ۷ را برای شما قرار داده ایم.
خلاصه قسمت اول سریال پایتخت ۷
این قسمت با اتفاقات جالبی همراه بود. در ابتدای این قسمت، هما به دلیل مشکلاتی که در زندگی برایش پیش آمده، به یک روانشناس مراجعه میکند. طبق معمول در سریالهای تلویزیونی، روانشناسها اغلب جنبهای طنزگونه دارند و چندان جدی گرفته نمیشوند. در این قسمت نیز روانشناس هما شخصیتی عجیبوغریب دارد که به جای ارائه راهکار، بیشتر از خاطرات شخصی خود صحبت میکند.
در این قسمت، بیشتر شخصیتهای معروف سریال بازمیگردند، بهجز بهتاش (پسر بزرگ فهیمه) که غایب است.
یکی از نکات قابل توجه این قسمت، بازگشت ارسطو است. او طبق معمول با ظاهری جدید و ماجراهای تازه وارد داستان میشود. این بار، او یک کمپر لاکچری (اتوبوس مسافرتی مجهز) خریداری کرده که آن را به افراد مشهور اجاره میدهد. در اولین حضورش در سریال، به سراغ رحمان و رحیم میرود. نکته جالب اینکه این دو برادر دیگر با رحمت همکاری نمیکنند و آرایشگاهشان را تعطیل کردهاند. در عوض، یک کارواش راه انداختهاند.
از سوی دیگر، رحمت هم بیکار نمانده و بهعنوان یک آرایشگر سیار، با راهاندازی یک اپلیکیشن بهصورت آنلاین خدمات اصلاح مو ارائه میدهد. در این میان، به نظر میرسد که پس از مرگ بهبود و طلاق رحمت، رابطهای عاطفی میان رحمت و فهیمه در حال شکلگیری است.
بهروز نیز با چهرهای جدید به سریال بازگشته است. بازیگر جدیدی این نقش را ایفا میکند که ظاهری متفاوت و هیکلی بزرگ دارد.
یکی دیگر از نکات مهم این قسمت، حضور پسر بچهای است که نقی و هما او را از پرورشگاه به سرپرستی گرفتهاند. به نظر میرسد این شخصیت جدید نقش مهمی در داستان خواهد داشت.
از سوی دیگر، سرنوشت سارا و نیکا نیز تغییر کرده است. نیکا حالا مهماندار هواپیما شده و در این مسیر با یک تاجر آشنا شده که به نظر میرسد داستان ازدواج او را در ادامه سریال خواهیم دید. هنوز مشخص نیست که سارا چه نقشی در این فصل دارد.
به طور کلی، داستان همچنان حول محور نقی، ارسطو، رحمت و سایر شخصیتهای اصلی سریال میچرخد. قسمت اول شروعی جذاب و پراتفاق داشت و باید دید در قسمتهای بعدی چه ماجراهایی در انتظار مخاطبان خواهد بود.
خلاصه قسمت دوم سریال پایتخت ۷
قسمت دوم این سریال ساعت ۲۲:۰۰ امشب پخش شد. در ابتدای این قسمت هما به همراه نقی به املاکی که خانه اشان را اجاره داده بود رفتند تا او را راضی کنند خودکاری را که به نقی داده بود و با آن مواد کشیده بود را گردن بگیرد و به مدرسه سالار بگوید تا سالار را از نقی و هما نگیرند اما او قبول نکرد.
پس از آن همه به خانه تقی برادر نقی دعوت شده بودند و شب به آنجا رفتند. هما مساله را مطرح کرد اما دوباره هیچکس راضی نشد که موضوع مواد را گردن بگیرد. در نهایت در زمان بازگشت به خانه نقی با صاحبخانه خود صحبت کرد و صاحبخانه راضی شد تا با او به مدرسه برود و بگوید که خودکار موادی برای او بوده است.
در لحظات پایانی این قسمت نیز سارا به خانه امد و خبر داد که برایش خواستگار آمده است. در همین لحظه بود که نقی شنوایی اش را به دست آورد اما به هما گفت که به کسی نگوید شنوایی اش بازگشته است زیرا که در مسابقات کشتی ناشنوایان قهرمان شده و اگر بفهمند شنوایی اش بازگشته به او جایزه ای تعلق نمیگیرد.
خلاصه قسمت سوم سریال پایتخت ۷
در ابتدای این قسمت فهیمه به شنوایی نقی شک می کند و هما و نقی او را می پیچانند. نقی سالار را به مدرسه می برد و در همین زمان خانم مسقطی از طرف بهزیستی به خانه نقی می آید.
دکتر که قرار بود خودکار را گردن بگیرد تشخیص می دهد که خانم مسقطی باردار است و او نیز سراسیمه جهت آزمایش بارداری منزل نقی را ترک می کند.
هما به باشگاه نقی می رود تا او را راضی کند که خواستگار سارا به خانه شان بیاید و قرار می شود که خواستگاری انجام شود.
سارا به همراه ارشاد در دانشگاه ماشین پرنده ای که ساختند را رونمایی می کنند اما ماشین سقوط می کند.
نیکا به خانه می آید و خبر می دهد که قرار است بعد از عروسی همراه همسرش به تاجیکستان برود و در آنجا زندگی کند.
