یک عادت کلیدی افراد فوق‌العاده موفق: آن‌ها از «ترس از دست دادن» به‌عنوان سوخت انگیزه استفاده می‌کنند

کد خبر : ۴۳۹۰۳۹
یک عادت کلیدی افراد فوق‌العاده موفق: آن‌ها از «ترس از دست دادن» به‌عنوان سوخت انگیزه استفاده می‌کنند

انسان‌ها معمولاً خیلی بیشتر از اینکه برای به‌دست آوردن چیزی جدید انگیزه پیدا کنند، از دست دادن چیزی که الان دارند را نمی‌توانند تحمل کنند.

به گزارش اینتیتر، انسان‌ها معمولاً خیلی بیشتر از اینکه برای به‌دست آوردن چیزی جدید انگیزه پیدا کنند، از دست دادن چیزی که الان دارند را نمی‌توانند تحمل کنند. به همین دلیل، ترس از ضرر و زیان معمولاً انگیزه‌ای به‌مراتب قوی‌تر از امید به پاداش است. روان‌شناسان به این پدیده می‌گویند «بیزاری از ضرر».

به گزارش سایکولوژی تودی، تحقیقات گسترده‌ای که در مجله روان‌شناسی تجربی منتشر شده، با چند آزمایش مختلف ثابت کرد که ترس از از دست دادن در زندگی روزمره انگیزه‌ای بسیار قوی‌تر از شوق به‌دست آوردن چیزهای تازه ایجاد می‌کند.

افراد بسیار موفق دقیقاً همین ویژگی طبیعی مغز را آگاهانه به کار می‌گیرند. آن‌ها اهدافشان را نه فقط با «چیزی که به دست خواهند آورد» بلکه با «چیزی که ممکن است برای همیشه از دست بدهند» تعریف می‌کنند و از ترس شکست یا هدر رفتن استعداد به‌عنوان سوخت اصلی استفاده می‌کنند. در ادامه سه راه عملی و اثبات‌شده آورده شده که همین امروز می‌توانید انجام دهید:

۱. هم آینده دلخواه و هم آینده نفرت‌انگیز خود را با تمام وجود ببینید

وقتی می‌گویند «زندگی رویاهایت را بساز»، آن آینده خیلی دور و خیالی به نظر می‌رسد و مغز جدی نمی‌گیرد. اما وقتی دقیق مشخص کنید که «تحمل چه چیزهایی را ندارید» (چه عادت‌هایی، چه آدم‌هایی، چه شرایطی که ازشان متنفرید)، یک حس واقعی و دردناک فوری در وجودتان بیدار می‌شود.

تحقیق سال ۱۴۰۴ (۲۰۲۵ میلادی) مقیاسی به نام «ترس از شکست به‌عنوان انگیزه» طراحی کرد و نشان داد که ترس از شکست نه‌تنها بد نیست، بلکه وقتی درست هدایت شود تمرکز، تلاش و استقامت را به شدت بالا می‌برد.

روش عملی: یک تابلوی آرزوها برای زندگی ایده‌آل خودتان درست کنید، و همزمان یک «تابلوی ضدآرزو» هم در ذهن یا روی کاغذ بسازید؛ تصویری کاملاً شفاف از زندگی‌ای که اگر هیچ کاری نکنید در انتظار شماست: عادت‌های مخرب، روابط سمی، بدنی بیمار، حس پوچی و حسرت دائمی.

این تضاد این دو تصویر، هزینه «هیچ کاری نکردن» را برایتان ملموس و دردناک می‌کند. دیگر فقط به سود موفقیت فکر نمی‌کنید؛ از درد شکست به‌عنوان قطب‌نما استفاده می‌کنید. این کار قوی‌ترین سیستم انگیزشی مغز را فعال می‌کند و تغییر را فوری و غیرقابل اجتناب می‌سازد.

۲. از ترس برای حفظ انضباط و از امید برای حفظ روحیه استفاده کنید

تحقیق سال ۱۴۰۲ نشان داد ترس اگر کنترل نشود می‌تواند فکر را مشغول و اراده را ضعیف کند، اما وقتی آگاهانه مدیریت شود همان ترس باعث افزایش توجه، ادامه دادن تلاش و پیشرفت واقعی می‌شود.

تحقیق دیگری در سال ۱۴۰۳ تأیید کرد که مقدار متوسط ترس و اضطراب در واقع عملکرد را بهتر می‌کند (قانون معروف یرکس-دادسون). رمز موفقیت این است که به خودتان باور داشته باشید که می‌توانید اوضاع را کنترل کنید؛ در این صورت ترس از «تهدید» به «هشدار مفید برای آمادگی» تبدیل می‌شود.

روش عملی: ترس را نگه دارید تا از لغزش و عادت‌های بد جلوگیری کند، و امید را نگه دارید تا حرکت رو به جلو را ادامه دهید. هر بار که خواستید تنبلی کنید یا به لذت لحظه‌ای بله بگویید، از خودتان بپرسید: «اگر همین کار را هر روز برای ده سال آینده تکرار کنم، آخرش کجا خواهم بود؟»

تصویر کردن پیامدهای جسمی، عاطفی و اجتماعی آن رفتار بد، «پشیمانی پیش‌بینی‌شده» ایجاد می‌کند؛ قوی‌ترین انگیزه برای تغییر آنی. این کار احساس گناه نیست، هوشیاری هوشمندانه است.

۳. آرزوهایتان را به هویت خود گره بزنید، نه فقط به نتیجه

افراد استثنایی فقط هدف نمی‌گذارند؛ خودشان را از نو تعریف می‌کنند. به‌جای «می‌خواهم کتاب بنویسم» به خودشان می‌گویند «من نویسنده‌ام». این تغییر کوچک در هویت باعث می‌شود انجام کار دیگر وظیفه سخت و خارجی نباشد، بلکه بیان طبیعی خودشان شود.

تحقیقات روان‌شناسی نشان داده وقتی کاری با هویت اصلی شما هم‌راستا باشد، موانع برایتان «معنادار» به نظر می‌رسند و ارزش جنگیدن دارند؛ اما اگر با هویتتان جور درنیاید، مغزتان می‌گوید «تلاش بی‌فایده است».

نتیجه این است که وقتی هدف با «این‌که شما چه کسی هستید» یکی شود، دیگر به زور و اجبار نیازی نیست؛ پشتکار و استقامت خودبه‌خود و طبیعی از وجودتان می‌جوشد.

حرف آخر

افراد معمولی با امید به پاداش حرکت می‌کنند؛ افراد استثنایی با ترس از دست دادن فرصت، احترام، سلامتی، یا هویتشان. آن‌ها ترس را سرکوب نمی‌کنند، آن را رام می‌کنند و به سوخت تبدیل می‌کنند. اگر همین امروز این سه کار را شروع کنید (دیدن آینده وحشتناک + تعادل ترس و امید + یکی کردن هدف و هویت)، انگیزه‌تان از «دوست دارم» به «حتماً باید» تبدیل می‌شود؛ و همین یک تفاوت کوچک، همان چیزی است که افراد واقعاً موفق را از همه جدا می‌کند.

نظرات بینندگان