نقد انیمیشن اسکاری «در سایه سرو» شیرین سوهانی و حسین ملایمی: داستانی فراتر از مرزها

خبر کوتاه بود، به کوتاهی انیمیشن «در سایه سرو»؛ اولین انیمیشن سینمای ایران موفق به کسب جایزه اسکار شد .
به گزارش اینتیتر به نقل از اعتماد، در مراسم نود و هفتمین دوره اسکار، شیرین سوهانی و حسین ملایمی، کارگردانان جوان انیمیشن کوتاه «در سایه سرو» موفق به کسب جایزه اسکار بهترین انیمیشن کوتاه شدند و در تاریخ سینمای ایران دستیابی به سومین جایزه اسکار (پس از «جدایی نادر از سیمین» و «فروشنده» به کارگردانی اصغر فرهادی) را رقم زدند. انیمیشن کوتاهی که رقبایش از کارگردانان شناخته شده جهان انیمیشن با کولهباری از جوایز متعدد بینالمللی از کشورهای ژاپن، بلژیک، فرانسه و انگلستان بودند.
انیمیشنهایی که شاید از نظر فرصتهای تبلیغاتی بیشتر بهرهمند بودند و حتی دستیابی به ویزای امریکا برایشان بسیار آسان بود، اما به موضوعی نپرداخته بودند که به اندازه «در سایه سرو» عمیق و پرمعنا و جهانشمول باشد. موضوعی که باعث شد ایندی وایر بنویسد: «در سایه سرو» نشاندهنده قدرت سینمای انیمیشن ایران است که با داستانسرایی قوی و تصاویر زیبا، تاثیر عمیقی برجای میگذارد و هالیوود ریپورتر اینطور تحسین کند؛ «در سایه سرو» یک انیمیشن کوتاه ایرانی است که با داستانی عمیق و تصاویری خیرهکننده، مخاطبان را مجذوب خود میکند. این جایزه در حالی در دستان شیرین سوهانی و حسین ملایمی قرار گرفت که بسیاری تصور میکردند جایزه اسکار بعدی سینمای ایران، تحت تاثیر فضای سیاسی حاکم بر فیلم «دانه انجیر معابد» در دستان محمد رسولاف قرار خواهد گرفت.
از نظر منتقدان بدگمان جایزه اسکار، همه چیز برای گرفتن جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان مهیا بود، فیلم به شکل زیرزمینی درباره اتفاقات اجتماعی مرتبط با «زن، زندگی، آزادی» ساخته شده و کارگردان فیلم که دادگاهی شده از کشور فرار کرده است، پس چرا نباید جایزه اسکار بگیرد؟! شاید به همین دلیل است که این منتقدان بدگمان که به خودشان زحمت تماشای ۲۰ دقیقهای «در سایه سرو» را نمیدهند، این جایزه را زیر سوال میبرند و میگویند لابد سیاهنمایی کردهاند که به آنها جایزه دادهاند..
گویی فضای سیاستزده آنقدر اختیار چشمها و گوشهایمان را از ما گرفته که از غیب میتوانیم پیشگویی کنیم و نیازی نمیبینیم که به جای اینچنین قضاوت کردن، سری بزنیم به واقعیتهایی که در دسترس هستند. «در سایه سرو» پیرمردی با شمایلی که ما را به یاد مردم جنوب کشورمان میاندازد، دچار اختلال پس از سانحه، یعنی پس از جنگ شده. جنگی که همسر عزیزش را از او گرفته. جنگی که در واقعیت سالهاست که تمام شده، اما در ذهن پیرمرد ناخدای قصه «در سایه سرو» هنوز ادامه دارد. هنوز صدای گلولهها را میشنود. هنوز به یاد میآورد که چطور نتوانست همسرش را نجات دهد. هنوز به یاد میآورد و نمیتواند درون آینه به خودش نگاه کند. «در سایه سرو» درباره دختری است که مرگ مادرش را در جریان جنگ دیده، اما او همزمان هم پدرش و هم مادرش را در جنگ از دست داده است. پدرش زنده است ولی گویی دیگر زنده نیست.
