میتوانستیم استقلال را دوباره ۶تایی کنیم | خجالت میکشیدم در مورد برد پرسپولیس با حجازی صحبت کنم | سرمربی پرسپولیس مهدی مهدویکیا را قبول نداشت!
پرسپولیس بیستم تیر سال ۱۳۷۶ در یک دربی تاریخی توانست استقلال را با سه گل شکست بدهد. مسابقهای که بازی خداحافظی فرشاد پیوس بود و انصافاً قرمزپوشان پایتخت از حریف خود بهتر ظاهر شدند.
به گزارش اینتیتر به نقل از خبرورزشی، پرسپولیس بیستم تیر سال ۱۳۷۶ در یک دربی تاریخی توانست استقلال را با سه گل شکست بدهد. مسابقهای که بازی خداحافظی فرشاد پیوس بود و انصافاً قرمزپوشان پایتخت از حریف خود بهتر ظاهر شدند. این بازی هنوز هم اتفاقات پشت پرده افشا نشده زیادی دارد به همین خاطر سراغ حمید درخشان رفتیم. کسی که در مسابقه مذکور سرمربی پرسپولیس بود. درخشان بخشی از وقایع این دیدار را در خبرورزشی افشا کرد.
۲۰ تیر سال ۱۳۷۶ اتفاق خوشایندی برای پرسپولیس به وقوع پیوست که شما هم در آن نقش داشتید.
چه عجب! بالاخره یک نفر به ما گفت اتفاق خوشی در پرسپولیس افتاده که حمید درخشان هم در آن نقش داشته است. (میخندد)
۲۷ سال قبل در ۲۰ تیر سال ۷۶ پرسپولیس با سه گل استقلال را شکست داد. همان مسابقهای که شما سرمربی بودید و البته فرشاد پیوس هم خداحافظی کرد.
کاملاً آن مسابقه را به خاطر دارم. چه تیم خوبی داشتیم. از تیمی که ساخته و پرداخته کردیم ۸ نفر ترانسفر شدند. مهدی مهدوی کیا، رضا شاهرودی، مرحوم مهرداد میناوند، بهنام طاهرزاده و حتی قبلتر از آنها کریم باقری و علی دایی. گل سوم ما در آن بازی را بهنام طاهرزاده زد. بازیکنی که در پرسپولیس تحت هدایت من طی یک هفته موفق به زدن دو گل شد هم به ملوان و هم به استقلال. دقیقاً بعد از همان دربی معروف سه بر صفر که شما گفتید، بهنام به اسلوونی ترانسفر شد.
انصافاً پرسپولیس در آن مسابقه بهتر از استقلال بود.
بله. وقتی بازی با اختلاف یک گل تمام شود میتوان گفت که شاید شانس و اتفاق در آن دخیل بوده است اما ما استقلال را سه بر صفر بردیم و حتی میتوانستیم این تیم را ۶ تایی هم بکنیم. سرمربی استقلال در آن مقطع مرحوم ناصرخان حجازی بود. کسی که همیشه دوستش داشتم و همواره با او تا زمانی که از این دنیا رفت، رابطه گرمی داشتم. حرفی که من میزنم اصلاً بحث کرکری نیست چون استقلالیها هم فوق العاده محترم هستند. من در مورد اصول فنی صحبت میکنم.
بعد از آن بازی هیچوقت پیرامون مسابقه مذکور با ناصرخان صحبت کردید؟
بارها و بارها همدیگر را دیدیم اما هرگز به خودم اجازه ندادم در مورد آن مسابقه صحبت کنم چون حجازی یکی از چهرههای مورد علاقه من بود و رابطه بسیار خوبی با هم داشتیم. خجالت میکشیدم در مورد مسابقهای که پرسپولیس با سه گل استقلال را شکست داد و در واقع تیم تحت هدایت من ناصر خان را برده بود، با ایشان صحبت کنم. تا آخر عمر حجازی هرگز حتی یک کلمه در مورد آن مسابقه با این بزرگوار صحبت نکردم.
البته در آن بازی فرشاد پیوس هم خداحافظی کرد و قدیمیهای پرسپولیس میگویند شما عامل این قضیه بودید چون همه میدانند مرحوم استانکو با پیوس اصلاً رابطه خوبی نداشت و او را کنار گذاشته بود.
بله. روح استانکو شاد. این بنده خدا وقتی به ایران آمد شناخت کافی از بازیکنان فوتبال ما نداشت اما فهم فوتبالی من را کاملاً باور داشت و به من اعتماد میکرد. من مهدی مهدوی کیا را ابتدای سال ۷۴ به پرسپولیس آوردم اما استانکو وقتی سرمربی تیم ما شد، مهدوی کیا را قبول نداشت!
