کودکان باهوش چرا اسیر اسکرول بی‌پایان‌اند؟ نشانه‌های درماندگی در عصر الگوریتم

کد خبر : ۴۳۵۹۵۵
کودکان باهوش چرا اسیر اسکرول بی‌پایان‌اند؟ نشانه‌های درماندگی در عصر الگوریتم

اسناد فیسبوک نشان می‌دهد پلتفرم‌ها با آگاهی از آسیب‌ها، الگوریتم‌ها را صرفاً برای جذب کاربران طراحی کردند.

به گزارش اینتیتر، اسناد فیسبوک نشان می‌دهد پلتفرم‌ها با آگاهی از آسیب‌ها، الگوریتم‌ها را صرفاً برای جذب کاربران طراحی کردند.

به گزارش سایکولوژی تودی، نشانه‌های ناراحتی کودکان به داده‌های آموزشی تبدیل می‌شود، بدون اینکه هدف‌گذاری و رضایت معناداری وجود داشته باشد.

راهبردهای مقابله‌ی پیچیده‌ی کودکان نشان می‌دهد آنها سلطه الگوریتم‌ها را پذیرفته‌اند و غیرقابل تغییر می‌دانند.

مواجهه با خشونت یا محتوای آزاردهنده آنلاین برای کودکان اجتناب‌ناپذیر است. اما کودکان چگونه خود را سازگار می‌کنند؟

کودکانی که از شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌کنند، راهبردهای پیچیده‌ای برای مدیریت محتوای خشونت‌آمیز خلق کرده‌اند؛ سریع اسکرول می‌کنند، در گروه‌ها هشدار می‌دهند، برای مطالب هولناک رمز می‌سازند و به هم روش‌های «نگاه نکردن» را یاد می‌دهند.

این رفتارها شبیه سواد دیجیتال یا حتی تاب‌آوری به نظر می‌آید. ولی براساس پژوهش‌های «درماندگی آموخته‌شده»، این اقدام‌ها شاید نشانه مدیریت موثر نباشد؛ بلکه نشان‌دهنده این است که کودکان یاد گرفته‌اند شرایط غیرقابل تغییر است.

زمانی که سازگاری برابر با پذیرش می‌شود

مارتین سلیگمن، روانشناس، پدیده‌ای را با عنوان «درماندگی آموخته‌شده» معرفی کرد. زمانی که فرد مکرراً در معرض آسیب غیرقابل اجتناب قرار می‌گیرد، نهایتاً تلاش برای گریز را کنار می‌گذارد؛ حتی اگر راهی برای رهایی باشد، دیگر تلاشی نمی‌کند.

واکنش کودکان به الگوریتم‌های پلتفرم‌ها مشابه است. اما آنها منفعل نیستند، بلکه فعالانه برای حل مشکل راه‌هایی پیدا کرده‌اند؛ هشدارهای گروهی، اسکرول سریع، تظاهر به سرگرمی برای جلوگیری از طرد اجتماعی. کودکان دریافته‌اند بهترین راهبرد، پذیرش غیرقابل تغییر بودن سیستم و چاره‌جویی در همان چارچوب است.

طبق پژوهش Ofcom، دلایل مشخصی برای گزارش نکردن محتوای آسیب‌زا توسط کودکان آمده است:

  1. آنها می‌ترسند با مکث و گزارش، محتوای مشابه بیشتری دریافت کنند.

  2. پی برده‌اند بررسی انسانی بسیار اندک و پاسخ معنادار نادر است.

  3. هر پلتفرم روند متفاوت و مبهمی دارد.

  4. می‌ترسند گزارش‌ها محرمانه نباشد و خودشان هدف قرار گیرند.

این نگرانی‌ها فهم آموخته‌شده‌ای درباره عدم پاسخ‌گویی سیستم است؛ و این تاثیرات فقط به تجربه دیدن محتوای آزاردهنده محدود نمی‌شود.