«در سایه سرو» درباره نهنگی است که برای خودکشی به ساحل آمده و دختر برای نجات دادن او میجنگد. «در سایه سرو» درباره همه تخریبهایی است که جنگ بر جا میگذارد و خوشبختی را با خودش میبرد. آن وقت اگر به رقبای «در سایه سرو» نگاه کنید، متوجه میشوید که شاید از نظر تکنیک آنچنان از این انیمیشن کوتاه عقب نباشند، اما از نظر کارگردانی و داستانپردازی و مفهومی که به آن پرداختهاند، نمیتوانند «در سایه سرو» را پشت سر بگذارند.
«در سایه سرو» دیالوگی ندارد، اما قصهای جهانشمول دارد که هر کسی در هر جای دنیا میتواند با آن همذاتپنداری کند. به همین دلیل است که ورایتی در تحسین آن مینویسد: «این انیمیشن با استفاده از تکنیکهای نوآورانه و روایت احساسی، تجربهای بینظیر را برای بینندگان فراهم میآورد.» اما باز هم به نظر میآید، نمیتوانیم از فضای سیاستزده حاکم بر جامعه دور شویم، مهمترین قصهای که درباره «در سایه سرو» میشنویم، این است که کارگردانانش تا دقایق آخر برای دستیابی به ویزای امریکا و حضور در مراسم اسکار جنگیدند و هنوز هم به نظر میرسد که رسانههای ایران و مسوولان وقت با دید تردید به این موفقیت مینگرند و نمیتوانند تبریک شادمانهای به این دو کارگردان جوان بگویند. سوال اصلی این است که آیا سیاستهای مسوولان فرهنگی کشور چه آنانی که در وزارت فرهنگ و ارشاد صندلی دارند، چه آنانی که از دور بر وزارت فرهنگ و ارشاد نظارت میکنند و چه آنانی که بدون سمت خاصی در این حوزه هم میتوانند جریان فرهنگی کشور را تحت تاثیر قرار دهند، به این سمت میرود که بهترین استعدادها و سرمایههای سینمای ایران را فراری دهند؟! استعدادهایی که در سختترین شرایط به ظهور و بروز میرسند؛ «در سایه سرو» حاصل تلاش یک گروه سیزده نفره است که شش سال برایش زحمت کشیدهاند.
گروهی که با تلاش خودشان توانستند فرصت حضور در مراسم جایزه اسکار را فراهم کنند. راستش را بخواهید به نظر میرسد هنوز استعداد هنری در ایران به ظهور و بروز نرسیده که مسوولان فرهنگی را راضی کند که از دستاوردهای بینالمللیاش حمایت کنند. فرض کنید انیمیشن کوتاه فرانسوی «آخه (Yuck!)» که در مورد اولین بوسه یک دختر و پسر نوجوان است نماینده سینمای ایران بود یا مثلا انیمیشن کوتاه بلژیکی «مردان زیبا (Beautiful Men)» که در انتقاد به معیارهای زیبایی جهان است نماینده سینمای ایران بود، آن وقت همین مسوولان و منتقدانی که هر فیلمی که از ایران پایش به جایزه اسکار باز میشود محکوم به سیاهنمایی میکنند، راضی میشدند؟! ناخدای جنگزده انیمیشن کوتاه «در سایه سرو» در نهایت تسلیم شد و تصمیم گرفت به خاطر دخترش، کشتی شکسته قدیمیاش را به همراه خودش غرق کند تا بدین وسیله با کشیدن نهنگ به داخل دریا، او را نجات دهد.
نهنگ نماد روح پیرمرد بود که سرانجام به آرامش و رهایی رسید. «در سایه سرو» با این قصه پرمعنا و عمیق سومین جایزه اسکار سینمای ایران و اولین جایزه اسکار انیمیشن ایران را ثبت کرد. شاید به این امید که روزی ما هم بتوانیم مانند پیرمرد جنگزده، این سیاستزدگی را به قعر دریا بیندازیم و برای دستاوردهایمان اعتبار و ارزش قائل شویم و جشن بگیریم.