ساخت مستند درباره اغتشاشات ۱۴۰۱ به دلایل امنیتی متوقف شد

کد خبر : ۳۵۵۰۵۵
ساخت مستند درباره اغتشاشات ۱۴۰۱ به دلایل امنیتی متوقف شد

حمیدی‌مقدم به سوالاتی درباره مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی پاسخ داد؛ او گفت: هدف ما ورود به بخش‌های توده‌ای کشورها و بازارهای آنهاست، نه فستیوال‌ها.

به گزارش اینتیتر به نقل از تسنیم، نیمه دوم سال 1398 بود که محمد حمیدی‌مقدم جایگزین محمدمهدی طباطبایی‌نژاد در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی شد و تاکنون نزدیک به 5 سال مدیریت این مرکز سینمایی کشور را برعهده داشته است. در طول این دوران، اتفاقات مهمی در سینمای مستند کشور رخ داد. برگزاری 5 دوره جشنواره سینما حقیقت، شیوع ویروس کرونا و تأثیر عجیب این همه‌گیری بر سینمای کشور به ویژه سینمای مستند، وقوع چالش‌های مهم اجتماعی در موضوعات حجاب، اغتشاشات سال 1401 و ... از جمله اتفاقات مهمی بود که در این دوران بر مرکز گسترش گذشت.

براساس اساسنامه مرکز گسترش، مأموریت اصلی این مرکز تولید فیلم مستند و تجربی و حمایت از فیلمسازان این شاخه از سینما است، اگرچه در 3 سال اخیر و با حضور محمد خزاعی در رأس سازمان سینمایی مسئولیت بخش پویانمایی نیز به این مرکز منتقل شد.

در زیر بخش اول گفت‌وگوی تسنیم با محمد حمیدی‌مقدم مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی منتشر می‌شود. وی درباره فعالیت‌های مرکز در سال 1402، همکاری با انجمن‌های صنفی، ساخت مستند از مهم‌ترین موضوعات اجتماعی کشور، بخش بین الملل و حضور فیلم‌های مستند مرکز در جشنواره‌های خارجی، پویانمایی و ... صحبت کرده است. متن این مصاحبه را می‌خوانید:

در مقدمه صحبت، بد نیست مروری بر سال 1402 داشته باشید و بفرمایید که برنامه‌های شما در حوزه سینمای مستند چگونه پیش رفت؟

معتقدم مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و پویانمایی بالاترین میزان خروجی خود را در سال منتهی به 1402 پشت سر گذاشت. هم از نظر کمی و هم از نظر ریل‌گذاریِ رویکردی که در سال‌های اخیر در مرکز گذاشته‌ایم. بدون شک در جایی مثل مرکز گسترش باید استراتژی و تفکری را مبتنی بر موضوعات مختلف سینمای مستند طراحی کنید تا در نهایت به یک شخصیت مدیریتی برسید. به نظرم بیش از 70 درصد خروجی این شخصیت در سال 1402 محقق شد که نقطه اوج آن جشنواره هفدهم سینما حقیقت بود.

من این دوره از جشنواره سینما حقیقت را از نظر کیفیت و محتوا متمایز از دوره‌های قبلی می‌دانم و به همین دلیل سال 1402 برای ما اهمیت فراوانی دارد.

این شخصیت که اشاره کردید چه ابعاد و مشخصاتی دارد؟

هدف راهبردی ما این بود که در مواجهه با سینمای مستند به یک ترکیب رنگارنگ برسیم. بدین معنی که به سمت ساخت مستندهای مسئله‌محور برویم. مستندهایی که با توده گسترده مخاطبان خودش ارتباط برقرار می‌کند و جذاب است. معتقدیم که مستندهای مرکز گسترش باید مسئله جامعه امروز ایران را انعکاس بدهند. فراموش نکنید که در 3-4 سال اخیر، روزهای پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشتیم؛ از التهابات اجتماعی گوناگون، همه‌گیری کرونا، افت کل ذات سینما و ماهیت همه پدیده‌های فرهنگی و احیای دوباره آن و ... .

حال سؤال اساسی اینجاست که در ساخت مستندهای اجتماعی به چه نقطه‌ای از نظر انعکاس بحران‌ها و مشکلات رسیدیم؟ من فکر می‌کنم ما به دستاورد جدیدی در این بخش رسیدیم و آنهم این است که چگونه می‌توان در حوزه اختیارات خود، به خطوط قرمز نزدیک شد و مستندهای مطالبه‌گر، جستجوگر، منتقد و راهگشا ساخت. برهمین اساس اگر مستندسازی سوژه‌ای برای ما می‌آورد، به او یادآوری می‌کنیم که در این دوره می‌خواهیم مستندی بسازیم که سؤال می‌پرسد، لبه‌های تیزی دارد و یکسری لایه‌ها را کنار می‌زند و وارد پستوها می‌شود.

