راز جنایت ۵۸ ساله در بریستول؛ پرونده‌ تجاوز و قتل مادربزرگ ۷۵ ساله از دل یک جعبه خاک‌گرفته حل شد

کد خبر : ۴۴۱۴۹۹
راز جنایت ۵۸ ساله در بریستول؛ پرونده‌ تجاوز و قتل مادربزرگ ۷۵ ساله از دل یک جعبه خاک‌گرفته حل شد

ژوئن ۲۰۲۳، جو اسمیت، کارشناس بازبینی جرایم مهم در پلیس اوون و سامرست، از سوی مافوقش مأمور شد نگاهی به «پرونده لوئیزا دان» بیندازد؛ زنی ۷۵ ساله که در ژوئن ۱۹۶۷ در خانه‌اش در بریستول مورد تجاوز قرار گرفت و به قتل رسید. لوئیزا مادر دو فرزند، مادربزرگ و همسر نخست یک فعال سرشناس کارگری بود و سال‌ها خانه‌اش در محله ایستون، محل رفت‌وآمد و فعالیت سیاسی به شمار می‌رفت.​

به گزارش اینتیتر، ژوئن ۲۰۲۳، جو اسمیت، کارشناس بازبینی جرایم مهم در پلیس اوون و سامرست، از سوی مافوقش مأمور شد نگاهی به «پرونده لوئیزا دان» بیندازد؛ زنی ۷۵ ساله که در ژوئن ۱۹۶۷ در خانه‌اش در بریستول مورد تجاوز قرار گرفت و به قتل رسید. لوئیزا مادر دو فرزند، مادربزرگ و همسر نخست یک فعال سرشناس کارگری بود و سال‌ها خانه‌اش در محله ایستون، محل رفت‌وآمد و فعالیت سیاسی به شمار می‌رفت.​

به گزارش گاردین، در زمان قتل، او دوبار بیوه شده بود و تنها زندگی می‌کرد، اما همچنان چهره‌ای آشنا در محله بود. هیچ شاهدی برای قتل وجود نداشت و تنها سرنخ پلیس، یک اثر کف دست روی پنجره پشتی خانه بود که با وجود گرفتن ۱۹ هزار اثر کف دست از ۸ هزار خانه، با هیچ‌کس تطبیق داده نشد و پرونده بلاتکلیف ماند.​

جعبه‌ای در زیرزمین و امید تازه

جو اسمیت با دیدن تاریخ ۱۹۶۷ فهمید اگر قرار است این پرونده حل شود، تنها راه، علوم جنایی و آزمایش‌های جدید است؛ بنابراین راهی آرشیو شد تا وسایل باقی‌مانده از صحنه جرم را ببیند. او سه جعبه یافت که بر خلاف پرونده‌های سرد امروزی، هیچ بسته‌بندی مهر و موم‌شده‌ مدرن، بارکد یا برچسب دیجیتال نداشتند و فقط برچسب‌های مقوایی قهوه‌ای با توضیح محتویات روی‌شان خورده بود؛ نشانه‌ای روشن که این مدارک هرگز با فناوری‌های جدید بررسی نشده‌اند.​

او و همکارش (که تازه روز اول کاری‌اش بود) تمام روز را با دستکش مشغول فهرست‌برداری و بسته‌بندی جنایی تک‌تک اقلام شدند. با این حال، پس از این کار، هشت ماه تمام هیچ اتفاقی نیفتاد؛ چون در مجموعه، برای ارسال اقلام این‌قدر قدیمی به آزمایشگاه، شور و شوق چندانی وجود نداشت و برخی آن را اولویت نمی‌دانستند.​

ورود رئیس جدید و حرکت پرونده

پایان ۲۰۲۳، کارآگاه دی‌آی دیو مارچنت، که پیش‌تر مهندس هوافضا بود و بعد «یک پیچ تند» در مسیر شغلی‌اش گرفته و وارد پلیس شده بود، به عنوان رئیس جدید تیم بازبینی منصوب شد. او که حل مسائل پیچیده را بخشی از ذهنیت مهندسی خود می‌دانست، وقتی جو درباره جعبه لوئیزا دان گفت، آن را یک «بدیهی» دانست: چرا نباید شانس‌مان را امتحان کنیم؟​

