میودراگ بوژوویچ: به خاطر صرب بودن نابود شدم | هرگز حاضر نیستم به تیم رقیب بروم | داور بلایی سرم آورد که در توالت اشک ریختم | میخواستند مجسمه من را در روستوف بسازند

در این روزها که بوژوویچ سرمربی استقلال است، مرور مصاحبه او با یک سایت معتبر روسیه خالی از لطف نیست.
به گزارش اینتیتر به نقل از خبرورزشی، سرمربی فعلی استقلال دوران باشکوهی در فوتبال روسیه داشت و هنوز هم در روسیه خواهان دارد.
سایت اسپورت اکسپرس روسیه در آگوست ۲۰۲۳ (مرداد ۱۴۰۲) گفت و گویی جالب با بوژوویچ داشته و از دوران نسبتا موفق این سرمربی در فوتبال روسیه پرسیده است. بخشهایی از ان گفت و گوی مفصل که حالا سرویس ورزشی خبرگزاری برنا آن را بازنشر داده، به شرح زیر است:
یک پدر ۵۵ ساله بودن چه حس و حالی دارد؟
سخت است! فراموش کرده بودم چه حسی دارد اما حالا آن را به یاد آوردم. بدترین اتفاق این است که شبها نمیتوانی بخوابی. من اکثرا ساعت ۱۰ یا ۱۱ شب میخوابم اما حالا ۲ یا ۳ بار بخاطر دخترم بیدار میشوم تا به او غذا بدهیم. سخت است اما شیرین.
تولد ۵۵ سالگیات را چگونه جشن گرفتی؟
متوجه شدم دخترم میلا دقیقا همان روز تولدم متولد میشود. به این ترتیب به دنیا آمدن او را جشن گرفتیم. یک سال بعد که خواستم تولدم را جشن بگیرم، دوستان قدیمی را دعوت میکنم. در روسیه دوستان زیادی دارم که آنها را دعوت میکنم.
میلا فرزند سوم توست؟
بله؛ بزرگترین فرزندم ۲۴ ساله میشود (در زمان مصاحبه) و فرزند دومم ۲۰ ساله. هر دو در هلند درس میخوانند؛ جایی که مادرشان زندگی میکند. فرزند کوچکم دوست دارد ملوان شود که این مساله من را سورپرایز کرده است. او مدتی پیش من بود اما به هلند رفت.
اوضاع با همسر اولت چگونه است؟
خوب است. بخاطر مراقبت از فرزندان با هم ارتباط داریم. ۳ سال پیش با هم ازدواج کردیم. من خوششانسم؛ همسر خوبی پیدا کردم.
تو در سال ۲۰۰۸ به روسیه آمدی؛ فکر کردم بخاطر پیدا کردن همسر به روسیه آمدی!
من در سال ۲۰۰۴ طلاق گرفتم و فکر میکردم دیگر ازدواج نکنم. میخواستم به بچههایم توجه کنم. من میتوانم کارهای روزمره خودم حتی پخت و پز را انجام دهم. پس چرا ازدواج کنم؟ اما همسر دومم را از مدتها میشناختم و همیشه او را حس میکردم. پس از یک نیم سال دوری او را دیدم و فهمیدم چیزی درونم تغییر کرده. توضیح آن باورنکردنی است.
بخاطر تولد فرزندت دوست نداری به زودی به فوتبال برگردی؟
من همیشه دوست دارم کار کنم اما یک سال است که تنبل شدهام. نمیخواهم به هر قیمتی کار کنم. این خاصیت سن من است. میتوانم حتی رایگان کار کنم اما نه به هر قیمتی.
در تولا و سامارا ناکام بودی و این مساله نشان داده باید با دقت بیشتری انتخابهایت را انجام دهی.
صادقانه بگویم پییشنهاداتی داشتهام اما هرگز از سطح یک شایعه فراتر نرفته است.
برای کار در خانهات (مونته نگرو) آماده هستی؟
نمیتوانم در مونتهنگرو کار کنم. یک بار کافی بود. تیم بودوتشنوست، وقتی من سرمربیاش شدم در صدر بود اما رابطهام با مدیریت خوب پیش نرفتم و من هم جدا شدم. در صربستان آماده کار با ستاره سرخ هستم که با آن قهرمان شدهام.
اگر پارتیزان (بوژوویچ در ستاره سرخ کار کرده است) از تو برای مربیگری دعوت کند حاضری این کار را انجام دهی؟
تحت هیچ شرایطی حاضر نیستم.
چرا؟ آیا هواداران تو را خواهند کشت؟
قطعا خیر اما برای همه ناخوشآیند خواهد بود. هرکسی در ستاره سرخ بازی کرده باشد به تیم رقیب نمیرود و بالعکس چون در صورت رخ دادن این اتفاق بدون محافظ در سطح شهر نمیتواند فعالیتی داشته باشد.