البته نه فقط در ساخت مستندهای اجتماعی، بلکه در ساخت مستندهای پرتره، محیط زیست، حیات وحش و ... نیز همین رویکرد را در پیش گرفتیم و توانستیم با فیلمسازان زیادی همراه شویم. این روند اگرچه از سال 1401 آغاز شد، اما محصولات آن در سال 1402 به نتیجه نشست و به همین دلیل اشاره کردم که جشنواره سینما حقیقت هفدهم برای ما مهم بود.

از سویی دیگر، سال 1402 یکی از بهترین و درخشان‌ترین فرصت‌ها برای پرداختن به سینمای مستند استانی را داشتیم که از این فرصت استفاده شد و کشف استعدادهای بسیار زیادی داشتیم. فیلمسازان زیادی از نقاط جنوبی و شرقی کشور به ویژه سیستان و بلوچستان پیدا کردیم که کار مستندسازی را به خوبی بلدند. همچنین از شمال غربی کشور مستندسازان زیادی معرفی شدند. من فکر می‌کنم تنوع استانی ما در جشنواره سینما حقیقت 1402 مناسب بود.

پیشتر اشاره کرده‌ام که مرکز گسترش دو بال اصلی دارد؛ یک تولید و دیگری عرضه و نمایش است. جشنواره سینما حقیقت مرکز عرضه و نمایش آثار مرکز است و از این جهت محلی برای ارزیابی تولیدات مرکز به شمار می‌رود. در این رویداد منتقدین، متخصصین و مستندسازان برای ارزیابی فعالیت یکساله سینمای مستند به تماشای آثار می‌نشینند و همین موضوع کار شما را سخت می‌کند. هم‌اکنون در سال 1403، این مسیر وارد ریل توسعه‌یافته‌تری می‌شود و به دنبال اتفاقات جدیدتری خواهیم بود.

در دوران مدیریتی شما، ارتباط مرکز گسترش با اصناف چگونه بوده است؟

باید تأکید کنم ما ارتباط تنگاتنگی با «انجمن صنفی تهیه‌کنندگان» داریم. انجمن صنفی تهیه‌کنندگان همیشه در کنار ما بوده، در عین اینکه مطالبات خودش را داشته است. آنها به صورت کاملاً حرفه‌ای در جشنواره شانزدهم سینماحقیقت که مسائلی داشتیم در کنار ما بودند و همچنین نماینده‌شان، آقای رضا خوشدل‌راد، در شورای سیاستگذاری جشنواره حضور داشت.

البته در آن زمان (جشنواره سینما حقیقت شانزدهم)، دچار عدم فهم مشترک از وضعیت موجود با «انجمن صنفی کارگردانان» شدیم و شکل حرفه‌ای گفت‌وگو بین دو طرف رخ نداد، اما در دوره جدید، انجمن صنفی کارگردانان متقاضی شدند و جلساتی با آقای خزاعی گذاشتند. علاوه براین، آقای مهرداد زاهدیان ارتباط بسیار خوبی با مرکز گسترش دارد و تاکنون اتفاقات خوبی رخ داده است.

از سال 1397 به بعد که من به مرکز گسترش آمدم، 4 انجمن صنفی کارگردانان داشتیم. با اولین و دومین دوره تعامل بسیار خوبی داشتیم اما با سومین دوره به مشکلاتی برخوردیم که البته قطع رابطه از سوی آنها بود. البته جالب است بدانید در همان زمان که مرکز گسترش ارتباطی با صنف کارگردانان نداشت، اما با تک تک اعضای صنف همکاری داشت. بنده معتقدم که جایگاه اعضای صنف، در مرکز گسترش است و باید با ما کار کنند.

یعنی اگر تهیه‌کننده‌ای کارگردانی را پیشنهاد می‌داد که در آن انجمن عضو بود، شما می‌پذیرفتید همکاری کنید؟

بله قطعاً.

تمام قراردادهای ما با کارگردانان همین انجمن است. البته هیچ الزامی وجود ندارد که فقط باید با اعضای انجمن صنفی کارگردانان کار کنیم و تنها یک قانون نانوشته وجود دارد که اعضای این صنف در اولویت هستند، چرا که حرفه‌ای‌ترین کارگردانان در این صنف حاضر هستند. با این حال، تأکید می‌کنم که مرکز گسترش با هر استعدادی که بتواند همه مؤلفه‌های کیفیتی را در یک مستند به ارمغان بیاورد، کار می‌کند. چه در این انجمن صنفی باشد و چه نباشد.

