«گردن زنی» در میانه تعلیق و سکوت
«گردن زنی» داستانش را از واقعیت جاری جامعهاش گرفته است، دو سوی شهر و جامعهای که آدمهایش در عرش و فرش به سر میبرند اما هر دو در مقابل مرگ دستشان بسته است.
به گزارش اینتیتر به نقل از اندیشه معاصر، در میان نسل فیلمسازان جوان پس از انقلاب قطعاً باید از سامان سالور به عنوان یکی از گزیده کاران سینما اسم برد. فیلم دومش «چند کیلو خرما برای مراسم تدفین» در دهه ۸۰ نظرات بسیاری را به خود جلب کرد؛ فیلمی که نوید حضور بازیگری متفاوت چون محسن تنابنده را داد و شمایلی تازه از محسن نامجو خواننده آن سالها ارائه کرد. فیلمی که همچنان پس از اینهمه سال تماشایی و قابل حرف است و دغدغههای فکری فیلمساز را به خوبی منعکس میکند.
سامان سالور بر خلاف همنسلانش در این سالها تلاش کرده همچنان گزیده کار بماند و در طول حدوداً ۲۰ سال تنها ۷ فیلم بلند ساخت در حالی که میتوانست همانند دیگران حداقل دوبرابر این آثار را تولید کند، اما گزیده کاری سالور باعث شده تا در هر اثری که خلق میکند مخاطب به دنبال یک شگفتی باشد.
در این سالها با رونق پلتفرمها بسیاری از کارگردانها و بازیگران به تولید سریال روی آوردند، موج سریالسازی باعث شد تا در این سالها شاهد معدود آثاری قابل توجه در کنار بسیاری سریال سطحی و نازل در گونهها و ژانرهای مختلف باشیم. این مسیر پر فراز و نشیب باعث شد تا سطح ذائقه مخاطب تغییر کند و نگاهی به نظرات عمومی در مورد مجموعهها و سریالهای داخلی نشان میدهد که مخاطب جدی سریال که در کنار آثار داخلی مخاطب سریالهای به روز جهانی است توانسته نگاهی جامع به این شکل روایت داشته باشد و دیگر نمیتوان به سادگی او را با هر داستانی همراه کرد. نمونه در این زمینه بسیار است از مجموعههای که با ستارههای کمدی نتوانستند مخاطب زیادی جذب کنند یا برخی مجموعهها که از میانه مخاطب خود را از دست دادند و فراموش شدند و در مقابل معدود مجموعهای که همچنان به عنوان شاخصهای سریالی مورد توجه هستند.
در این میان حضور سامان سالور با سریال «گردن زنی» محصول اختصاصی فیلم نت اتفاقی قابل توجه در این زمینه است که در همین چند قسمت ابتدایی توانسته رگ خواب مخاطب را به دست آورد. «گردن زنی» یک افتتاحیه هیجانانگیز دارد؛ آغازی که قابل حدس نیست و مخاطب را به خوبی با خود همراه میکند. ماجرایی که در اوج شادی عروسی و همراه با معرفی کوتاه نقشها اتفاق میافتد و در ادامه برخلاف تصور مخاطب پیش میرود.
در ساختار آثار پلیسی معمایی و جنایی اکثرا پلیس یا کارآگاه یا شخصیت محوری به دنبال حل ماجرا و رسیدن به قاتل اصلی است و مخاطب هم در کنار او همین مسیر را به مرور تا حل ماجرا طی میکند اما نکته جالب در فیلمنامه «گردن زنی» آنجاست که برخلاف نمونههای مشابه مخاطب از همان ابتدا هم قاتل و هم مقتول را میبیند و میشناسد پس عملاً کشش اصلی برای یافتن قاتل نیست و چگونگی و چرایی قتل است که داستان را پیش میبرد و همچنین تعلیق ناشی از دیدن حرکت و عملکرد هر دو سوی ماجراست که به ایجاد حس کشش برای مخاطب می انجامد.
«گردن زنی» داستانش را از واقعیت جاری جامعهاش گرفته است، دو سوی شهر و جامعهای که آدمهایش در عرش و فرش به سر میبرند اما هر دو در مقابل مرگ دستشان بسته است و وقتی جنایت اتفاق میافتد گویی هیچکسی کاری از دستش برنمیآید.
در این فضا و شرایط طراحی شده در فیلمنامه شخصیتها علاوه بر حضور در یک داستان کلی هر کدام داستان فرعی خود را دنبال میکنند و وقتی در داستان بالاخره تکلیف قاتل مشخص میشود، نشانههای قبلی باز معما را به سمتی دیگر برای ادامه میکشاند. اگرچه ارتباط بین برخی شخصیتها در قسمتهای نخستین بصورت کامل برای بیننده باز نمیشود اما بر اساس الگوی روایت میتوان این احتمال را داد که همین ندانستن قرار است جایی در مسیر داستان نقش خود را ایفا کند.
سریال و فیلمهای معمایی اکثرا در ساختار داخلی سینمای ایران دچار مشکلات بسیاری در داستان و ارائه معما بودند که گاهی در همان قسمتهای نخست حدس مخاطب در پایان به همان نتیجه مورد نظر میرسید اما در طی این سالها و به مدد استفاده از گروه نویسندگی خلاق و همچنین پژوهش و یاری گرفتن از پروندههای واقعی تا حدودی این ضعفهای داستانی برطرف شده تا جایی که مجموعههای همانند «گردن زنی» و پیشتر «پوست شیر» یا «افعی تهران» بتوانند با هوشمندی داستان پر فراز و نشیب و راز آلود خود را تا پایان در تعلیق حفظ کنند تا بیننده هم از دیدن این مسیر کشف و شهودی لذت مضاعف ببرد.
سریال «گردن زنی» در ایجاد اتمسفر و فضا توانسته به خوبی مخاطب را با خود همراه کند و استفاده از توانمندی بازیگرانی همانند رویا نونهالی، سمیرا حسن پور، الهام پاوه نژاد، حسن معجونی و… که پیشتر آنان را در سایر نقشها و مجموعههای مختلف و حتی کمدی دیده بودیم یکی دیگر از نکات مثبت این مجموعه است، هرچند که در بحث بازیگری برخی دیگر از بازیگران مجموعه نتوانستهاند به این یکدستی در بازیها برسند، اما در میان بازیگران اصلی سریال این یکدستی بازیها تا جایی پیش میرود که نمیتوان به قطعیت یکی یا دو نفر را برجستهتر از مابقی دید و قطعاً در بازیگردانی آنهم در یک مجموعه پر پرسوناژ این یکی از نقاط قوت شمرده میشود.
سریال «گردن زنی» همچنان در حال پخش است و بررسی کامل آن را باید در پایان پخش انجام داد ولی بیگمان باید منتظر چرخشهای بیشتر فیلمنامه و تعلیقهای داستانیاش باشیم چراکه سامان سالور نبض مخاطب را خوب میشناسد.