زنیت ۵ سال پیاپی قهرمان روسیه شده است. آیا این یک رکود در فوتبال روسیه نیست؟
چرا؟ مگر بایرن چندبار قهرمان آلمان نشده؟ آنها بیشترین پول را دارند، بهترین شرایط برای فوتبال را دارند، بهترین بازیکنان خارجی را جذب میکنند و بهترین بازیکنان روسی را. پس اسپارتاک هم باید به سراغ این مساله برود. ببینید زنیت در یک دهه گذشته چقد بازیکن خارجی خوب داشته اما هیچکس نمیتواند نام بازیکنان خارجی خوب اسپارتاک را به زبان بیاورد.
در یکی از مصاحبههایت اعلام کردی اسپارتاک تو را دعوت کرده. ماجرا چه بود؟
سال ۲۰۱۵ بعد از حضور من در روستوف بود. نمیدانم چرا آنها قبول نکردند. دو نفر مختلف با من صحبت کردند درباره آن روزی در یک کتاب صحبت میکنم.
از اینکه به اسپارتاک نرفتی پشیمانی؟
بله. این تیم بهترین باشگاه کشور است. زنیت هر کاری میخواهد میتواند انجام دهد اما اسپارتاک هواداران بیشتری دارد و تیم مردم است. مثل ستاره سرخ.
چرا در دینامو و لوکوموتیو موفق نبودی؟
آنها به من اجازه کار ندادند. هواداران من را نپذیرفتند و مرتب نام نفرات دیگر را فریاد میزدند. من از کشوری کوچک آمدم. چه معنایی برای آنها داشتم؟ البته ماجرای ایتالیاییها متفاوت است. اسپالتی مربی خوبی بود که با آنها بخث میکرد اما به عنوان یک شخصیت... بگذارید اینگونه بگویم که او قبل از هر بازی شما را در آعوش میگرفت و زمانی که او را شکست میدادید به شما با بدترین الفاظ فحاشی میکرد. فریاد میزد برو به جهنم. او با بازیکنان و مربیان درگیر میشود.
بابت مصاحبهای که داشتی و اسپالتی را یک کچل بیشرف خطاب کردی متاسف نیستی؟
نه. هرگز. او یک مربی فوقالعاده است اما نباید رفتارتان مانند او باشد. وقتی ناپولی با حضور او به اسپارتاک باخت، او به روی ویتوریا دست نداد. چطور ممکن است؟ تکرار میکنم. من حتی یک کلمه بد هم علیه اسپالتی به عنوان مربی به زبان نیاوردهام. به کسی که برای اولین بار بعد از مارادونا ناپولی را قهرمان کرده چه میشود گفت؟ اما شخصیت او چیز دیگری است.
برخی میگویند شما در شرایط عادی آن حرفها را خطاب به اسپالتی نزدهاید!
کاملا دروغ است. آنها را همین حالا هم حاضرم به زبان بیاورم.
او در سال ۲۰۰۹ گزینه اول هدایت زنیت بود. درست است؟
بله.
آیا مایه شرمساری نیست که اسپالتی سرمربی شد و شما نشدید؟
نمیدانم شرایط چگونه پیش رفت. در نزدیکی امضای قرارداد بودم. زنیت برای کار خوب است و پس از آن میتواند در هر تیمی حضور داشته باشید.
در یک مصاحبه گفتی من افسانه و اسطوره فوتبال روسیه هستم اما بخاطر صرب بودنم نابود شدم. منظورت چه بود؟
قضاوتهای داوران! هم سوخینا و هم اگرووز. با آمکار چهارم شدم که شگفتانگیز بود اما همه من را نابود کردند.
بهترین و بدترین داور زندگیات چه کسانی بودند؟
هیچ بهترینی وجود نداشت اما بینهایت بدترین وجود دارد. سختترین لحظه زندگی من شکست در فینال جام حذفی روسیه با آمکار مقابل زسکا بود که داورش سوخینا بود. تیم حریف گل دومش را در صحنه آفساید زد و داور آنها را تا پایان بازی محافظت کرد. ما در ابتدا ۲ بر صفر جلو بودیم و خوب بازی کردیم. در وقتهای اضافه هم خوب بودیم اما در پنالتی شکست خوردیم. به پیروزی نزدیک بودیم اما نشد. پس از بازی در دستشویی اشک ریختم. هنوز از سوخینا متنفرم.
