معرفی و خلاصه کتاب پسر شایسته | در کتاب جنایی پسر شایسته چه می گذرد؟
با معرفی و خلاصه کتاب پسر شایسته در این مطلب همراه ما باشید.
به گزارش اینتیتر، فریدا مک فادن، نویسنده جنایی نویس و پرفروش نیویورک تایمز این بار داستان پسرکی را روایت می کند که از دیدگاه مادرش قاتل نیست و بلکه تنها منزوی و گوشه گیر است و علاقه ای به اجتماع ندارد.
مک فادن با روایت داستان های معمایی و پیچیده خود ما را دچار سردگرمی، ناامیدی در برخی لحظات امید به تغییر شرایط، ترس،شوک و گهگداری نیز حس تعلیق می کند.
کتاب پسر شایسته او نیز همانند سایر داستان هایش این احساسات را در ما بر می انگیزد. در ادامه خلاصه ای از کتاب پسر شایسته را می خوانید.
خلاصه کتاب پسر شایسته
«اولیویا» مدتی است که ناپدید شده و لیام آخرین کسی بوده که او را ملاقات کرده است. با توجه به رفتارهای عجیب لیام و اینکه مدتی پیش هم همکلاسیاش را دزدیده و در کمد مدرسه پنهان کرده بود، بدیهی است که نخستین مظنون پرونده باشد و انگشت اتهام قانون و همکلاسیها به سمتش گرفته شود. لیام میگوید که مرتکب هیچ جرمی نشده و اصلاً نمیداند اولیویا کجاست، اما چه کسی حرف او را باور میکند؟ او که حتی در گذشته گربهی خواهرش را هم کشته است و همه او را بهعنوان یک آدم دروغگو میشناسند. فریدا مک فادن (Freida McFadden) نمیخواهد صرفاً داستانی جنایی و عذابآور را برای ما تعریف کند، قرار نیست صرفاً ترسی بیهوده را تجربه کنیم و به پایان رمان برسیم. رمان پسر شایسته ما را نسبت به لایههای شخصیتی سیاه و اختلالات روانی که ممکن است برخی از آشنایانمان به آنها مبتلا باشند، آگاه و حساس میکند تا نسبت به حوادث اطرافمان هوشیارتر عمل کنیم.
در این میان شخصیت دیگری نیز حضور دارد که بیشتر از اریکا به بیگناهی لیام مطمئن است: جیسون، پدر لیام. او تنها کسی است که باور دارد پسرش مرتکب هیچ جنایتی نشده و کاملاً بیگناه است. جیسون و اریکا برای اثبات بیگناهی فرزندشان حاضرند هر کاری انجام دهند، از استخدام وکیل گرفته تا تغییر مدرسهی لیام، اما مشکل بزرگتر از اینهاست. دهها پروندهی دیگر همچون پروندهی اولیویا نیز وجود دارد و تعدادی از دختران نیویورک گمشدهاند! حالا پلیس لیام را مظنون تمام این پروندهها و قاتلان احتمالی آن دخترها میداند. اما کتاب پسر شایسته ماجرا را از چیزی که هست پیچیدهتر میکند و داستان را وارد ابعاد تاریکتری میکند: هانا نیز به لیست بلند بالای دختران گمشده میپیوندد. او دختر چهاردهسالهی اریکا و جیسون و خواهر لیام است. تا پیش از گم شدن هانا، اریکا حاضر بود به هر قیمتی که شده پسرش را از این مخمصه بیرون بکشد و بیگناهی او را ثابت کند، اما حالا دخترش گم و شاید کشته شده است! او دیگر نمیتواند بههمین راحتی از گناهان احتمالی پسرش بگذرد. باید معلوم شود که هانا کجاست و چه کسی او را دزدیده؟ حتی اگر پی بردن به راز، باعث شود پسرش به محکوم پروندهها تبدیل شود.
اگر فکر میکنید قرار است به همین سادگیها به هویت قاتل پی ببرید و باقی داستان را با خیال راحت به خواندن چگونگی دستگیری و مجازاتش سپری کنید، کاملاً اشتباه میکنید. فریدا مک فادن راز این جنایت را بهسادگی عیان نخواهد کرد. پلیس و همکلاسیهای لیام فکر میکنند او قاتل دختران است و اریکا و جیسون هر کسی جز او را مظنون میبینند، اما انتهای کتاب پسر شایسته نهتنها ما، بلکه حتی شخصیتهای رمان پسر شایسته را هم غافلگیر میکند. در انتهای این داستان آنچه تصورش را نمیکنید انتظار شما را میکشد و حتی پس از انتهای قصه نیز ما را از تعلیقی که درون آن گرفتار شدهایم، نجات نمیدهد.
کتاب پسر شایسته با ترجمهی مریم علیزاده میلانلو در انتشارات کولهپشتی منتشر شده است.
کتاب پسر شایسته برای چه کسانی مناسب است؟
تصور میکنید زندگیتان آرام و بیدردسر است؟ بویی از فاجعه و ویرانی به مشامتان نمیخورد؟ ظاهراً اطرافیانتان آدمهای خوبی هستند اما نمیدانید افکاری که ذهنشان میگذرد تا چه حد سیاه و خطرناک هستند. کتاب پسر شایسته رمانی روانشناختی و معمایی است که به شما میگوید: «باید نگران باشید.» هیچکس قابل اعتماد نیست. این کتاب شما را با پروندهای مخوف و دردآور روبهرو و تا انتها فضای رعبآور و هیجانانگیز خود را حفظ میکند.