تحقیقات پلیسی درباره مرگ مرموز دختری در مهمانی

نوجوان ۱۷ ساله گفت: باورم نمیشود که اکنون به اتهام قتل مرا دستگیر کردهاند! من قاتل نیستم! من هم مانند خیلی از نوجوانان دیگر قربانی آسیبهای اجتماعی بعد از طلاق پدر و مادرم شدم. من در مرگ «هستی» هیچ نقشی ندارم چرا که او خودکشی کرد.
به گزارش اینتیتر به نقل از خراسان، نوجوان ۱۷سالهای که در پی مرگ دختری در یک مهمانی شوم دستگیر شده بود تا زوایای تاریک این ماجرا در تحقیقات جنایی مقام قضایی روشن شود، با بیان این که من خودم با اورژانس و پلیس تماس گرفتم و نقشی در مرگ «هستی» نداشتم، به تشریح سرگذشت تلخ خود پرداخت و به کارشناس اجتماعی کلانتری نجفی مشهد گفت:۵سال قبل زمانی که ۱۲سال بیشتر نداشتم با دختری که در همسایگی ما زندگی میکرد آشنا شدم و خیلی زود روابط تلفنی ودیدارهای حضوری من و «هستی» آغاز شد.
او دختری هم سن وسال خودم بود و زمانی که با او درد دل میکردم گویی به آرامش میرسیدم چرا که او نیز مانند من فرزند طلاق بود و با مادرش زندگی میکرد. این ماجرا موجب شده بود تا ما حرفهای یکدیگر را به خوبی درک کنیم! هر دوی ما قربانی آسیبهای اجتماعی بعد از طلاق پدر ومادرمان بودیم و به نوعی احساس حقارت میکردیم.
در این میان من در مقطع راهنمایی ترک تحصیل کردم و برای آن که در آینده شغلی داشته باشم به مهارت آموزی در یک تعمیرگاه خودرو مشغول شدم تا از این حرفه درآمد کسب کنم. از طرف دیگر روابط من و «هستی» در حالی ادامه داشت که مادران هر دوی ما در جریان موضوع بودند و میدانستند که قصد ازدواج با یکدیگر را داریم! ولی حدود ۴ماه قبل به خاطر یک سوءتفاهم ساده اختلافی بین من و «هستی» پیش آمد و ما باهم قهر کردیم! به طوری که در این مدت هیچ تماسی بایکدیگر نداشتیم تا این که روز گذشته یکی از دوستانم که تاریخ تولد مرا میدانست، جشن تولدی دوستانه برایم گرفت و چندتن از دوستان صمیمی را به دور همی مختلط دعوت کرد تا شبی را در کنارهم خوش بگذرانیم. اما «سینا» برای آن که مرا غافلگیر کند، «هستی» را هم به جشن تولد دعوت کرده بود که من اطلاعی از این موضوع نداشتم!
خلاصه آن شب وقتی من و «هستی» چشم در چشم شدیم اختلافات گذشته را فراموش کردیم و با یکدیگر آشتی کردیم و سپس به همراه دیگر دوستانمان مشروبات الکلی دست ساز نوشیدیم. هنوز مدت زمان زیادی نگذشته بود که «هستی» به خاطر وخامت حالش به سرویس بهداشتی رفت تا آبی به سرو صورتش بزند تا شاید از این وضعیت رها شود. حدود نیم ساعت بعد از سرویس بهداشتی بیرون آمد و به داخل اتاق خواب رفت تا روی تخت دراز بکشد! من هم به پذیرایی رفتم و به همراه دیگر دوستانم مشغول گفتوگو شدم. چند دقیقه بعد، صدای «هستی» را شنیدم که مرا صدا میزند. وقتی در اتاق را باز کردم تا ببینم چه کار میکند، ناگهان خودش را از پنجره طبقه دوم ساختمان پایین انداخت و من که دچار شوک آنی شده بودم، دست وپایم را گم کردم. وحشت زده با اورژانس تماس گرفتم ولی امدادگران اورژانس اعلام کردند که او جان خود را از دست داده است! به همین خاطر من و دیگر دوستانم دستگیر شدیم و حالا من با اتهام قتل روبه رو شدهام در حالی که من نقشی در مرگ «هستی» نداشتمای کاش ...
این نوجوان ۱۷ساله در حالی با هماهنگیهای قضایی روانه کانون اصلاح و تربیت شد که تحقیقات بیشتر درباره ابعاد دیگر این ماجرای تکان دهنده با دستورهای سرهنگ محمدولیان (رئیس کلانتری نجفی مشهد) ادامه یافت.
براساس ماجرای واقعی درزیرپوست شهر