خواب شومی که درباره مرگ فائزه هاشمی دیده شد

کد خبر : ۳۶۵۱۸۵
خواب شومی که درباره مرگ فائزه هاشمی دیده شد

و بالاخره " زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد"دختر عمویم که به تعبیر خواب‌هایش باور جدی دارد، چندی پیش در خواب دیده که در زندان توسط هم‌بندی‌ها کشته می شوم. از ما گفتن بود، خود دانید.

به گزارش اینتیتر به نقل از مشرق، فائزه هاشمی در گزارش خود نوشته است:

بعد از انتخابات نسبت به افراد غیرهمراه با خود و یا منتقد خود با انگ‌های نادرستی چون مزدور، دارای مأموریت، آدم‌فروش، جاسوس، حکومتی، کارمند دولت در اینجا و ... واردشده و مشابه گروه‌های فشار با ایجاد فضای وحشت و خفقان سعی در ساکت کردن آن‌ها کرده و بعضاً موفق هم می‌شوند.
با ایجاد هیاهو و فحاشی و شعار مانع رأی دادن برخی از زندانیان در انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر شدند. از ۸ صبح تا ۱۲ شب روز جمعه در راهروی منتهی به درب خروجی بند نشستند، هم‌بندی‌هایشان را پاییدند و اجازه عبور ندادند. فضا به‌قدری خوفناک بود که زندانبانان نیز جرات باز کردن درب برای عبور رأی‌دهندگان را نداشتند و این ۸ نفر نتوانستند رأی بدهند!
 
فائزه هاشمی در بخش دیگری از روایت خود نوشته است:
خبرسازی از طریق انتشار اخبار مبالغه‌آمیز و نادرست درباره افراد و وقایع داخل زندان. در فرهنگ لغات آن‌ها، ممنوع‌الملاقاتی یعنی تبدیل یک جلسه ملاقات حضوری به ملاقات کابینی. عدم دسترسی به پزشک، یعنی ویزیت شدن زندانی دو هفته یک‌بار توسط پزشک زنان، دو نوبت یا بیشتر سونوگرافی در دوران حاملگی، چک شدن فشار و قند و ... چند بار در هفته و حضور پرستار در موارد ضروری. تغذیه نامناسب، یعنی در اختیار داشتن مواد غذایی خام ماهانه ازجمله لبنیات و حبوبات و برنج و ... و دریافت ناهار و شام آماده به‌صورت روزانه با هزینه زندان و امکان خرید روزانه از فروشگاه کوچک زندان و خریدهای هفتگی از بیرون با خرج از جیب خود. دفاع از خود، یعنی حمله، در صورت اعتراض به این نحوه نادرست خبررسانی، متهم می‌شوی به انجام مأموریت حکومتی برای عادی‌سازی شرایط زندان و یا شنیدن این عبارات آنچه ما می‌گوییم درست است و هرکسی غیرازاین، این عبارات را معنا کند ... خورده است و متعاقباً دریافت بارانی از حملات و تخریب‌ها و تهدیدها...
 
در بخش دیگری از نامه فائزه هاشمی آمده است:
برای برخی از این مبارزین زندان مکانی است که با آن شخصیت و اعتبار و شهرت کسب کرده و می‌کنند. فقط بودن در زندان برایشان ارزش است و عملا در تعارض با آرمان‌های سابق خود روزگار سپری می‌کنند.
 
و در خاتمه
 
در این زندان آموختم که ما مبارزین طبلی توخالی و دیکتاتورهای حقیری بیش نیستیم. سرود آزادی و عدالت می خوانیم و در چرخه زندگی، ستم را بازتولید می کنیم.
 
در این زندان آموختم سال‌ها و حتی دهه‌ها تا نهادینه شدن دموکراسی در خود بعنوان پیش نیاز اصلاح جامعه و حکومت فاصله داریم.
 
در این زندان آموختم که در کنار حقیقت بودن حتی در زندان هزینه گزافی دارد.
 
و بالاخره " زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد"دختر عمویم که به تعبیر خواب‌هایش باور جدی دارد، چندی پیش در خواب دیده که در زندان توسط هم‌بندی‌ها کشته می شوم. از ما گفتن بود، خود دانید.
 
فائزه هاشمی
 
شهریور 1403
 
زندان اوین

 

نظرات بینندگان