راز روح شکننده موجود در «فرانکنشتاین» دل تورو: چگونه ویولن نقره‌ای تم اصلی فیلم را زنده کرد!

کد خبر : ۴۳۹۷۱۹
راز روح شکننده موجود در «فرانکنشتاین» دل تورو: چگونه ویولن نقره‌ای تم اصلی فیلم را زنده کرد!

الکساندر دسپلا، به عنوان آهنگساز مورد علاقه گیلرمو دل تورو، از مدت‌ها پیش از تمایل این فیلمساز برای ساخت نسخه خودش از رمان «فرانکنشتاین» مری شلی آگاه بود.

به گزارش اینتیتر، الکساندر دسپلا، به عنوان آهنگساز مورد علاقه گیلرمو دل تورو، از مدت‌ها پیش از تمایل این فیلمساز برای ساخت نسخه خودش از رمان «فرانکنشتاین» مری شلی آگاه بود.

به گزارش ورایتی، دل تورو عاشق این داستان بود، اما دسپلا اعتراف می‌کند که رابطه خودش با این شخصیت نمادین تقریباً هیچ بوده است. او کتاب را خوانده بود، اما می‌گوید: «من هیچ فیلمی از فرانکنشتاین ندیده‌ام.»

این موضوع به او رویکردی بی‌غرض و تازه داد. پیش از شروع فیلمبرداری، دسپلا با نوشتن چند والس شروع کرد تا لحن مناسب را پیدا کند. او می‌گوید: «سعی کردیم دوره زمانی را مشخص کنیم. آیا به سبک دوره‌ای برویم؟ حتی پیش از باروک، یا الکترونیکا؟ واقعاً باید تصمیم می‌گرفتیم که صدای فیلم چه باشد.» دل تورو نمی‌خواست فیلمی کاملاً دوره‌ای بسازد، بنابراین دسپلا می‌گوید «تلاش کردیم خیلی قدیمی و تاریخ‌زده نباشیم.»

علاوه بر لحن کلی، نکته کلیدی پیدا کردن صدای موجود بود که جیکوب الوردی نقش آن را ایفا می‌کند. در نسخه دل تورو از «فرانکنشتاین»، موجود از اجساد سربازان کشته‌شده در جنگ کریمه ساخته شده و روایت برعکس می‌شود: اینکه هیولای واقعی کیست.

دسپلا می‌گوید: «ما می‌خواستیم روح موجود بسیار ظریف و شکننده باشد و مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد.» «کوچک‌ترین، شکننده‌ترین و زیباترین ساز را انتخاب کردیم: ویولن. پس این موجود غول‌پیکر صدایی دارد که خالص‌ترین و زیباترین صدای سازهای کلاسیک است: ویولن نقره‌ای.»

در این مرحله، نوازنده ویولن نروژی، الدبیورگ همسینگ وارد کار شد. دسپلا می‌گوید: «او صدایی خالص می‌آورد. رمانتیک نوازندگی نمی‌کند، زیبا می‌نوازد. راه دیگری برای توصیف آن نیست.» «او درک می‌کند که خطوط ملودی‌ای که من می‌نویسم باید خالص، ظریف و کاملاً کوک‌شده باشند.»

خلوص این ساز همچنین بازتاب خلوص موجودی بود که الوردی ایفا می‌کند. تم اصلی موجود، که بر پایه ویولن است، اولین تمی بود که دسپلا برای دل تورو نواخت. او با خنده می‌گوید: «فکر کنم خوشش آمد.»

در فیلم، موجود پس از اینکه شخصیت اسکار آیزاک سعی می‌کند با انفجار آن را نابود کند، از آزمایشگاه ویکتور فرانکنشتاین فرار می‌کند. موجود زنده می‌ماند و سفر خود را آغاز می‌کند. با تکامل موجود، دسپلا می‌خواست مخاطبان همدلی احساس کنند. برای این کار، از موتیف‌هایی استفاده کرد، از جمله یکی برای مادر که همزمان تم عشق میا هم می_EQUALS. چون مادر و الیزابت یکی هستند. تم عشق به طور ظریفی در سراسر فیلم نواخته می‌شود.

برای صحنه‌های بزرگ و خشن مانند آتش‌سوزی در برج، دسپلا می‌گوید: «واقعاً می‌توانید از موتیف‌ها و ملودی‌ها استفاده کنید و آن‌ها را کاملاً متفاوت کنید. اگر ارکستر کامل اضافه کنید، می‌توانند حماسی و پرقدرت شوند.»

فیلم موسیقی دیوار به دیوار ندارد، اما دسپلا می‌گوید کلید موسیقی از «عشق من به بازیگران و شخصیت‌ها» ناشی می‌شود. او توضیح می‌دهد: «به آن‌ها گوش می‌دهم و تماشایشان می‌کنم. گاهی تماشا را متوقف می‌کنم و فقط به دیالوگ‌هایشان گوش می‌دهم و سعی می‌کنم با آن‌ها هماهنگ شوم. می‌خواهم موسیقی با بازیگران برقصد. با رقصیدن با آن‌ها، به ریتم، دامنه صدای آن‌ها و سکوت‌ها احترام می‌گذارم.»

در پایان فیلم، دسپلا موسیقی را آرام نگه می‌دارد وقتی موجود به کشتی کمک می‌کند تا از یخ آزاد شود و به افق نگاه می‌کند. سپس ارکستر وارد می‌شود «تا مانند فینال واقعی یک اپرا یا شعر سمفونیک باشد، جایی که همه سازها جمع می‌شوند.»

او اضافه می‌کند: «همان‌طور که در ابتدای فیلم با ویولن نقره‌ای مخاطب را به آرامی وارد داستان کردیم، حالا با این صدای عظیم و پرشور اجازه می‌دهیم مخاطب برود.»

نظرات بینندگان