خلاصه قسمت چهارم سریال پایتخت ۷
در ابتدای این قسمت شاهد بودیم که رحیم به دلیل اینکه رحمت برای او به خواستگاری سارا نمی رود دست به خودکشی زده است و رحمان و رحمت را به اتاق خود راه نمیدهد. ارسطو به منزل رحمت می آید و به اتاق رحیم می رود و متوجه می شود که او ساختگی دست به این کار زده است اما به رحمان و رحمت نمی گوید و به خواسته رحمت با فهمیه تماس می گیرد تا به او اطلاع دهد که فردا شب برای خواستگاری سارا به منزلشان می روند.
اما چون ارسطو با فهیمه کلی صحبت می کند و تنها به امر خیر اشاره می کند فهمیه فکر میکند که رحمت می خواهد به خواستگاری او برود.
ارشاد به همراه خوانده اش به خواستگاری سارا رفته و نقی که می خواست آمادگی جسمانی ارشاد را امتحان کند او را ضربه فنی می کند و کمر ارشاد می گیرد و با آمبولانس از آنجا خارج می شوند. رحمان و رحیم و رحمت و ارسطو که این صحنه را می بینند از خواستگاری می ترسند و قدم جلو نمیگذارند.
در پایان این قسمت هم ارسطو پیش هما فاش می کند که همسرش مسافر مریخ است و تنها چند ماه دیگر پیش او زندگی خواهد کرد.
خلاصه قسمت پنجم سریال پایتخت ۷
در ابتدای این قسمت شاهد این بودیم که هما موضوع سفر مریخ شهربانو تقی پور همسر ارسطو عامل را به خانواده گفت و نقی معمولی طبق معمول واکنش تندی نسبت به این موضوع نشان داد و حسودی های خود را آغاز کرد.
در ادامه این قسمت همه خانواده معمولی به اتوبوس ارسطو رفتند تا در مهمانی او شرکت کنند و با همسر جدیدش آشنا بشوند.
مدت زمان بسیاری را در اتوبوس گذراندند تا شهربانو خود را نشان دهد. در این مدت زمان موقعیت های خنده داری از جمله اسفند دود کردن رحمت در ماشین و خنده های عصبی هما و ... به وجود آمد.
در پایان نیز شهربانو به جمع خانواده اضافه شد و همه از میزان جذابیت او به وجد آمده بودند و هما دست خود را با چاقو برید.
در این میان رحمت به منزل نقی رفته بود تا هدیه فهمیه را بیاورد که شهاب سنگی با خانه نقی برخورد میکند و سقف خانه را سوراخ می کند و رحمت را دچار وحشت زدگی می کند.
خلاصه قسمت ششم سریال پایتخت ۷
در ابتدای این قسمت شاهد بودیم که مهمانی خانوادگی ارسطو ادامه پیدا کرد و با بحث های تقی درباره سفر شهربانو به مریخ و ازدواج مشکل دار ارسطو با تنش همراه شد و در نهایت با لو رفتن اینکه نقی مشکل شنوایی ندارد و نیازی به استفاده از سمعک ندارد و قهر کردن شهربانو با کل اعضای خانواده به پایان رسید.
رحمت که موفق نشده بود به نقی اطلاع دهد سقف خانه اش با یک سنگ سوراخ شده پیش ارسطو و شهربانو رفت و جریان را توضیح داد و شهربانو گفت که این سنگ شهاب سنگ است و میلیاردها تومان قیمت دارد.
سپس ارسطو و رحمت در حال نقشه کشی برای گرفتن سنگ از نقی شدند. در این میان نقی و خانواده اش به خانه رسیده بودند و سقف و آکواریوم را مشاهده کردند و دلیلی نتوانستند برای این اتفاق پیدا کنند.
خلاصه قسمت هفتم سریال پایتخت ۷
در ابتدای این قسمت شاهد آن بودیم که نقی معمولی برای گرفتن زمین خود به اداره فدارسیون کشتی مراجعه کرد و پس از کلی امضابازی به همراه دو تن از کارمندان راهی جاده شدند تا زمین خود را مشاهده کند. اما طبق معمول این زمین چیزی جز ناامیدی برای نقی معمولی نبود. چراکه فاصله آن از علی آباد زیاد بود و مسیر آن از یک قسمتی به بعد ماشین خور نبود.
پس از بازگشت از سر زمین، رحمت و ارسطو که براساس نقشه های شهربانو شیرینی خریده بودند به منزل نقی آمدند تا آمار شهاب سنگ را دربیاورند.
فهیمه که شیرینی را دست رحمت دیده بود برداشت کرد که او به خواستگاری اش آمده است. نقی تصمیم گرفت که در منزل فهیمه پنهان شود تا آنها از آنجا بروند.
اما فهیمه به آنها گفت و برای نقی نیز توضیح داد که رحمت و ارسطو برای خواستگاری آمدند. سپس رحمت و ارسطو به منزل فهیمه رفتند تا با نقی صحبت کنند. در این میان از شهاب سنگی مه در آکواریوم قرار داشت عکس گرفتند. به نقی نیز گفتند که برای خواستگاری نیامدند و شب گذشته خانه اش مورد حمله پهپادی قرار گرفته است.