بازتاب پرونده صدیقی در آیینه مطبوعات؛ سکوت کیهان و مطالبه شرق | از منبر تا محکمه؛ این تضادها استعفا نمیخواهند؟

بازداشت نزدیکان کاظم صدیقی، امام جمعه موقت تهران، واکنشهای گسترده و متفاوتی را در میان رسانههای داخلی برانگیخته است که در این گزارش به آن میپردازیم؛ از تحسین قوه قضائیه برای عبور از خطوط قرمز سنتی در مبارزه با فساد، تا انتقاد از مسئولیتی که هنوز بر دوش صدیقی باقی مانده.
به گزارش اینتیتر به نقل از رویداد۲۴، برخورد با نزدیکان کاظم صدیقی امام جمعه تهران به خاطر فساد یکی از مورد توجهترین اخبار داخلی در روزهای اخیر است. برخی از برخورد مومنانه با صدیقی و خانوادهاش در پرونده فساد قبلی انتقاد میکنند و برخی نیز به تقدیر از دستگاه قضا برای برخورد اخیر میپردازند و به تجلی عدالت واقعی امیدوار شدهاند.
برخورد روزنامهای امروز با این قضیه به خوبی گواه این اختلاف دیدگاه است. از سکوت روزنامه کیهان که صرفا به بازنشر اولین واکنش صدیقی به این ماجرا بسنده کرده که بگذریم؛ باید گفت روزنامههای اصولگرا روی تقدیر از دستگاه قضا تمرکز کردهاند.
«جوان» با تیتر «وعده صادق مبارزه با فساد» نوشته: «برخورد با دانه درشتهایی که به واسطه فساد، گرفتار عدالت قضایی شدهاند، فهرستی طولانی دارد که اشاره به آنها موضوع این گزارش نیست. اما نگاهی گذرا به اقدامات ضد فساد قوه قضائیه طی یک دهه گذشته در برخورد با این اژدهای هفت سر، خصوصاً کسانی که به واسطه ارتباطات با صاحبان قدرت، ثروتهای افسانهای به هم زدهاند، جای هیچ تردیدی نمیگذارد که برخلاف دیدگاهی که اعتقاد دارد، فساد در جمهوری اسلامی ایران، سیستماتیک و نهادینه شده، نه تنها چنین ادعایی خالی از حقیقت است که اثبات میکند، هاضمه نظام اسلامی هرگز فساد را نمیپذیرد.»
«خراسان» در سرمقاله از «هتتریک آقای اژهای» گفته و در گزارشی با عنوان «عدالت بدون خط قرمز» نوشته: «این بازداشت، یک نشانه است، نشانهای از این که دایره نظارت و پیگرد، دیگر محدود به چهرههای بیپشتوانه نیست. نظام بهدرستی دریافته است که برقراری عدالت، مشروط به عبور از خطوط قرمز سنتی و ملاحظات جناحی است و در این مسیر، آنچه اصالت دارد، عدالتمحوری بدون تبعیض است، نه نسبت و جایگاه افراد در بدنه نظام. البته همین اتفاق، میتواند دو معنا پیدا کند: اگر برخورد با این پرونده ادامهدار، شفاف و تا سطح صدور حکم عادلانه پیش رود، نظام یک گام بلند در بازسازی اعتماد عمومی برمیدارد. اما اگر ماجرا با مصالحه، پردهپوشی یا صدور احکام نمادین به پایان برسد، آنگاه همین پرونده بدل به سندی برای اثبات تناقضات خواهد شد. در عین حال، نهادهای قضایی و امنیتی با این اقدام، نشان دادند که در صورت وجود اراده، برخورد با مفاسد، حتی در لایههای بالای قدرت نیز ممکن است.»
«فرهیختگان» تیتر زده «فرزندان نمیتوانند انقلاب را بخورند» و امیدوار است که برخورد با نزدیکان امامجمعۀ تهران سبب احیای سرمایۀ اجتماعی شود. این روزنامه اصولگرا لیستی از برخوردهای قضایی با مسئولان و فرزندان آنها ارائه کرده تا هم ثابت کند که اراده جدی در این زمینه وجود دارد و هم تلویجا یادآور شود که ماجرای فساد صرفا دامن صدیقی و طیف سیاسی او یعنی اصولگرایان را نگرفته است.
