خبر فوری

معنی شعر «دست از طلب ندارم تا کام من برآید» حافظ

کد خبر : ۳۸۰۵۴۲
معنی شعر «دست از طلب ندارم تا کام من برآید» حافظ

معنی شعر «دست از طلب ندارم تا کام من برآید» حافظ را در این مطلب مشاهده می کنید.

به گزارش اینتیتر، معنی شعر «دست از طلب ندارم تا کام من برآید» حافظ را در این مطلب مشاهده می کنید.

دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید

از خواستن و جستجو دست بر نمی‌دارم تا به آرزوی خود برسم. به هر حال یا تن من به وصال معشوق خواهد رسید یا جان من از تنم بیرون خواهد رفت.

بیت دوم

بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر
کز آتش درونم دود از کفن برآید

پس از مرگم خاک گور مرا بشکاف و نگاه کن که بر اثر آتش عشق درون سینه‌ام، از کفنم دود بر می‌خیزد.

 

بیت سوم

بنمای رخ که خلقی واله شوند و حیران
بگشای لب که فریاد از مرد و زن برآید

چهره‌ات را بگشا تا خلقی از دیدن زیبایی‌هایت شگفت‌زده و واله و حیران شوند. حرفی بزن تا مرد و زن از شنیدن سخنان شیرینت از شور و شادی فریاد برآورند.

بیت چهارم

جان بر لب است و حسرت در دل که از لبانش
نگرفته هیچ کامی جان از بدن برآید

جانم به لب رسیده و در این لحظات پایانی این اندوه و حسرت را در دل دارم که هنوز از لبانش کامی نگرفته جانم از تنم بیرون رود

بیت پنجم

از حسرت دهانش آمد به تنگ جانم
خود کام تنگدستان کی زان دهن برآید

از حسرت نبوسیدن لب‌هایش طاقتم طاق شده و نمی‌دانم که چه زمانی مراد تهیدستان از دهان او حاصل می‌شود

بیت ششم

بر بوی آنکه در باغ یابد گلی چو رویت
آید نسیم و هر دم گرد چمن برآید

نسیم صبا به امید آنکه در باغ، گلی همچون تو را بیابد، هر لحظه به باغ آمده و گرداگرد چمن به وزیدن می‌پردازد.

 

بیت هفتم

گویند ذکر خیرش در خیل عشقبازان
هر جا که نام حافظ در انجمن برآید

هرجا که نام حافظ در انجمن‌ها و مجالس برده می‌شود، گروه عشقبازان از او به نیکی یاد می‌کنند.

نظرات بینندگان