شیرین سعیدی کیست؟ + بیوگرافی
برکناری استاد ایرانی در آمریکا بهخاطر حمایت از ایران و فلسطین، نشان میدهد آزادی بیان غربی گزینشی و کاملاً سیاسی است.
به گزارش اینتیتر به نقل از دانشجو، حذف و برکناری استادان دانشگاههای غربی به بهانه ابراز دیدگاههای سیاسی یا عقیدتی، بار دیگر نشان میدهد که آنچه در غرب تحت عنوان «آزادی بیان» و «فضای آکادمیک» تبلیغ میشود، بیشتر یک پوشش نمایشی است تا واقعیت. روزنامه نیویورک پست اخیراً گزارش داد که شیرین سعیدی، استادیار ایرانی علوم سیاسی دانشگاه آرکانزاس، از ریاست گروه مطالعات خاورمیانه این دانشگاه برکنار شده است؛ اقدامی که به گفته مسئولان دانشگاه به دلیل «، از (حضرت) آیتالله خامنهای رهبر عالی ایران تمجید کرد و برای حفاظت از او دعا و تاکید کرد که او «رهبری است که ایران را در طول حمله اسرائیل سالم نگه داشت، خدا او را حفظ کند و حمایت از حمید نوری» انجام شده است.
برکناری استاد ایرانی و افشای خطوط قرمز سیاسی در دانشگاههای غربی
آنچه در این ماجرا قابل تأمل است، تضاد آشکار بین ادعاهای بلندپروازانه دانشگاهها و محدودیتهای عملی آنهاست. خانم سعیدی حتی برای بیان مواضع خود از شبکه اجتماعی استفاده کرده بود، اما حساب او به دلیل «تخطی از قوانین» تعلیق شد. همچنین استفاده از سربرگ دانشگاه برای ارسال نامهای به منظور حمایت از زندانی سیاسی، بهانهای شد برای محدود کردن فعالیتهای علمی و حرفهای او این رفتار نشان میدهد که فضای آکادمیک در غرب نه تنها مستقل و بیطرف نیست، بلکه کاملاً تحت فشار سیاستهای ایدئولوژیک و خطوط قرمز سیاسی اداره میشود.
این نمونه تنها محدود به یک استاد ایرانی در ایالات متحده نیست. مقایسه این رویکرد با وضعیت مهدیه اسفندیاری، فعال حقوق بشر که به دلیل حمایت از فلسطین زندانی شد، نشان میدهد که حتی در سطح جامعه مدنی و فعالیتهای حقوق بشری نیز اصول دمکراسی و آزادی بیان در غرب اغلب به شکل گزینشی و ایدئولوژیک اعمال میشود. حمایت از فلسطین، انتقاد از اسرائیل، یا حتی مخالفت با سیاستهای رسمی آمریکا و متحدانش، میتواند به سرعت به محرومیت از حقوق اجتماعی، آکادمیک یا حتی آزادی فردی منجر شود.
دموکراسی گزینشی؛ واقعیتی پنهان در پس شعارهای غربی
واقعیت تلخ این است که بسیاری از دانشگاهها و نهادهای غربی، فضای آکادمیک و آزادی بیان را ابزاری برای مشروعیتبخشی به سیاستها و مواضع خود میدانند، نه زمینهای برای بحث آزاد و نقد بیطرفانه. اگرچه شعار «دمکراسی، تنوع دیدگاهها و آزادی اندیشه» بارها تکرار میشود، اما عملکرد عملی آنها نشان میدهد که هر گونه مخالفت با سیاستهای رسمی یا ایدئولوژی غالب میتواند به محرومیت و فشار منجر شود.
ماجرای شیرین سعیدی و مهدیه اسفندیاری، هر دو نمونههای واضحی هستند که ثابت میکنند در غرب، آزادی بیان و دموکراسی، تنها در چارچوب ایدئولوژیک مورد تأیید قابل اجرا هستند و هر گونه انحراف از این چارچوب، حتی در سطح علمی یا مدنی، با محدودیتها و تنبیهات شدید مواجه میشود؛ بنابراین آنچه غرب به عنوان فضای آزاد دانشگاهی و دمکراسی تبلیغ میکند، در عمل بیشتر یک نمایش سیاسی است تا واقعیتی مبتنی بر اصول علمی و انسانی است.