بنابراین هم اکنون ارتباط بسیار خوبی با انجمن صنفی کارگردانان داریم و چندین جلسه با آنها داشتیم. دقت داشته باشید ما به عنوان مرکز گسترش وظیفه هموارسازی حوزه‌های تولید مستند را برعهده داریم. در این بین، یکی از ارکان مهم همین اعضای صنف‌ها هستند. باید گفت‌وگوی درستی بین ما شکل بگیرد تا بتوانیم کار درست را پیش ببریم. همه حرف ما به دوستان انجمن صنفی کارگردانان در دوره سوم این بود که ارتباط خودشان را با یک مرکز دولتی مثل مرکز گسترش که نقش واسطه فرهنگی دارد، قطع نکنند. وقتی آنها ارتباط خود را قطع می‌کنند و یا حوزه گفت‌وگویی را می‌بندند، بخشی از حوزه معیشتی و صنفی را دچار شوک می‌کنند. امیدوارم هیئت‌ مدیره‌های صنوف به فکر موضوعات معیشتی اعضای خودشان باشند. البته بدون شک این ارتباط دو طرفه است و مرکز گسترش هم باید قدم‌هایی بردارد.

منظور من از این صحبت‌ها این نیست که صنف‌ها گوش به فرمان باشند، بلکه آنها باید مسئله و دغدغه خودشان را داشته باشند. اتفاقاً باید معترض باشند و نقد کنند اما در چارچوب گفت‌وگویی باشد و راه ارتباطی بسته نشود.

این روزها فعالیت مشترکی با هر دو انجمن نصفی تهیه‌کنندگان و کارگردانان دارید؟

بله. پروژه مستندنگاری دولتی در حال رسیدن به مراحل اجرایی است و قصد داریم با همکاری دو انجمن صنفی کارها را پیش ببریم.

آخرین اخبار از پروژه مستندنگاری دولتی را بفرمایید؟

همانطور که می‌دانید براساس مصوبه دولت، نهادهای دولتی و وزارتخانه‌ها باید سهمی از بودجه خود را به ساخت مستندهای فاخر و یا مستندسازی از مهم‌ترین پروژه‌های عمرانی دولتی اختصاص بدهند و با دعوت از تعدادی از کارگردانان شاخص این فرآیند را رقم بزنند.

14030507161739145306556310

البته مرکز گسترش و وزارت ارشاد هیچ نقشی در این پروژه‌ها ندارد بلکه به عنوان کاتالیزور و واسطه بین سینماگران و مستندسازان و دولت در سامانه مربوط به آن معرفی شده‌اند. سازمان سینمایی نماینده دولت برای معرفی این اعضا است و مرکز گسترش این وظیفه را برعهده دارد که مستندسازان حائز شرایط که می‌توانند از این پروژه‌های دولتی فیلم مستند تهیه کنند را تشخیص بدهد. این اتفاق در حال رسیدن به مراحل اجرایی است و در هفته‌های گذشته جلسات مشترکی را با انجمن صنفی کارگردانان و تهیه‌کنندگان داشتیم و توافقات خوبی صورت گرفت.

در نشست خبری جشنواره سال 1402 سؤالی از شما پرسیده شد مبنی بر اینکه چرا تاکنون فیلم‌های مستند جدی درباره اتفاقات سال 1401 یا دیگر سوژه‌های چالشی اجتماعی ساخته نشده است؛ پاسخ شما به این سؤال این بود که تنها 2-3 فیلم در این موضوعات آمد و قابل قبول نبودند و بنابراین حضوری در جشنواره ندارند. سؤال اساسی اینجاست که چرا خود مرکز برای ساخت چنین مستندهایی آستین بالا نمی‌زند؟‌ آیا مرکز گسترش قصد ساخت فیلم درباره موضوعات مهم جامعه را دارد؟

اولاً قرار نیست مرکز گسترش درباره این موضوعات مهم، فیلم شعاری و سفارشی بسازد، بلکه باید همه شاخص‌ها در آن رعایت شود. ثانیاً باید به شما بگویم که درباره اتفاقات سال 1401 با بسیاری از مستندسازان طرح موضوع کردیم.

چرا همکاری شکل نگرفت؟

بسیاری از فیلمسازان معتقد بودند که باید مدتی از این موضوع زمان بگذرد تا بتوانیم فیلم دقیقی بسازیم. علاوه براین، موضوعاتی را در همین زمینه پیش بردیم اما در اواسط کار به گره‌های امنیتی اطلاعاتی برخورد می‌کردیم که باعث می‌شد پروژه قفل شود. هنوز هم این موضوعات مسئله ماست و امیدوارم به آنها برسیم.

