برگزاری نشست تخصصی تاریخچه و وضعیت شناسی استراتژی توسعه صنعتی ایران: از آموختن تا ساختن
دومین نشست از سلسله نشست های تخصصی از آموختن تا ساختن با موضوع تاریخچه و وضعیت استراتژی توسعه صنعتی ایران با همکاری اندیشکده مرآت و جمعیت تسهیلگران مهارت آموزی، عصر سه شنبه ششم آبان ماه در محل کارستان بهارستان برگزار شد.
به گزارش اینتیتر، دومین نشست از سلسله نشست های تخصصی از آموختن تا ساختن با موضوع تاریخچه و وضعیت استراتژی توسعه صنعتی ایران با همکاری اندیشکده مرآت و جمعیت تسهیلگران مهارت آموزی، عصر سه شنبه ششم آبان ماه در محل کارستان بهارستان برگزار شد.
تعریف استراتژی و ریشههای تحول صنعتی
در ابتدای نشست، دکتر حسین رجب پور ضمن تبیین مفهوم استراتژی، آن را به معنای یک نقشه کلی رهبر نظام برای رسیدن به هدف و غلبه بر دشمنان معرفی کردند که با تاکتیک تفاوت دارد. بحث استراتژی توسعه صنعتی نیز ناظر بر روشهایی است که دولتمردان برای جبران عقبماندگی استفاده کردهاند. در این راستا، به عقبهای تاریخی از انقلاب صنعتی اشاره شد که آغاز آن در حدود قرن ۱۸ میلادی در انگلستان (سالهای ۱۷۰۰ تا ۱۸۰۰) بود. اختراع ماشین بخار و افزایش چند برابری قدرت تولید، تحولات عظیمی را در ساختار جوامع و نظم بینالملل ایجاد کرد. این تحولات باعث شد که کشورهایی که از این رفاه برخوردار شدند از کشورهای کشاورزی (که اصطلاحاً عقبمانده نامیده میشدند) جدا شوند و فاصله بگیرند.
ایران و آغاز برنامهریزی: از قاجار تا پهلوی اول
در دوران قاجار، ایران در منطقه نفوذ و رقابت دو ابرقدرت بزرگ جهانی، یعنی امپراتوری روسیه و انگلستان، قرار داشت. این رقابتها به جنگها و تحولاتی منجر شد که در نهایت در قرارداد ۱۹۰۷، ایران به مناطق نفوذ این دو قدرت تقسیم گردید. در ایران، اولین اقدامات جدی برای توسعه در دوره پهلوی اول، به ویژه ۱۰ سال اول قدرتگیری رضا شاه، صورت گرفت. این اقدامات متمرکز بر استقرار یک دولت مدرن، سرکوب خوانین و تجمیع قدرت بود که به شکلگیری یک بازار کل برای زیرساختها کمک کرد. پس از بحرانهای اقتصادی، تلاشهایی برای کاهش وابستگی به واردات (در دهه ۱۳۱۰) از طریق استقرار صنایع در داخل آغاز شد. این جهتگیریها در ابتدا بر مبنای جایگزینی واردات (صنایع مصرفی سبک مانند کبریتسازی و پارچه) بود .
دهههای شکوفایی و شکنندگی: نقش منابع و نهادسازی
دهه ۱۳۴۰ شمسی (۱۹۶۰ میلادی)، با تمرکز قدرت در دست شاه، ثبات سیاسی شکنندهای در ایران به وجود آمد. در این دوره، با بهرهبرداری از منابع نفتی، نهادسازیهای مهمی شکل گرفت (مانند بانک صنعت و معدن). این دوره که با محوریت جایگزینی واردات در جهت استقرار صنایع سنگین شروع شد، در نهایت شاهد انحراف منابع بود و کشور در سال ۱۳۳۹ با کمبود منابع ارزی روبرو شد. در دهههای ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰، جهتگیری توسعه صنعتی کشور شدیداً منبعمحور شد که به «دلارهای نفتی» معروف بود. در تمام این دورهها، نرخ ارز به عنوان متغیر اصلی تصمیمگیریهای توسعه صنعتی عمل کرده است. این مدل توسعهای، شکننده باقی ماند.
چالشهای تدوین و اجرای استراتژی در دهههای اخیر
تلاشها برای تدوین سند استراتژی توسعه صنعتی از ابتدای دهه ۱۳۸۰ آغاز شد. این تلاشها شامل مطالعاتی بود که توسط دانشگاه شریف و بعدها وزارتخانههای مربوطه منتشر شدند. با این حال، اسناد استراتژی مکتوب، حتی جدیدترین آنها (مانند آنچه در سال ۱۳۹۱ و پس از آن منتشر شد)، دارای نقدهای جدی بوده و در نهایت یا مورد توجه قرار نگرفته یا به طور کامل اجرا نشدهاند.
دکتر رجب پور اشاره کردند که آشفتگی و تناقض درونی، ویژگی اصلی متون استراتژی توسعه صنعتی فعلی است. این اسناد معمولاً فاقد یک جهتگیری مشخص هستند و هر آنچه را که «خوب است» در خود گنجاندهاند.
آموزش فنی و حرفهای: نیاز به برنامهریزی بلندمدت
یکی از محورهای مهمی که در جریان توسعه صنعتی باید مورد توجه قرار گیرد، نسبت آموزش و صنعت است. در طول دهههای گذشته، کمبود نیروی کار ماهر و تکنسین در حالی وجود داشته که نظام آموزش نخبهپرور، همچنان بر دانشگاه تمرکز دارد. این حوزه نیازمند نگاه بلندمدت دولت توسعهگر (نهادگرایی سیاسی) است. نهادهای متولی آموزش فنی و حرفهای باید هماهنگ شوند. در واقع، جهتگیریها و تصمیمات کلان در غیاب یک نظام نهادی منسجم، اغلب به دلیل چالشها و بیثباتیهای داخلی کشور، ناکام مانده است .