عاشقان واقعی استقلال و پرسپولیس چوب ریاکاران را می خورند!
شمس آذر این فصل پدیده لیگ برتر بود. تیمهای تازه سقوط کرده به سطح اول حرفهای معمولاً اولین کاندیدا برای بازگشت به لیگ آزادگان هستند. شمس آذر برای نخستین بار بازی در سطح اول را تجربه میکرد و از همه مهمتر اینکه دست به اسکلت خود نزد.
به گزارش اینتیتر به نقل از روزنو، شمس آذر این فصل پدیده لیگ برتر بود. تیمهای تازه سقوط کرده به سطح اول حرفهای معمولاً اولین کاندیدا برای بازگشت به لیگ آزادگان هستند. شمس آذر برای نخستین بار بازی در سطح اول را تجربه میکرد و از همه مهمتر اینکه دست به اسکلت خود نزد. با همان مدیرعامل جوان و با همان سرمربی جوان و تیمی جوان به لیگ برتر آمد و یقه بزرگها را گرفت، درست کاری که آلومینیوم اراک کرده بود. اما کار بزرگتر شمس آذر این بود که فصل را با امتیاز منفی شروع کرد. همه فکر میکردند کار این تیم تمام است اما شمس آذر در پایان فصل به جمع شش تیم برتر رسید. هر چقدر از ارزش کار این تیم بگوییم گوشهای از نمایشهای فنی و زیبای این تیم و استعدادهای درخشانی که به فوتبال معرفی کرد نیست.
شمس آذر در نیم فصل دو ستاره اصلی خود علی اصغر اعرابی و رحمان جعفری را از دست داد. بهترین گلساز و بهترین گلزن که اولی به سپاهان رفت و دومی به تراکتور اما دیدیم که قدرت این تیم در دور برگشت کمتر نشد، بلکه بیشتر هم شد. اما از آنجا که هر صفت میتواند دو لبه مثبت و منفی داشته باشد این بکر بودن و جوانی در کنار تمام ویژگیهای مثبت مثل انگیزه برای درخشش جنبههای منفی مثل بیتجربگی هم داشت. صفتی که البته مخصوص شمس آذر نبود و در آلومینیوم هم برایش مثال داریم. از اواسط دور برگشت زمزمهها برای برخی ستارههای شمس آذر بلند شد، همینطور برای ستاره بزرگ آلومینیوم که به تیم ملی هم دعوت شده بود.
ایراد برای زمانی است که داشتیم بازیکنانی که به محض پوشیدن پیراهن آبی یا قرمز ادعای طرفداری این دو از بچگی میکردند و وقت چرخیدن به سمت رقیب، میگفتند تحت تاثیر بودیم و گول خوردیم! البته آن کار یعنی کلاه گذاشتن سر هواداران به مراتب بدتر بود.