فکر می‌کنم امسال آثاری را در این زمینه داشته باشیم. علاوه براین، خودمان هم ساخت مستندهایی درباره حجاب و اتفاقات سال 1401 را آغاز کرده‌ایم و امیدوارم امسال بازتاب واقعی همراه با تحلیل و استدلال دقیق داشته باشیم.

خود شما سوژه‌ای را به فیلمسازان پیشنهاد دادید؟

بله، حتی تعدادی از آنها پیش رفته اما بعد از 3-4 ماه به دلیل برخورد با گره‌های امنیتی متوقف شده است. البته یکی از مستندهای بسیار خوبی که می‌خواستیم سال گذشته نمایش بدهیم، اجازه پخش نگرفت.

یکی از بخش‌های بسیار مهم و پرظرفیت در مرکز گسترش، بخش بین‌الملل است. حوزه‌ای که همیشه فعالیت‌های مثمرثمری داشته اما در دوره‌هایی دچار افول شده است. عده‌ای از مستندسازان معتقدند که در چند سال اخیر، حمایت‌های مرکز گسترش برای حضور فیلم‌ها در جشنواره‌های بین‌المللی خارجی، حمایت‌های همه‌جانبه و محکمی نبوده است. علاوه براین، بسیاری از جوایز بین‌المللی که مستندهای ایرانی از جشنواره‌های معتبر خارجی دریافت کردند با تهیه‌کننده غیردولتی بوده و مرکز گسترش سهمی نداشته است. دلیل چیست؟

متأسفانه از سال 1401 به بعد و التهاباتی که در کشور رخ داد، جشنواره‌های خارجی قانون نانوشته‌ای را برای خود تنظیم کردند و آنهم بی‌توجهی به مستندهای ایرانی و نام‌های شناخته شده در این زمینه است. برای مثال، جشنواره ایدفا بعد از مدیریت آقای اوروا نیرابیا که اهل سوریه است، گارد کاملاً عیانی نسبت به کشور ما و نظام جمهوری اسلامی گرفته و هر آن چیزی که ذیل دولت و حاکمیت کشور ایران باشد را رد می‌کند.

از سویی دیگر، بحث بین‌الملل، حوزه پیچیده‌ای است. اساساً وارد فضای عجیب و غریبی شده‌ایم که نمی‌دانیم در کجای معادله قرار داریم. برخی رسانه‌های داخلی نگاه شیفته‌واری به جشنواره‌های خارجی دارند، اما مکانیزم‌های این جشنواره‌ها را نمی‌دانند. دقت داشته باشید که این جشنواره‌ها میزانسنی دارند که اگر مستندساز ایرانی در آن پلن قرار بگیرد، فیلمش مورد توجه قرار می‌گیرد؛ برای مثال، اگر فیلم مستندی به صورت سخت وارد حوزه‌های نقد اجتماعی نشود، جایگاهی در آن میزانسن ندارد.

به همین دلیل است که وقتی یک فیلم معترض به کولبری که سازنده‌اش کشته شده، وارد جشنواره ایدفا می‌شود، مورد استقبال قرار می‌گیرد، سپس به صورت اتومات به جشنواره ویزیون دوریل سوئیس می‌رود و ... مرکز گسترش و دیگر نهادهای حاکمیتی ایران نمی‌توانند در این میزانسن قرار بگیرند. این موضوع نه تنها درباره سینمای ایران، بلکه درباره سینمای دیگر کشورها نیز در حال وقوع است. برای مثال، برخی آثار سینمای هند موفق به حضور در جشنواره‌ها می‌شوند که متعلق به جریان فوق چپ با نگاه‌های انتقادی نسبت به مذهب و سیاست در آسیا باشند.

جالب است بدانید که فیلم‌هایی با موضوعات اقلیم و فرهنگ ایران در جشنواره‌های خارجی اقبال ندارند اما فیلم‌هایی با موضوعات بحران‌های اجتماعی کشور مورد استقبال قرار می‌گیرد. به نظرم اکنون باید تکیلف خودمان را معلوم کنیم و بگوییم جشنواره‌های خارجی خوب‌اند یا بد؟ در حقیقت، باید دوگانگی‌ها حل شود.