واقعا مهدوی کیا را قبول نداشت؟
بله آقا. واقعاً مهدوی کیا را قبول نداشت و میگفت قدش کوتاه است اما با او صحبت کردم و گفتم: شما قد کوتاه این بازیکن را نبین بلکه استعداد و هوش بالایش را ببین. یادم میآید وقتی از مهدوی کیا در دیدارهای دوستانه قبل از شروع فصل در اصفهان استفاده کردیم، نظر مرحوم استانکو کاملاً عوض شد و با حیرت به من میگفت: این بچه فوق العاده است. استانکو یک بار هم داخل رختکن به من گفت: «واقعاً نمیدانم تو چطور فکر مرا میخوانی ولی دقیقاً همان حرفهایی که میخواهم به انگلیسی برای بازیکنان بگویم را برایشان تشریح میکنی و از نظر تاکتیکی همان چیزهایی را میگویی که مد نظر من است» یادم میآید اواخر بهار سال ۷۶ با استانکو صحبت کردم و به ایشان گفتم فرشاد پیوس برای ما یک بازیکن خیلی بزرگ است که در پرسپولیس و تیم ملی زحمات زیادی کشیده به همین خاطر میخواهیم تلاشش ارج نهاده شود. خود من هیچوقت بازی خداحافظی در پرسپولیس و تیم ملی نداشتم. پاییز سال ۷۲ اتفاقاتی پیش آمد که سرمربی پرسپولیس شدم و همه چیز ناگهانی شد اما میخواستم برای فرشاد حرکت قشنگی بکنیم به همین خاطر با استانکو هماهنگ کردم که جدال با استقلال، بازی خداحافظی فرشاد باشد و مهدی مهدوی کیا تحت عنوان یک جوان آیندهدار به جای او وارد زمین شده و پیراهن ۱۷ را بگیرد. با مهندس عابدینی صحبت کردم و ایشان هم استقبال کردند.
ظاهرا با فرشاد پیوس هم خود شما صحبت کردید؟
بله بله. زنگ زدم به فرشاد و به او گفتم: «فرشادجان! بازیکن فوق العاده بزرگی بودی. قشنگ نیست که اینطوری از فوتبال بروی بلکه باید وجاهت و اعتبارت حفظ شود» داستان را برایش شرح دادم و او هم قبول کرد. البته میخواستیم هماهنگ کنیم تا خود استانکو هنگام برگزاری بازی به ایران بیاید و از جایگاه مسابقه را ببیند اما گرفتاریهای خانوادگی داشت و نتوانست بیاید.
برسیم به سوژه اصلی پرسپولیس در این روزها یعنی بحث جدایی علیرضا بیرانوند. به نظر شما پرسپولیس با رفتن بیرانوند ضرر میکند؟
نه. اتفاقاً اگر پرسپولیس بیرانوند را برگرداند ضرر میکند چون با این کار تیم را از بین میبرند و اصول مدیریت را زیر پا میگذارند. آقای بیرانوند میخواهد از پرسپولیس برود، خب اوکی ولی مگر تخم دروازهبان خوب را ملخ خورده است؟ این همه دروازهبان خوب با قیمت مناسب میتوان از کشورهای تازه استقلال یافته یا شرق اروپا آورد. مگر یادمان رفته باشگاه سپاهان آرمناک پطروسیان را آورد که سالها دروازه این تیم را بیمه کرده بود؟
و به عنوان سوال آخر. این روزها بحث انتخاب وزیر جدید مطرح است و برخی افراد معتقدند در میان فوتبالیها هم افراد تحصیلکرده زیادی هستند که میتوانند این سمت را احراز کنند. نظر شما در این رابطه چیست؟
برای همه دوستانی که اسمشان به عنوان کاندیدا مطرح شده احترام قائلم اما معتقدم آزموده را آزمودن خطاست! بله. من هم اعتقاد دارم که یک فوتبالی میتواند وزیر ورزش شود. چرا نشود آقا؟ یادمان نرفته در مقاطعی افرادی را آوردند که تخصص کشتی داشتند اما برای فوتبال تصمیم میگرفتند! این افراد اصلاً آدمهای بدی نبودند ولی تخصصی در فوتبال نداشتند مثل این میماند که الان من برای کشتی تصمیم بگیرم! برای فوتبال باید فوتبالیها تصمیم بگیرند و برای کشتی هم عزیزانی مانند رسول خادم، علیرضا دبیر و... البته حتی اگر یک فوتبالی وزیر ورزش نشد باز هم باید شرایطی را فراهم کرد تا یک آدم کاملاً متعهد، متخصص و عادل این پست را در اختیار بگیرد.