دختری که از جهنم برگشت: روایت دلهرهآور دختر ۱۴ ساله ای که دزدیده شد

چه بر سر دختری آمد که از اتاق خواب خودش دزدیده شد و حالا زندگی دیگران را نجات میدهد؟
به گزارش اینتیتر به نقل از فرتاک نیوز، نیمهشب بود، در محلهای آرام در شهر سالتلیکسیتی، و خانوادهای مذهبی در خواب بودند. دختر نوجوانی به نام الیزابت در تختش خوابیده بود، بیخبر از اینکه مردی با چاقو پشت پرده ایستاده است. در چند دقیقه آینده، زندگیاش دگرگون شد. او ربوده شد، مورد تجاوز قرار گرفت و ماهها در اسارت نگه داشته شد، در حالیکه جهان در شوک و دعا بود. با اینحال، سرنوشت او تنها یک ماجرای تلخ نبود، بلکه به نقطه آغازی برای کارزارهای نجات و آموزش عمومی بدل شد. این داستان، نه فقط دربارهٔ قربانیبودن، بلکه دربارهٔ زندهماندن، ایستادگی و خلق معنای تازه از زندگیست. در ادامه، روایتی میخوانید از بازگشت الیزابت اسمارت به زندگی، با تمرکز بر کلمه کلیدی «الیزابت اسمارت و بازماندگی از آدمربایی».
کودکی آرام در دل یک خانوادهٔ مذهبی
الیزابت اسمارت در سوم نوامبر ۱۹۸۷ در ایالت یوتا به دنیا آمد. خانوادهاش از پیروان کلیسای عیسی مسیح قدیسان آخرالزمان بودند و ارزشهای مذهبی پررنگی در خانه حاکم بود. او دومین فرزند از شش فرزند بود و کودکیاش میان موسیقی، مدرسه، و آموزههای مذهبی میگذشت. الیزابت نوازندهٔ چیرهدست چنگ بود و بعدها مدرک کارشناسی خود را در رشتهٔ موسیقی از دانشگاه بریگمیانگ گرفت. هیچچیز در ظاهر این زندگی آرام، نوید چنین بحرانی را نمیداد.
کابوس در شب – ماجرای ربایش
در شب پنجم ژوئن ۲۰۰۲، وقتی تنها ۱۴ سال داشت، مردی به نام برایان دیوید میچل وارد خانهٔ آنها شد. او با تهدید چاقو، الیزابت را از تختخوابش دزدید و با کمک همسرش، واندا بارزی، به مکان نامعلومی برد. برای ۹ ماه، او در شرایطی غیرانسانی مورد تجاوز جنسی روزانه قرار گرفت، دست و پایش بسته بود و همواره با تهدید مرگ مواجه میشد. در این مدت، خانوادهاش، رسانهها، و جامعه درگیر جستوجویی بیوقفه برای یافتن او بودند. سرانجام، در مارس ۲۰۰۳، دو رهگذر باهوش در خیابانی در حوالی سندی، او را شناسایی کردند. پلیس وارد عمل شد و او نجات یافت، فقط ۲۹ کیلومتر دورتر از خانهاش.
رسیدگی قضایی و محاکمهٔ عاملان
پس از نجات، رسیدگی قضایی سالها ادامه یافت. واندا بارزی، پس از توافق با دادستانها، به ۱۵ سال زندان محکوم شد که به خاطر دوران بازداشت قبلی، هفت سال از آن کاسته شد. در مقابل، برایان میچل به دلیل تجاوز و آدمربایی به دو حکم حبس ابد در زندان فدرال محکوم شد. الیزابت اسمارت در دادگاه حاضر شد و با شهامت، شهادت داد. این پرونده یکی از پُرصداترین پروندههای جنایی آمریکا در دههٔ ۲۰۰۰ بود و بازتاب گستردهای در رسانهها یافت.
تولد یک صدای تازه: از قربانی تا کنشگر اجتماعی
الیزابت پس از تجربهٔ وحشتناکاش، بهجای فرو رفتن در سکوت، راهی شگفتانگیز را آغاز کرد. او در سخنرانیهای متعددی در کنگره آمریکا، نشستهای مربوط به قربانیان کودکآزاری، و رویدادهای عمومی شرکت کرد. در سال ۲۰۱۱، بنیاد الیزابت اسمارت (Elizabeth Smart Foundation) را بنیان نهاد؛ بنیادی که هدف آن پیشگیری از آزار جنسی، حمایت از قربانیان، و آموزش عمومی بود. او در برنامههای تلویزیونی، از جمله بهعنوان تحلیلگر در ABC News، دربارهٔ ناپدیدشدن افراد و نجات یافتگان صحبت کرد. او دیگر فقط «دختری که ربوده شد» نبود، بلکه به الگویی از پایداری، امید و بازسازی هویت تبدیل شد.
شکستن تابوها؛ نقد آموزش جنسی مذهبی
یکی از صادقانهترین و بحثبرانگیزترین سخنرانیهای او، در سال ۲۰۱۳ در کنفرانس قاچاق انسان در دانشگاه جانز هاپکینز بود. او به تجربهٔ تلخ آموزشهای جنسی مبتنی بر پاکدامنی مطلق پرداخت که در کلیسایش آموخته بود. بهقول او، دخترانی که مورد تجاوز قرار میگیرند، اغلب خود را «تکهآدامس جویدهشده» میدانند که دیگر ارزشی ندارد. این استعارهای بود که در کلاسهای مذهبی شنیده بود و پس از تجاوز، به ذهنش هجوم آورده بود. او گفت: «وقتی فکر کنی بیارزش شدهای، دیگر حتی تلاش برای نجات هم بیمعنا میشود». پیام او روشن بود: آموزش جنسی باید بر پایهٔ ارزشگذاری فردی و کرامت انسانی باشد، نه بر تحقیر و شرمزایی.