تفاوت بین بی‌حس شدن و رشد شخصیتی

پژوهش Ofcom اشاره می‌کند «کودکان بزرگ‌تر نسبت به خشونت حساسیت کمتری دارند و کمتر آن را به اشتراک می‌گذارند».

اگر پژوهش بی‌حسی را ندانیم، این شاید نشانه بلوغ باشد؛ ولی تحقیق درباره خشونت رسانه‌ای، واقعیت دیگری را نشان می‌دهد.

بوشمن و اندرسون طی مطالعاتی دریافتند پس از فقط بیست دقیقه بازی ویدیویی خشونت‌آمیز، ضربان قلب و واکنش جسمی افراد نسبت به خشونت واقعی کاهش می‌یابد؛ یعنی بدن به رنج انسان‌ها کمتر واکنش نشان می‌دهد.

این کاهش واکنش فقط به محتوا محدود نمی‌شود؛ وقتی پژوهشگران سناریویی خلق کردند که فردی نیازمند کمک بود، افراد بی‌حس شده نسبت به رسانه، دیرتر واکنش نشان دادند. یعنی کاهش واکنش هیجانی از رسانه به واقعیت هم سرایت می‌کند.

تفاوت زیان‌بار بی‌حسی با تنظیم سالم هیجانی دقیقاً همین‌جاست.

جدایی محافظتی، ارادی، موقعیت‌محور و حافظ قابلیت همدلی است. نوجوانی که می‌تواند فیلم ترسناک ببیند ولی در عین حال به دوستش کمک کند، تنظیم هیجانی سالم دارد.

بی‌حسی آسیب‌زا غیرارادی است و در همه موقعیت‌ها تعمیم می‌یابد؛ فرد آموزش دیده است که کمتر احساس کند. کودکان بزرگ‌تر با خشونت بهتر مواجه نمی‌شوند؛ فقط نشانه‌ آسیب ناشی از تکرار وضعیت هستند. این سازگاری نیست، آسیب است.

راهبردهای پیچیده چه چیزی را آشکار می‌سازد؟

وقتی کودکان راه‌هایی برای مقابله با محتوای الگوریتمی خلق می‌کنند، این را نباید نشانه سازگاری موفق بدانیم؛ بلکه نشانه درماندگی آموخته‌شده است، آن‌قدر شدید که کودک، سیستم را غیرقابل تغییر می‌داند و بهینه‌سازی رفتار را صرفاً در همان چارچوب انجام می‌دهد.

این رفتار نشان می‌دهد کودک چه حجم انرژی روانی برای مدیریت سیستمی صرف می‌کند که یاد گرفته قابل تغییر نیست.

پژوهش نظریه خودتعیینی (Self-Determination Theory) تصریح می‌کند در محیط‌هایی که خودمختاری سرکوب می‌شود، فرد قدرت تنظیم‌گری را توسعه نمی‌دهد، ارزش‌ها درونی نمی‌شوند، توانایی تصمیم‌گیری مستقل ساخته نمی‌شود. در عوض، فرد وابسته به کنترل بیرونی، راهبرد مدیریت محدودیت‌های غیرقابل تغییر را تقویت می‌کند و نشانه‌هایی از بی‌انگیزگی بروز می‌دهد؛ یعنی حالت روانی تسلیم به شرایط.

این همان معنای غیرارادی بودن است؛ نه اینکه خشونت همه‌جا باشد، بلکه کودکان آموخته‌اند الگوریتم‌هایی که محتوا را نمایش می‌دهند، با انتخاب، گزارش یا ابراز نگرانی آنها قابل تغییر نیستند.

پلتفرم‌ها این را می‌دانستند و هنوز هم می‌دانند؛ پژوهش‌ها نشان‌دهنده آسیب بودند، اما آنها جذب بیشتر را انتخاب کردند. و زمانی که کودکان خود را با چنین انتخابی سازگار می‌کنند، نباید این سازگاری را به‌عنوان نشانه سلامت روانی برداشت کرد.

نظرات بینندگان