خلاصه داستان کامل سریال ازسرنوشت چیست؟ + معرفی بازیگران
در این مطلب می خوانید: خلاصه داستان کامل سریال ازسرنوشت چیست؟ + معرفی بازیگران
اینتیتر - ثریا بابازاده؛ در ادامه این مطلب خلاصه داستان کامل سریال ازسرنوشت را می خوانید:
داستان زنی به نام مهلقا است که از زندان آزاد شده و دنبال فرزندش به نام سهراب که به دلیل اختلال ژنتیکی در دستش معروف به سهراب شش انگشتی میباشد، میگردد، مهلقا شوهر سابقش (منصور) که پدر سهراب است را پیدا میکند.
به مرور زمان با همسر منصور (مینا) دوست میشود و او هم با او سعی در پیدا کردن سهراب میکند، اما زندگی به مهلقا فرصت نمیدهد و او میمیرد و حال مینا، در صدد یافتن سهراب است و همچنین او میفهمد که برادر او، سهراب را در کوچکی به فردی به نام نگهدار دادهاست و به برادرش اصرار میکند که سهراب را پیدا کند و مینا در نهایت، مکانی که سهراب در آنجا زندگی میکند را پیدا میکند و به بهانه شغلش که در پوشاک است.
به نیت اینکه قصد کار خیر دارد، با ایده طرح و دوخت لباس برای بچههای این پرورشگاه وارد پرورشگاه میشود و در نهایت سهراب را میبیند، اما واکنش خاصی نشان نمیدهد و آن روز میگذرد بعد از مدتی زن و شوهری که ظاهراً پنج سال پیشتر سهراب را به فرزندخواندگی قبول کرده بودند، اما به دلایلی او را رها کرده بودند، باز به سراغ او آمده بودند و سهراب پس از مدتی و ترس اینکه بعد از رفتن او هاشم (دوست صمیمی) او تنها میشود، بالاخره با رضایت هاشم به فرزندخواندگی آنها در میآید، و زندگی آرام و راحتی دارد تا اینکه متوجه میشود، هاشم، دوست صمیمیش که عاشق موتورسواری است، به خاطر سوارشدن بر روی موتور با یکی از ساقیهای مواد مخدر به نام بیژن رفاقت میکند.
ناخواسته وارد کار خلاف میشود و سهراب پس از مدتی زندگی با این خانواده، آنها را ترک میکند و برای اینکه مراقب هاشم باشد، به پرورشگاه یا خانه الیاسی برمیگردد و هاشم هم به سهراب قول میدهد که دیگر با بیژن نگردد و سهراب پس از مدتی متوجه وجود غدهای در مغزش میشود و میفهمد که سرطان دارد.
در فصل دوم این دو زندگی مستقلی را شروع کرده و به یک کارگاه ریخته گری رفتند و در آنجا کار یاد گرفته و مشغول به کار میشوند، اما صاحب کارگاه حقوق آنها را پرداخت نکرد.
در ادامه سریال، سهراب و هاشم با کمک یک کاخانه دار نیکوکار کارگاه مستقلی را دایر کردند. با این حال، سهراب نیز به دانشگاه رفته ومهندس شد و هاشم که دلباختهی دختری به نام نغمه بود، سرانجام با او نامزد شد. از سویی دیگر، سهراب نیز عاشق دختری به نام آرزو میشود که نقش او را "مونا کرمی" بازی میکند.
در فصل سوم سریال "از سرنوشت" هاشم و سهراب بزرگتر شده و زندگی آنها سرو سامان گرفته، اما با مشکلات جدی روبرو میشوند. هاشم در حال برگزاری مراسم عروسی خود با نغمه است، پلیس در حین مراسم او به سراغش میآید و به جرم حمل بار قاچاق او را دستگیر میکند و مراسم عروسی او بهم میخورد.
سهراب به دنبال آقای ساکت کسی که مسئول این کار است میگردد، اما نه تلفنش را جواب میدهد و نه کسی در کارخانه اش از او خبر دارد، هاشم به سراغ خانه مادرش میرود، اما مادر آقای ساکت آدرس خانهی او را نمیدهد، حال هاشم باید خودش به دنبال آقای ساکت بگردد و او را پیدا کند، تا بتواند دوستش هاشم را از این مخمصه نجات دهد.