برنامه شما برای مقابله با میزانسنی که ازش یاد کردید، چیست؟

من فکر می‌کنم وارد یک رویارویی جدید شده‌ایم. اکنون سینمای غرب گارد مشخصی با سینمای ما پیدا کرده و هر آن چیزی که در این میدان باشد را رد می‌کند. عده‌ای می‌گویند آرم‌های پایانی فیلم را عوض کنیم و سپس فیلم‌ها را به جشنواره‌های خارجی بفرستیم تا به راحتی کنار گذاشته نشوند اما اتفاقاً ما به برند و لوگوی خودمان اعتقاد داریم.

بگذارید چند نکته بگویم؛ اولا منِ حمیدی‌مقدم در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی اعتقادی به فستیوال‌ها ندارم. در حقیقت، فیلم را جشنواره‌ای نمی‌بینیم و فیلمی تولید می‌کنیم که مفید و درست باشد. نمونه این موضوع فیلم‌های شاخص ما در سینمای داستانی هستند که در هیچ جشنواره خارجی حضور نداشتند، اما برای ما ارزشمند و مهم هستند. بنابراین معیارهای جشنواره‌های خارجی برای ما تعیین‌کننده نیست.

ثانیاً معتقدم در دوران گذار سینمایی هستیم و پس از عبور از این دوران، فیلم‌های خوبی که روی حرفشان قاطعانه ایستاده‌اند به بازارهای جهانی راه پیدا می‌کنند. هدف ما در مرکز گسترش کاملاً مشخص است. ما می‌گوییم که آیا می‌توانیم مستندی بسازیم که بتوان آن را در 10 کشور منطقه با اشتیاق بفرستیم، نه با تحمیل بخش رایزنی فرهنگی؟! هدف ما ورود به بخش‌های توده‌ای کشورهاست نه فستیوال‌های آنها. ما می‌خواهیم فیلم‌هایمان را به تمام کشورهای دوست، منطقه و دنیا برسانیم.

دقت داشته باشید بحث من نقش‌گیری و نقش‌پذیری از دنیاست، چرا که خیلی وقت‌ها این بازارها در تعارض با فستیوال‌ها هستند. متأسفانه خیلی‌ وقت‌ها جشنواره بر ما غلبه کرده و نتوانستیم آنها را وارد بازار کنیم و فیلم در قفسه‌ها خاک می‌خورد. یعنی فیلم به دست مخاطبی که اصلاً کاری به جشنواره‌ها و بوروکراسی‌شان ندارد، نمی‌رسد.

باید مستندمان که نمادی از حرف‌مان هست را جهانی کنیم؛ شاید بگویید که اگر فیلم به 10 جشنواره خارجی برود و جایزه بگیرد، جهانی می‌شود اما آیا این جوایز تضمینی برای خرید آن و پرداخت پول جهت دریافت کپی‌رایت آن هست؟ من می‌گویم «نیست!»

به نظر شما عدم حضور فیلم‌ در جشنواره‌ها باعث نمی‌شود که بازار تلویزیون آن کشورها را از دست بدهید؟

خیر. فراموش نکنید که جشنواره‌ها متفاوت از مارکت‌ها و بازارها هستند. مارکت‌ها فضای جداگانه‌ای با جشنواره‌ها دارند.

اگر سیاست کلی کشورهای غربی بر این است که کارهای ایرانی که در چارچوب سیاست‌هایشان نیست، به صورت کامل کنار برود، طبیعتا اجازه ورود همین فیلم به بازارهایشان را هم نمی‌دهند.

اصلاً این‌گونه نیست و کمپانی‌ها چند لایه عمل می‌کنند. جشنواره‌ها بعضاً تابع شرایط دولتی‌شان هستند، اما تلویزیون‌ها و کمپانی‌ها خصوصی‌اند. حرف اصلی من این است که باید مستندی را تولید کنیم که بتوانیم آن را عرضه کنیم. ما به جای جشنواره‌ها می‌خواهیم روی بازارها تمرکز کنیم. البته این حرف من به معنای نقض جشنواره‌ها نیست. جشنواره‌ها خوب‌اند و به ما کمک می‌کنند، اما نباید هدف فیلمساز باشند. معتقدم اگر خودمان را در بخش مارکت و بازار قوی کنیم، حتماً جشنواره هم می‌آید. 40 سال است که به سمت جشنواره‌ها رفتیم و هیچ اقتصادی نیامده است. اکنون وقت آن است که برعکس عمل کنیم.