در دنیای سریال‌های پلیسی، نتایج آزمایشگاه در چند روز یا چند هفته برمی‌گردد، اما در واقعیت، روند ارسال و آزمایش ماه‌ها طول می‌کشد و پرونده‌های زنده همواره در اولویت‌اند. با این حال، پایان اوت ۲۰۲۴، در آخرین روز تعطیلات تابستانی‌اش، اسمیت پیامی دریافت کرد که خبر از به‌دست آمدن یک پروفایل کامل DNA از دامن لوئیزا می‌داد؛ چند ساعت بعد پیام دوم رسید: این پروفایل در بانک اطلاعات DNA با فردی زنده تطبیق داده شده است.​

شناسایی متهم ۹۲ ساله

فرد شناسایی‌شده، رایلند هدلی، مردی ۹۲ ساله، بیوه و ساکن ایپسویچ بود. با توجه به سن او، تیم تحقیقاتی می‌دانست که زمان زیادی در اختیار ندارد و باید با تمام نیرو وارد عمل شود؛ در ۱۱ هفته میان اعلام تطبیق DNA تا بازداشت، اعضای تیم همه ۱۳۰۰ اظهارنظر و ۸۰۰۰ برگه بازجویی خانه‌به‌خانه سال ۱۹۶۷ را خواندند تا ببینند آیا نام هدلی اصلاً در تحقیقات اولیه آمده بود یا نه که پاسخ منفی بود.​

در همین مدت، یکی از همکاران در آرشیو شهرداری بریستول، کوچه‌به‌کوچه دنبال نام هدلی گشت و در روز سوم مدرکی یافت که نشان می‌داد او آن زمان در همان حوالی زندگی می‌کرده است. این هم‌زمانیِ اسناد قدیمی با مدرک DNA، عملاً حلقه محاصره را بر او تنگ کرد.​

زندگی لوئیزا و فضای آن زمان

اسمیت می‌گوید با خواندن انبوه اسناد، انگار لوئیزا را از نزدیک شناخته است؛ زنی پرانرژی که تقریباً هر روز روی پله‌های خانه شماره ۵۸ بریتانیا رود دیده می‌شد. او با وجود آن‌که دوبار بیوه شده و با خانواده‌اش دچار فاصله شده بود، گوشه‌گیر نبود و همراه با گروهی از زنان هم‌محله‌ای، مرتب دور هم جمع می‌شدند و همین دوستان بودند که وقتی خبری از او نشد و تلفن‌ها بی‌پاسخ ماند، به خطر پی بردند.​

خواندن اظهارات دهه ۶۰ میلادی نشان‌دهنده شکاف نسلی است؛ جایی که توصیف‌ها از لباس‌ها و عادت‌ها بسیار جزئی و قدیمی است و در کنار آن، برخی همسایه‌ها به سادگی از شنیدن صدای دعوا عبور می‌کردند، چون عادت داشتند خشونت خانگی همسایه‌شان را نادیده بگیرند. در یکی از اظهارات آمده بود که لوئیزا «بدون جنگیدن زیر بار این اتفاق نمی‌رفت»، که نشان از شخصیت مقاوم او دارد.​

سابقه سیاه رایلند هدلی

بررسی‌ها نشان داد هدلی پس از قتل لوئیزا به همراه خانواده‌اش به ایپسویچ نقل‌مکان کرده و در سال ۱۹۷۷ به جرم تجاوز به دو زن ۷۹ و ۸۴ ساله، باز هم در خانه‌های‌شان، محکوم شده است. در اظهارات قربانیان آن پرونده، توصیف شده که او یکی را تهدید به خفه کردن و دیگری را تهدید کرده بود که با بالش خفه‌اش می‌کند؛ هر دو زن تا جایی که می‌توانستند مقاومت کرده بودند و حتی یکی تلاش کرده بود او را گاز بگیرد اما دندان مصنوعی‌اش در دهان نبود.​