این روزنامه در ادامه از نحوه اطلاع رسانی در این قضیه انتقاد کرده و نوشته: «خبر اولیهای که روز گذشته به نقل از یک منابع آگاه در رسانهها منتشر شد اشاره داشت که «دو فرزند» صدیقی بازداشت شدهاند. این در حالی است که چند ساعت بعد، شخص امامجمعه موقت تهران اعلام کرد که «یکی از فرزندانش» از هفته گذشته در بازداشت به سر میبرد و تا لحظه تنظیم این گزارش، این اختلاف برای مردم روشن نشده و همین گمانهزنیها و شک و شبههها را بیشتر میکند. ساعتی بعد، اما یک خبرگزاری دیگر به نقل از صدیقی اعلام کرد که بازداشتشدگان، فرزند و عروسش هستند. این چندگانگی خبر آنهم درباره پرونده قضاییای که واکنش عموم را برانگیخته به نفع مرجعیت خبر نیست.
رسیدگی به پروندههایی اینچنینی نقش افکار عمومی و رسانهها را در این فرایند برجسته میکند. رسانههای رسمی با انتشار اخبار مستند و پرهیز از جنجالسازی میتوانند به شفافیت روندهای قضایی کمک کنند و از تبدیل پروندههای قضایی به ابزار دوقطبیسازی جلوگیری کنند.»
روزنامههای اصلاحطلب چه نوشتند؟
روزنامه اعتماد خبر دستگیری نزدیکان کاظم صدیقی را خیلی رسمی و در قالب اخبار منتشر شده، دیده است.
«هم میهن»، اما در سرمقاله به فساد آقازادهها پرداخته و نوشته: «مسئله مردم با ایشان این حرفها نیست. مسئله این است که چرا آقای امام جمعه که در نماز جمعه مردم را توصیه به تقوا و اخلاق میکند، فرزندانش در شرکتی که به امور مالی مرتبط با اتهام اخیر درگیر هستند فعالیت دارند؟ (شرکت پیروان اندیشههای قائم؟!) و آیا ممکن است که وی اطلاعی نداشته باشد یا اگر نداشته چگونه قادر به تهذیب فرزندان خود نیست که به این امور متهم میشوند؟»
این روزنامه اصلاحطلب نوشته: «اینها نشانههای یک بیماری جدی در کلان امور است. بازداشت و زندان کردن این و آن آقازاده لازم است ولی مسئلهای را حل نخواهد کرد. فراتر از بازداشت باید ریشهیابی کرد. این پرسش مهم است که چرا فرزندان مقامات میتوانند چنین زد و بندهایی را انجام دهند؟ هم امکانش را دارند و هم جسارت انجامش را دارند که ترس آنان را از عمل خلاف زایل میکند.
فصل مشترک آنها پدرانشان است. این فرزندان متخلف میتوانند یا با اطلاع یا بیاطلاع پدران خود اعمال نفوذ کنند که حالت بدتر، اعمال نفوذ بدون اطلاع پدران است یعنی برای ورود به ماجرای فساد حتی نیازی به توصیه و دخالت پدران نیز نیست، فرزند یا آقازاده بودن به تنهایی مجوز دخالت و فساد است.»
«شرق» نیز با عنوان «فرزند در بازداشت، پدر بر منبر؛ آیا وقت استعفای کاظم صدیقی نیست؟» نوشته: «مسئولیتهای معنوی و مدیریتی صدیقی در ستاد امر به معروف و نهی از منکر، بیش از پیش حساسیت ماجرا را بالا میبرد. در جایگاهی که دعوت به پاکدامنی و پرهیز از فساد، رسالت اصلی است، چگونه میتوان ندای عدالتخواهی را شنید اگر ریشههای فساد در همان خانهها جوانه زده باشد؟
اینک زمان آن فرا رسیده که صدیقی با استعفا از سمتهای رسمی خود، راهی روشن در برابر دستگاه قضایی و افکار عمومی بگشاید. این اقدام نه فقط حفظ حرمت و شأن نهادهای دینی و قضائی را به همراه دارد، بلکه الگویی خواهد بود برای سایر مسئولانی که در بزنگاههای مشابه، به جای فرار از مسئولیت، رو به رو شدن با حقیقت را برمیگزینند.
در نهایت باید به یاد داشت که عدالت، شفافیت و پاسخگویی، پایههای اصلی اعتماد عمومی به نظاماند و این اعتماد زمانی استوار خواهد بود که همه، از کوچکترین تا بزرگترین، در برابر قانون یکسان دیده شوند. استعفای کاظم صدیقی نه نشانه ضعف که گواه صداقت و احترام به این اصول است.»