اصغر قاتل، اولین قاتل سریالی ایران کیست؟
![اصغر قاتل، اولین قاتل سریالی ایران کیست؟](https://cdn.intitr.net/thumbnail/s94VGUMmmFFk/GOfAGLPMfk8-pfnTe1w-q4nilP1g3tzQ7Qk8IyLBHQsvCRdQNReASDsK_DXYFjo6Ho4x6AeV-Pk,/%D8%A7%D8%B5%D8%BA%D8%B1+%D9%82%D8%A7%D8%AA%D9%84.jpg)
با اصغر قاتل، اولین قاتل سریالی ایران در این مطلب آشنا شوید.
به گزارش اینتیتر، نام قاتل سریالی در ایران با نام اصغر قاتل عجین شده است و هر بار که نام یک قاتل زنجیره ای به میان می آید،مردم سریعا یاد جنایات اصغر قاتل می افتند. چرا که اصغر قاتل به عنوان اولین قاتل سریالی در ایران شناخته می شود و نحوه قتل هایش بعد ها توسط دیگر قاتلان سریالی کپی شده است. البته که باید گفت اصغر قاتل اولین قاتل سریالی در ایران است که ثبت رسانه ای شده و شاید قاتلین سریالی دیگر پیش از او در ایران وجود داشته و دست به قتل های ترسناک می زدند.
اصغر قاتل، اولین قاتل سریالی ایران کیست؟
در یکی از کوچههای باریک و پرغبار بروجرد، در سال ۱۲۸۷ خورشیدی، کودکی متولد شد که سرنوشتش با خون و ترس گره خورده بود. علیاصغر بروجردی، پسر علیمیرزا، از همان کودکی طعم خشونت و بزهکاری را در خانوادهاش چشید. پدرش راهزن و قاتل مشهوری بود که کاروانها را به غارت میبرد و با دستانی خونین، زندگی را بیارزش میشمرد. علیاصغر همراه با خانوادهاش به بغداد مهاجرت کرد، شهری که در آن اولین گامهای خود را در دنیای تاریک جنایت برداشت.
علیاصغر که از سنین کودکی در قهوهخانه برادرش کار میکرد، رفتهرفته به فروش تنقلات در مدارس روی آورد. این کار، راهی برای نزدیک شدن به کودکان و نوجوانان بود، طعمههایی که او را به سوی تاریکی مطلق سوق دادند. اولین بار در سن ۱۴ سالگی به جرم آزار کودکان دستگیر شد، اما کمسنوسالیاش باعث شد آزاد شود. این آزادی اما سرآغاز جنایات هولناکی شد که در سالهای بعد، بغداد را به لرزه درآورد.
با گذشت سالها، علیاصغر یاد گرفت که نهتنها قربانیانش را مورد آزار قرار دهد، بلکه برای پنهان کردن ردپای خود، آنها را به قتل برساند. نخستین قتلهایش در بغداد رخ داد. ۲۵ کودک و نوجوان در تاریکی شب، قربانی امیال حیوانی او شدند. او جسدها را در رود دجله میانداخت یا در بیابانهای اطراف بغداد دفن میکرد. آخرین قتلش در عراق، اما، او را لو داد. کودکی شاهد این جنایت بود و اصغر قاتل چارهای جز فرار نداشت. او به ایران بازگشت و زندگیاش را در تهران از سر گرفت.
در تهران، با تغییر هویت، به کار بامیهفروشی مشغول شد. او بار دیگر با همین حیله، کودکان و نوجوانانی را که از شهرستانها برای کار به تهران آمده بودند، فریب میداد. این بار هم روشش تغییری نکرد؛ ابتدا با وعدههای وسوسهانگیز، قربانیان را به خلوت میکشید و پس از آنکه کارش را انجام میداد، برای جلوگیری از لو رفتن، آنها را به قتل میرساند. اجساد مثلهشده نوجوانان یکی پس از دیگری در جنوب تهران، در قناتها و خرابهها پیدا میشد. ترس، تهران را فرا گرفته بود.
در دیماه ۱۳۱۲، یک چوپان در بیابانهای اطراف شترخان، سر بریده کودکی را یافت. با بررسیهای بیشتر، پلیس چند جسد دیگر را در قناتها و خرابهها پیدا کرد. تحقیقات گستردهای آغاز شد و سرانجام، در اسفندماه همان سال، علیاصغر هنگام پرسهزدن در همان حوالی، با یک پیت حلبی و ابزار کارش دستگیر شد. مأموران خیلی زود به محل زندگی او در کاروانسرای رضاخان رفتند و شواهد بیشتری از قتلهای او به دست آوردند. در بازجوییها، اصغر قاتل ابتدا طفره میرفت، اما سرانجام به قتل ۸ کودک و نوجوان در ایران و ۲۵ نفر در عراق اعتراف کرد. او در توجیه اعمالش گفت:
«اینها بیپدر و مادر و بیسر و پا بودند. وقتی که بزرگ شوند، دزد و جنایتکار میشوند. من آنها را کشتم تا از شرشان راحت شوم.»
دادگاه او در خرداد و تیرماه ۱۳۱۳ برگزار شد. جرم او تجاوز و قتل دهها کودک و نوجوان اعلام شد. علیاصغر در دادگاه تلاش کرد با حیلهگری خود را بیگناه جلوه دهد، اما شواهد و اعترافاتش جای هیچ دفاعی باقی نگذاشت. حکم او صادر شد: نه سال حبس و اعدام.
سرانجام، سحرگاه ششم تیر ۱۳۱۳، میدان توپخانه تهران شاهد به دار آویخته شدن اولین قاتل زنجیرهای ثبتشده ایران بود. او تا لحظه آخر نیز به طناب دار خیره مانده و با خندهای تلخ گفته بود:
«من همیشه میخواستم از بالا به همه نگاه کنم، حالا هم که مرا بالا میکشند، به آرزویم رسیدم!»
طناب دار کشیده شد. نفسهای اصغر قاتل برای همیشه خاموش شد. اما خاطره وحشتناک جنایات او در ذهن مردم آن زمان باقی ماند، یادآور تاریکیای که میتواند در پشت لبخند یک فروشنده بامیه پنهان شود.