پشتپردههای ۱۱ سپتامبر؛ حقیقتی که رسانهها نگفتند!

صبح یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱، نیویورک در سکوتی نیمهروشن بیدار شد. مردمی که هر روز به برجهای دوقلو رفتوآمد میکردند، هرگز تصور نمیکردند ساعتها بعد این نمادهای شهر، در برابر چشمانشان به شعله و خاکستر بدل شوند.
به گزارش اینتیتر، صبح یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱، نیویورک در سکوتی نیمهروشن بیدار شد. مردمی که هر روز به برجهای دوقلو رفتوآمد میکردند، هرگز تصور نمیکردند ساعتها بعد این نمادهای شهر، در برابر چشمانشان به شعله و خاکستر بدل شوند. چهار هواپیمای مسافربری، که قرار بود مسافران را به مقصد برسانند، تبدیل به ابزار مرگ شدند. نزدیک به ۳ هزار نفر جان باختند و دنیا برای همیشه تغییر کرد.
اما آیا همه چیز همانطور بود که رسانهها نشان دادند؟ ویکتور تورن، نویسنده آمریکایی، در کتاب «اهریمن ۱۱ سپتامبر» معتقد است این حادثه نتیجه یک نقشه پیچیده و از پیش برنامهریزی شده بود. او ریشه ماجرا را به دهه ۱۹۶۰ و طرح نظامی نورث وودز میبرد؛ طرحی که قرار بود حملهای ساختگی با هواپیما ترتیب داده شود تا افکار عمومی آماده جنگ شود. اگرچه آن طرح اجرا نشد، اما نشان داد که ذهنهای پشت آن چقدر سرد و محاسبهگر بودند.
تورن همچنین به نقش بازیگران مختلف اشاره میکند:
-
لری سیلوراشتاین، تاجر ثروتمند یهودی و مالک مجتمع مرکز تجارت جهانی تنها دو ماه پیش از حادثه، که روابط نزدیکی با رهبران حزب لیکود داشت.
-
شرکت امنیتی ICTS با ریشه اسرائیلی، مسئول کنترل فرودگاههایی که هواپیماها از آنها بلند شدند.
-
پیامهای هشدار از شرکت اودیگو که دو ساعت پیش از حمله دریافت شدند اما هیچ اقدام موثری صورت نگرفت.
روایت تورن، تصویری متفاوت از روایت رسمی ارائه میدهد: رشتهای از معاملات، تماسهای مشکوک، پیامهای نادیده گرفته شده و سیاستمدارانی که از دل تراژدی، فرصتهای تازه بیرون کشیدند. این روایت، پرسشهایی جدی درباره واقعیت پشت ۱۱ سپتامبر مطرح میکند و نشان میدهد چگونه جهان وارد عصری تازه از جنگ و سیاستهای جهانی شد.
حتی پس از دو دهه، هر بار که فیلم سقوط برجها پخش میشود، یک سوال تکرار میشود: آیا آنچه دیدیم، همه ماجرا بود؟ یا تنها صحنهای از نمایشی بزرگ با کارگردانانی ناشناخته در پشت پرده؟
کتاب تورن پاسخ قطعی نمیدهد، بلکه درهای پرسشهای تازه را به روی ما باز میکند؛ پرسشهایی که هنوز ذهن میلیونها نفر در سراسر جهان را به خود مشغول کرده است.