در ماه‌های ابتدایی دولت سیزدهم بود که با اعلام رئیس سازمان سینمایی، بخش پویانمایی به مأموریت‌های مرکز گسترش اضافه شد و حتی با اعلام آقای خزاعی نام مرکز گسترش به «مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی» تغییر پیدا کرد. کارنامه سه ساله مرکز در این بخش چگونه بوده است؟ به نظر می‌رسد مرکز گسترش هیچ انیمیشن بلندی در طول این مدت نساخته و این موضوع به عنوان یک نقد به شما وارد است. سهم مرکز گسترش از ساخت انیمیشن‌ چه میزان بوده است؟

باید اشاره کنم که اتفاقاً تمرکز مرکز گسترش، تولید انیمیشن‌های کوتاه است و ما تنها مرکزی هستیم که بالاترین میزان جوایز جهانی فیلم کوتاه انیمیشن را در چند سال اخیر برنده شده‌ایم. علاوه براین، رکورد تولید بالاترین انیمیشن کوتاه متعلق به ماست. در جشنواره پویانمایی سال گذشته، 4 جایزه اصلی را دریافت کردیم و 2 سال پیش، 10 جایزه اصلی همین جشنواره متعلق به ما بود.

همچنین، 2 سال پیش، جشنواره هیروشیما ژاپن، مرکز گسترش را در بین 3 مرکز پیشرو در توسعه انیمیشن قرار داد و به همین مناسبت جایزه خرچنگ طلایی را به ما هدیه کرد. در این جشنواره 12 انیمیشن کوتاه را در یک بسته 90 دقیقه‌ای نشان دادیم و واقعاً حیرت آنها را برانگیخت. بنابراین در حوزه انیمیشن کوتاه پیشرو هستیم اما در عرصه انیمیشن بلند کاری نکردیم.

از آن روزی که من به مرکز گسترش آمدم، اعلام کردم براساس توان زیرساختی خود و بالاسری بودجه‌مان امکان تولید انیمیشن بلند نداریم. دقت داشته باشید سازوکار تولید انیمیشن بلند، روند دیگری است. البته دو انیمیشن بلند داشتیم که تولید یکی از آنها به عنوان انیمیشن «افسانه نوروز» متوقف شد و دیگری در حال تولید است اما انیمیشن بلند دیگر ما که ساخته علی نوری اسکویی است، پروژه مشترک ما با کره جنوبی است که آخرین مراحل تولید را پشت سر می‌گذارد.

با توجه به پیچیدگی‌های کنترل تولید انیمیشن‌های بلند، نه صاحب ادعا در این عرصه هستیم و نه زیرساخت مناسبی برای ورود به این حوزه را داریم. البته از زمانی که بنیاد ملی پویانمایی راه‌اندازی شد، قرار شد راهبری فیلم‌های بلند انیمیشن توسط آنها انجام شود. به همین دلیل است که ما برخلاف کمپانی‌های دیگر فیلمسازی از جمله حوزه هنری، اوج و ... وارد انیمیشن‌سازی بلند نشدیم.

انیمیشنی که اشاره کردید تولید مشترک با کره جنوبی است، قابلیت فروش قابل توجه ریالی در سینماهای ایران را دارد؟

بله.

علاوه براین، از آنجا که این انیمیشن براساس توجه به بازارهای بین‌المللی ساخته شده، قابلیت اکران در کشورهای دیگر را نیز دارد.

ترجیح شما کار کردن با مستندسازان جوان است یا شناخته شده؟‌

هر دو. همان میزان که از کارکردن با مستندسازان پیشکسوت لذت می‌برم، دوست دارم با مستندسازان جوان کار کنم. بدون شک، ثبت سندی توسط مستندسازان صاحب نام کشور، افتخاری برای مرکز گسترش است اما همیشه دوست دارم استعدادهای جدید را پیدا کنم و یک نیروی مولد و محرک جدید را به این عرصه اضافه کنم. هیچ وقت هم از ریسک کردن خسته نمی‌شوم و معتقدم با توجه به تجربه و پیشینه‌ای که داریم، باید ریسک پذیر باشیم.

مرکز گسترش با کسانی که با دیگر مراکز سینمایی زیرنظر وزارت ارشاد کار کنند، همکاری می‌کند؟ شنیده شده برخی از مستندسازان که با مراکز دیگری همکاری داشتند، دیگر تمایلی به همکاری با آنها وجود نداشته است. این موضوع درست است؟

اصلاً. به صورت همزمان کار نمی‌کنیم. یعنی اگر هم اکنون در حال همکاری با انجمن سینمای جوان است، بهتر است با او وارد همکاری نشویم، چرا که معتقدیم حمایت گرفتن از یک صندوق دولتی باید عادلانه باشد. بنابراین اگر کسی از مرکز دیگر دولتی حمایت دریافت می‌کند باید به کارش در همانجا ادامه بدهد و زمانی که آن پروژه به اتمام رسید می‌تواند سراغ مرکز گسترش بیاید. اینکه کسی به صورت همزمان هر دو را داشته باشد، امکان‌پذیر نیست. ما بین خود و انجمن سینمای جوان این موضوع را هماهنگ کرده‌ایم و هر دو طرف رعایت می‌کنند.

