آغاز جنگ آمریکا با روسیه و ترکیه؛ نفت و گاز سوریه را چه کسی میبرد؟
پس از رفتن بشار اسد، دوباره نقشههای غرب و شرق برای کنترل منابع نفت و گاز سوریه شعلهور شده است. موقعیت استراتژیک سوریه نقشی محوری برای روسیه و چین ایفا کرده و حالا ترکیه هم دست بکار شده، اما آیا آمریکا به رقبا اجازه عمل میدهد؟
به گزارش اینتیتر به نقل از اطلاعات آنلاین، یک منبع ارشد امنیت انرژی در دولت اوباما گفت با پیش بینی سقوط بشار اسد تا بعد از ژوییه ۲۰۱۱ ، واشنگتن نقشههای ویژه برای نفت و گاز سوریه کشید. در آن مقطع [زمانی که جداشدگان از ارتش سوریه ارتش آزاد سوریه را تشکیل دادند و درگیری مسلحانه را در سراسر کشور آغاز کردند]، واشنگتن مطمئن بود که او [اسد] ظرف چند هفته سقوط خواهد کرد، بنابراین آنها برنامه ریزی موجود را تسریع کردند.
او گفت: «برنامههای هر یک شامل گزینههایی برای حمایت از تولید نفت و گاز [سوریه] بود زیرا این منبع کلیدی درآمد آنها بود. او افزود: «این برنامهها قرار بود به موازات و حمایت از هر گروهی که در نهایت پس از حذف او [اسد] وارد صحنه میشد، در صدر قرار گیرد.»
در زمان آغاز خصومتها در سال ۲۰۱۱، سوریه حدود ۴۰۰ هزار بشکه در روز نفت خام از ذخایر ثابت شده ۲.۵میلیارد بشکهای تولید میکرد. برای مدت طولانی قبل از آن - قبل از کاهش نرخ بازیافت به دلیل عدم بکارگیری تکنیکهای بهبود یافته بازیافت نفت در میادین اصلی - نزدیک به ۶۰۰ هزار بشکه در روز تولید میکرد.
اروپا تا ابتدای سال ۲۰۱۱ سالانه حداقل ۳ میلیارد دلار نفت از سوریه وارد میکرد و بسیاری از پالایشگاههای اروپایی برای فرآوری نفت خام سنگین و ترش "Souedie" که بخش اعظم تولید سوریه را تشکیل میدهد، پیکربندی شدند. حدود ۱۵۰ هزار بشکه در روز در مجموع - از یکی از سه پایانه صادراتی سوریه در دریای مدیترانه: بانیاس، طرطوس و لاذقیه به آلمان، ایتالیا و فرانسه رفت.
علاوه بر این، تعداد زیادی از شرکتهای نفتی بینالمللی در بخش انرژی سوریه فعالیت میکردند، از جمله شرکتهای شل، پتروفاک و گلفسندز پترولیوم بریتانیا، توتال فرانسه، شرکت ملی نفت چین، شرکت نفت و گاز طبیعی هند، شرکت سانکور انرژی کانادا و تاتنفت و استروی ترانس گاز روسیه. بخش گاز سوریه با ذخایر ثابت شده ۸.۵ تریلیون فوت مکعب (tcf) گاز طبیعی و حدود ۳۱۶ میلیارد فوت مکعب در روز (bcf/d) گاز طبیعی خشک تولید شده، حداقل به اندازه بخش نفت آن پر جنب و جوش بود.
پس از آغاز جنگ داخلی به طور جدی در سال ۲۰۱۱، اولین گزینه از سه گزینه اصلی برای حمایت از زیرساخت های انرژی و مالی سوریه برای هر گروهی که کنترل آن را به دست گرفت، از سوی ایالات متحده بود که شامل انتقال گاز از قطر از طریق عربستان سعودی و اردن و سپس از طریق سوریه بود.
همانطور که اسد از مراحل اولیه قیام جان سالم به در برد - به شدت مورد حمایت نظامی روسیه قرار گرفت. سپس گزینه انرژی و مالی روسیه و تمرکز بلندمدت بر برنامههای کوتاه مدت خط لوله ایران-عراق-سوریه برای ساخت زیرساختهای نفت و گاز سوریه روی میز گذاشته شد. در سال ۲۰۱۷ این برنامه در یک یادداشت تفاهم که شامل ۴۰ پروژه انرژی، به علاوه بازسازی و بازسازی کامل نیروگاه حرارتی حلب، نصب نیروگاه دیرالزور، و افزایش ظرفیت نیروگاه های مهردا و تشرین بود، رسمیت یافت.
دیدگاهی برای فعال کردن مجدد شبکه برق سوریه و بازگرداندن مرکز کنترل اصلی شبکه به دمشق نیز مطرح شد. در نتیجه، تعجب چندانی نداشت که در اوایل پس از فرار اسد به مسکو، میخائیل بوگدانوف، معاون وزیر امور خارجه روسیه تایید کرد که کشورش مستقیماً با گروه اسلامگرای افراطی، حیات تحریر الشام (HTS) در تماس بوده است.
جاه طلبیهای گسترده تر چین برای "ابتکار یک کمربند و جاده" (BRI) نیز در این میان با کمک روسیه در سوریه قابل توجه است. گفتنی است، اندکی پس از برقراری تماس روسیه با گروه شورشی HTS پس از برکناری اسد در ماه گذشته، ترکیه، عضو ناتو، هیئت خود را به دمشق فرستاد تا درباره تامین برق سوریه و بازسازی بخش نفت و گاز آن گفتگو کند.
آلپارسلان بایراکتار، وزیر انرژی ترکیه گفت که کشورش در حال بررسی چگونگی استفاده از منابع نفت و گاز طبیعی سوریه برای بازسازی است.
یک منبع امنیتی ارشد در اتحادیه اروپا (اتحادیه اروپا) گفت: «ایالات متحده میخواست به مسکو و ایران حالی کند که واشنگتن میتواند به راحتی مرزها و رژیمها را نه تنها در خاورمیانه، بلکه در شرق اروپا، در صورتی که بخواهد، دوباره ترسیم و بازسازی کند.» به گفته این منبع: از آنجایی که او اکنون [اسد] رفته است، من نمیتوانم ببینم که واشنگتن عقب نشسته است و به کسی اجازه دهد به غیر از ایالات متحده از این کار سود ببرد، و اگر بازسازی به صورت تدریجی و فراگیر [با گروههای اصلی شورشی سابق سوریه انجام شود. ]، ممکن است نتیجه بهتر از سایر نقاط عاید آمریکا و غرب شود.