مطمئنی او تو را نابود کرد؟
صد در صد. میتوانید امروز با Var ببینید اما آن زمان نمیشد و او از مساله سواستقاده کرد. این افتخار برای مردم شهر میتوانست فوقالعاده باشد. مردم از رتبه چهارم راضی بودند؛ مردمی شریف که تیمشان را دوست داشتند. آن آدم پستفطرت را فراموش نخواهم کرد. وقتی درباره روسیه فکر میکنم، شهرهای کوچک را بخاطر میآورم. تولا، روستوف یا سمارا. نمیتوانم بگویم مثلا در مسکو آدم خوبی وجود ندارد اما مثلا در شهرهای کوچک به مغازه خوار و بار میروی و تو را میشناسند. هیچکس باور ندارد مثلا من هم این خریدها را انجام میدهم. شهروندان شهرهای کوچک مهربان هستند. زندگی سختی دارند اما آن را دوست دارند. در مونتهنگرو هم شرایط همین است. یک مادربزرگ را میبینید که نمیتواند چیزی برای نوهاش بخرد و درد را حس میکنید. آنجاست که میگویید چقدر در زندگیام خوش شانس هستم.
در زندگیات حتی یک داور خوب هم ندیدهای؟
ماژیچ داور خوبی است. او در اروپا خوب بود اما در صربستان خیر. او پدر کرادزیج، رئیس فدراسیون فوتبال صربستان بود و یک پارتیزانی.
با مربیان زیادی در ۱۱ سال کار در روسیه رقابت داشتی. بهترین آنها از نظر شخصیتی چه کسی بود؟
روزی در هلند در یک کلاس تمرینات بدنسازی بودم و هیدینگ سرمربی تیم در یورو بود. او من را دید و صندلیاش را به من داد و چند صندلی آن طرفتر نشست. من اما همه حرفهایش را شنیدم.
مانچینی مانند اسپالتی مغرور است؟
نه. مانچینی انسان خوبی است. همیشه شیک لباس میپوشد و هم قبل و هم بعد از بازی با شما احوالپرسی میکند. تیم او را با آرسنال تولا شکست دادم. عطرهای خوبی هم میزند؛ یک ایتالیایی اصیل است.
چگونه مشکلات زیووبا را که به طور قرضی از زنیت آمد حل کردی؟ آیا شخصا به او پول دادی؟
میخواستم خودم شخصا پرداخت کنم اما باشگاه پرداخت کرد. اخیرا او یک اشتباه بزرگ داشته است. وقتی به ترکیه رفت، ستاره سرخ او را میخواست. با او تماس گرفتم اما گوشی را بر نداشت.
چرا این همه کار برای او در روستوف و ارسنال تولا کردی؟
خود او هم کارهای زیادی کرده. عالی بازی کرده و گل زده است. او میتوانست در ستاره سرخ یک قهرمان باشد و باشگاه هم یک مهاجم میخواست اما او ترکیه را انتخاب کرد. احتمالا میخواست کمی گوشت بخورد!
در دو مقطع با او همکاری کردی و با هم موفق بودید. از تو یک تشکر هم نکرد؟
نکرد اما به آن فکر میکند. تکرار میکنم که زیوبا به ما کمک زیادی کرد. کمکهای ما دوطرفه بود.
لقب کنت که متعلق به توست چگونه تشکیل شد؟
خبرنگاران بلگرادی آن را به من دادند. من همیشه یک ژاکت و کراوات میپوشیدم. همیشه از من میپرسیدند داری به عروسی میروی؟ و من پاسخ می دادم: خیر... یک بازی داریم!
آیا تو بلندترین مربی فوتبال هستی؟
یکی از آنها!
دیگر چه کسی؟
فنخال! (بوژوویچ ۱۹۶ سانتی متر است و فنخال ۱۸۵. بوژوویچ بلندقدتر است)
چه چیزی بیشتر از همه در فوتبال روسیه تو را آزار داد؟
پروازها و اینکه از جاده به هتل و فرودگاه بروید. ۵ یا ۶ ساعت در جاده باشید و بعد تئوری داشته باشید و شام. اصلا فرصتی برای استراحت نیست.
الکساندر شیکونوف، مدیر ورزشی روستوف اعلام کرده مجسمه بوژوویچ باید در روستوف ساخته شود!
او یک یار و همراه است و این را در شرایطی می گویم که خیلی هم با هم حرف نمیزدیم. انسانهای خوبی در روستوف هستند.
آیا وقتی به مسکو رفتی آنها به تو توهین کردند؟
خیر. چرا چنین کاری کنند؟ آمکار در شرایط بدی بود اما پس از تمرینات زمستانی ۵ برد پیاپی کسب کردیم. باز هم در منطقه سقوط بودیم. چگونه فرار کردیم؟ نمیدانم! در ادامه به مسکو رفتم چون پول بسیار زیادی به من پیشنهاد کردند؛ چیزی تقریبا ۵ برابر حقوقم در آمکار!