حتی یک مورد هم نبوده که بعد از کار کردن با مرکز دیگری تمایلی به همکاری وجود نداشته باشد؟

حتی یک نمونه هم نداشتیم.

در خبرها آمده بود که آقای خزاعی رییس سازمان سینمایی اعلام کرده بودند که بخش هنر و تجربه به عنوان یکی از معاونت‌های مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی معین شود؛ برخی از منتقدان معتقدند که سیستم اکران فیلم‌های مستند در بخش هنر و تجربه کمی تکراری شده و به‌گونه‌ای است که نه مستندساز را راضی می‌کند و نه مخاطبان را جذب می‌کند. اکنون و با توجه به این مأموریت جدید، آیا قصدی برای تغییر در سیستم اکران در هنر و تجربه دارید؟

اساساً خلقت بخش هنر و تجربه برای نمایش فیلم‌های سینمایی هنری غیرمتعارف، خارج از ریل بدنه است. برهمین اساس، اضافه شدن بخش کوتاه، انیمیشن و مستند به این حوزه به عنوان بخش‌های جنبی شناخته می‌شود. فراموش نکنید که سیستم اکران اصولاً برای سینمای داستانی است. منظور، سیستم مداومی است که در آن شما بلیط می‌خرید، وارد سینما می‌شوید تا فیلم ببینید. این موضوع در همه دنیا هم وجود دارد.

همواره گفته‌ام که بخشی از عرضه‌ سینمای مستند باید در سینمای هنر و تجربه باشد، در حالی که براساس بررسی‌های ما اکران فیلم مستند در پلتفرم «هاشور» اثرگذاری بسیار بیشتری از اکران در سینماها دارد. برای این ادعا، فکت شمارشی مخاطبی داریم. برای مثال، فیلم مستند «برای پس از مرگم» یا مستند «دبستان پارسی» به مراتب بیشتر از اکران هنر و تجربه، در این پلتفرم مشاهده شده‌اند.

از سویی دیگر، دقت داشته باشید یک مستند 40-45 دقیقه‌ای قابلیت اکران در یک سانس دو ساعته سینما را ندارد و اگر بخواهیم مستندی را در سینماهای هنر و تجربه نشان بدهیم، کل باکس اکران به هم می‌ریزد؛ حتماً می‌دانید که کل سوبسید اکران هنر و تجربه و پول تمام سالن‌ها توسط مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی پرداخت شده است. در این شرایط، حساسیت خیلی زیادی روی باکس اکران داریم و هرگونه بهم‌ریختگی در آن به ضرر ماست.

در این شرایط، به نظر شما چه باید کرد؟

من حاضرم یک بار برای همیشه همه مستندسازان را گردهم جمع کنم تا ازشان بپرسیم که برای اکران هنر و تجربه چه باید کرد تا مستندها بیشتر دیده شوند و بیشتر بفروشند؟ حتماً پیشنهادات دوستان را عملی می‌کنیم.

به یک نکته دقت داشته باشید و آنهم این است که وقتی فیلمی در هنر و تجربه دچار عدم استقبال می‌شود، مستندساز احساس می‌کند فیلمش دچار عدم ارتباط با مخاطب شده است اما در واقعیت چنین نیست، چرا که اکران هنر و تجربه برای طیف خاصی از مخاطبان است. حتی شاید فیلم را به سمت اکران‌های دانشگاهی ببریم، با استقبال بیشتری روبه‌رو شود.

نکته جالب اینجاست که در دوره اخیر، فیلمسازان داستانی از روند اکران هنر و تجربه راضی‌اند.

به عنوان سوال پایانی، به نظر می‌رسد جشنواره فیلم فجر ارتباط خوبی با مستندسازان ندارد و به نوعی در یک جور تعارف و رودربایستی برای حذف این بخش از جشنواره مانده است. از کاهش سیمرغ‌های این بخش گرفته تا حذف نشست خبری و امسال هم اعطای جایزه بخش مستند در افتتاحیه جشنواره! این اتفاقات که در چند سال اخیر کم هم نبوده، باعث اعتراض بسیار زیادی به جشنواره از سوی مستندسازان شده است. نظر شما در این زمینه چیست؟

البته یک نقد به شما وارد است و آنهم است که به عنوان مدیر مرکز گسترش اعتراضی به این روند نداشتید؛ حتی بعد از اینکه فیلم مستند «قوی‌دل» موفق به دریافت سیمرغ بلورین جشنواره شد، شما پیام تبریک صادر کردید و با این پیام به نوعی بر روند غلط جشنواره در اهدای جایزه بهترین مستند در افتتاحیه صحه گذاشتید. شاید اعتراضات از شما این بود که در این پیام تبریک به تصمیم غلط جشنواره اعتراض می‌کردید. چرا این اتفاق نیفتاد؟

به نظرم این 2 موضوع، جدای از هم است؛ نسبت به شکل اهدای جایزه نقد داریم اما به عوامل مستند «قوی دل» هم تبریم می‌گوییم.