یکی از قربانیان در التماس به او گفته بود: «دوست داری کسی با مادرت یا خواهرت چنین کاری بکند؟»؛ با این حال، اگرچه ابتدا حکم حبس ابد گرفت، اما با استناد یک روان‌پزشک به این‌که رفتار او ناشی از «ناامیدی جنسی در زندگی زناشویی» بوده و همسرش به وظایف زناشویی عمل نمی‌کرده، حکم به هفت سال کاهش یافت و او در عمل سه تا چهار سال در زندان ماند.​

بازداشت و محاکمه در سالخوردگی

جو اسمیت در زمان بازداشت هدلی حضور داشت و با وجود سن بالای او، در زدن زنگ خانه مردد نبود، چون هم تصویرش را دیده بود و هم از استحکام مدارک مطمئن بود. نگرانی تیم این بود که شوک بازداشت ممکن است وضعیت پزشکی او را وخیم کند یا بعداً پزشکان او را برای بازجویی یا محاکمه «فاقد صلاحیت» تشخیص دهند، اما هیچ‌یک از این سناریوها رخ نداد و روند رسیدگی طی شد.​

دادگاه در ژوئن برگزار شد و هدلی به جرم تجاوز و قتل لوئیزا دان گناهکار شناخته شد و حکم حبس ابد گرفت؛ قاضی تصریح کرد که عملاً او هرگز آزاد نخواهد شد و بقیه عمرش را در زندان می‌گذراند. به این ترتیب، پرونده‌ای که ۵۸ سال باز مانده بود، به عنوان طولانی‌ترین «پرونده سرد» حل‌شده در بریتانیا و شاید جهان ثبت شد.​

خانواده لوئیزا و سنگینی انگ قدیمی

تنها بازمانده نزدیک لوئیزا، نوه‌اش مری دینتون، با همکاری افسران رابط خانواده شناسایی و در جریان روند رسیدگی قرار گرفت. او بعدها گفت هرگز باور نداشته این پرونده روزی حل شود، به‌ویژه آن‌که مادرش (دختر لوئیزا) که در زمان قتل از مادرش جدا شده بود، هرگز از این ماجرا رهایی روانی پیدا نکرد.​

برای مری، تجاوز و قتل مادربزرگش سال‌ها نوعی «انگ» بوده و باعث شده مردم از صحبت در این‌باره با او طفره بروند. همین تابو احتمالاً توضیح می‌دهد چرا تا امروز موارد دیگری از تجاوز توسط هدلی در آن سال‌ها گزارش نشده است؛ تجاوز حتی امروز هم به‌شدت کمتر از واقعیت گزارش می‌شود، چه برسد به دهه‌های ۶۰ و ۷۰ بین زنان سالمند.​

معنای پرونده برای تیم بررسی

جو اسمیت این پرونده را تجربه‌ای ویژه می‌داند؛ در پرونده‌های زنده، کار از دست مأموران صحنه شروع می‌شود و بعد به پلیس آگاهی و تیم قتل می‌رسد و فشار خانواده قربانی و رسانه‌ها نیز بالاست. اما در این پرونده، او با یک جعبه خاک‌گرفته در آرشیو شروع کرد که ابتدا کسی جدی‌اش نمی‌گرفت و در نهایت توانست مسیر را تا محکومیت نهایی مجرم دنبال کند.​

در آرشیو پلیس اوون و سامرست حدود ۱۳۰ پرونده سرد دیگر از قتل، تجاوز، ناپدیدشدن‌های طولانی‌مدت و اجساد و اعضای ناشناس وجود دارد و تیم مدام در حال ارسال مدارک به آزمایشگاه و پیگیری سرنخ‌های تازه است. اسمیت می‌گوید حس می‌کند کارشان «باز کردن جعبه‌های بی‌پایان» است؛ جعبه‌هایی که شاید هر کدام امکان بستن زخمی قدیمی را در خود دارند.

نظرات بینندگان