ساختن زندگی تازه؛ ازدواج، خانواده و امید
پس از پشتسر گذاشتن روند دادگاه، الیزابت به یکی از آرزوهای دیرینهاش رسید: بازسازی یک زندگی نرمال. او در دوران خدمت داوطلبانه مذهبیاش در پاریس، با مردی اهل اسکاتلند به نام متیو گیلمور (Matthew Gilmour) آشنا شد. رابطهای ساده و انسانی میان دو نفر که گذشتهٔ پرزخمش را سنگین نکردند، بلکه با آن ساختند. آنها در فوریه ۲۰۱۲ در معبد لائی در هاوایی ازدواج کردند؛ مراسمی خصوصی، به دور از جنجال رسانهای.
حاصل این ازدواج سه فرزند است: کلویی رز، جیمز، و اولیویا. اسمارت، در کنار مادری، همچنان فعال مانده و زندگی خانوادگیاش را به مثابه بستری امن برای التیام و تداوم پیامش ساخته است. در تمام این سالها، او بین زندگی شخصی، رسانهای و اجتماعی توازنی پیدا کرده که شایسته توجه است.
از ساز چنگ تا صدای رسانه؛ چهرهای چندوجهی در عرصه عمومی
الیزابت اسمارت در کنار فعالیتهای اجتماعی، مسیر هنری خود را نیز رها نکرد. او بهعنوان نوازندهٔ چنگ (harpist)، بارها در تلویزیون ملی آمریکا اجراهایی تاثیرگذار داشته است. این اجراها، بیشتر از آنکه نمایشی از مهارت موسیقایی باشد، بازتابی از روحی بازسازیشده و توانمندند.
او بهعنوان خبرنگار مهمان و تحلیلگر در شبکه ABC News، روی پروندههای مربوط به افراد مفقود، آزار دیدگان جنسی و سوءرفتارهای اجتماعی تمرکز کرده است. این حضور رسانهای نه صرفاً شغلی، بلکه ابزاریست برای آگاهیبخشی و دادن صدا به قربانیانی که سالها در سکوت بودهاند.
در سال ۲۰۱۷، فیلم «من الیزابت اسمارت هستم» (I Am Elizabeth Smart) از شبکه Lifetime پخش شد؛ روایتی از زبان خود او دربارهٔ ربایش و نجاتش. این فیلم با بازی آلانا بودن (Alana Boden) در نقش الیزابت، و روایت مستقیم خود او، بازسازی صادقانهای از تجربهای ویرانگر و مسیر بازیابی بود. او بعدها تهیهکنندگی فیلمهای تلویزیونی متعددی را در مجموعه «از دل تیترها» (Ripped from the Headlines) بر عهده گرفت؛ روایتهایی از زندگی دختران نجاتیافته از آدمربایی یا خشونت خانگی. این فهرست شامل ماجرای کارا رابینسون، الیزابت توماس و تانیـا کاچ بود که هر یک، بخشی دیگر از سکوتهای درهمشکستهٔ زنان بازماندهاند.
مبارزهای تازه: از آموزش جنسی تا دفاع شخصی
اما اسمارت به آموزشهای آگاهیبخش محدود نماند. او در پی تجربهٔ آزار جنسی مجددی در سال ۲۰۱۹ در پرواز با خطوط دلتا (که مردی دست به ران او زد)، تصمیم به راهاندازی برنامهای برای آموزش دفاع شخصی زنان گرفت. این برنامه با عنوان «Smart Defense» به زنان و دختران آموزش میدهد چگونه در برابر تهدیدهای فیزیکی واکنش نشان دهند و حس کنترلگری بدن خود را بازپس گیرند. اینجا نیز اسمارت، قربانی نماند، بلکه از بستر حادثه، بستری برای توانمندسازی دیگران ساخت.
او همچنین در تصویب قانونهای آموزشی در مدارس ایالت یوتا نقش ایفا کرد، از جمله قانون HB 286 که برنامهٔ اختیاری آموزش پیشگیری از سوءاستفاده جنسی را در مدارس پیشنهاد میدهد. صدای او اکنون در اتاقهای قانونگذاری هم شنیده میشود.
چالشهای شخصی؛ ایمان، خانواده و هویت
اسمارت بارها تأکید کرده که ایمان مذهبی، نقش مهمی در بازیابی روحیاش ایفا کرده است. او در سال ۲۰۱۵ در یک ویدئوی کمپین چندمذهبی با عنوان Faith Counts شرکت کرد و از این گفت که ایمانش در تاریکترین لحظات، نوری ضعیف اما پیوسته بوده است.
جمعبندی
در یک نگاه کلی، الیزابت اسمارت یکی از نمونههای نادر در جهان معاصر است که از فاجعهای عظیم، هویتی نو و ثمربخش آفرید. زندگی او گواهیست بر اینکه قربانی ماندن یک انتخاب نیست، بلکه میتوان رنج را به ابزار نجات دیگران بدل کرد. نقش او فراتر از خاطره و مصیبت شخصیست؛ او نمادیست از آگاهی، اراده، و بازسازی امید. روایت او همچنان برای میلیونها نفر، الهامبخش ایستادگی و بازسازی روانیست، بهویژه برای قربانیان خشونت جنسی.