ای کاش نقدتان را هم در همان پیام تبریک ابراز می‌کردید‌.

بیان کردیم؛ هم به دبیر جشنواره و هم به سیاست‌گذار.

فراموش نکنید که کارگردان جوان این مستند کار بسیار خوب و قابل تحسینی ساخته بود. این فیلم خوب درخشید و باید مدیرعامل مرکز گسترش به آن تبریک می‌گفت.

نظر شما درباره روند غلط جشنواره فیلم فجر نسبت به سینمای مستند چیست؟‌

حتماً اعتراض وارد است و من به آقای خزاعی گفتم که جایزه بخش مستند و کوتاه به هیچ وجه نباید در افتتاحیه داده می‌شد. هم من و هم آقای آذرپندار این درخواست را مطرح کردیم که برای جشنواره چهل و سوم باید جایزه بهترین مستند و فیلم کوتاه در اختتامیه داده شود و این آثار، اکران داشته باشند.

به نظرم با توجه به صحبت‌هایی که داشتیم اتفاقات خوبی در جشنواره فیلم فجر امسال رقم خواهد خورد. برای مثال، پیشنهاد کردیم که برای نمایش آثار مستند و کوتاه، یک سالن مجزا گرفته شود، حتماً فضای استقبال از تولیدکنندگان این آثار و نشست خبری جدا برای آنها برگزار شود، آنهم در زمانی که فیلم سینمایی داستانی دیگری روی پرده نیست که توجهات به سمت آنها پرت بشود. آقای خزاعی نیز به اعتراضات ما گوش دادند، جلسه‌ای برگزار شد که منجر به تغییر آیین‌نامه شد.

علاوه براین، یک اتفاق دیگر هم درباره حضور آثار مستند در جشنواره فیلم فجر رخ داد. همانطور که می‌دانید در چند سال اخیر، براساس قانون، تنها فیلم‌های حاضر در بخش مسابقه جشنواره سینما حقیقت فرصت حضور در جشنواره فیلم فجر را پیدا می‌کردند؛ این اتفاق در حالی است که شاید فیلم خوبی وجود داشته باشد که به هر دلیلی نتوانسته در سینما حقیقت حضور پیدا کند؛ حتی شاید گروه مشاورین انتخاب ما در جشنواره سینما حقیقت از فیلمی غفلت کرده باشند، آیا به دلیل این اتفاق، این فیلم باید از جشنواره فیلم فجر هم حذف شود؟ چنین چیزی برخلاف عدالت نیست؟‌

البته جشنواره هم می‌گوید من مختصات خودم را دارم و فرصت این را ندارم که بین صدها فیلم مستند که در کشور ساخته می‌شود، تعدادی را برای حضور در جشنواره انتخاب کنم و برهمین اساس تنها روی مستندهای جشنواره سینما حقیقت تمرکز می‌کنم. برای رعایت این موضوع درخواست کردیم دامنه انتخاب گسترش پیدا کند؛ یعنی لیست همه فیلم‌های بلند که به جشنواره سینما حقیقت آمده، توسط هیئت مشاوران به جشنواره فیلم فجر داده شود تا از بین آنها خودشان انتخاب کنند. به نظرم این موضوع در تحقق عدالت باشد. 

با تمام این اوصاف، به این نکته هم دقت داشته باشید که ذات جشنواره فیلم فجر متعلق به سینمای داستانی است؛ هر چه قدر هم که به سینمای مستند و کوتاه توجه داشته باشید، به هر حال مخاطب آمده تا ببینید بهترین بازیگر زن یا مرد چه کسی است؟‌ برای او، اکران مستند و فیلم کوتاه نوعی پله توقف است و شاید حس منفی به او القا کند. نظر من درباره نسبت فیلم کوتاه و مستند با جشنواره فجر موضوع یک بحث مفصل دیگری است، چرا که این آثار یک جشنواره تخصصی به نام جشنواره فیلم کوتاه تهران و سینما حقیقت را پشت سر گذاشته‌اند.

نظرات بینندگان