نیمه شب به سراغ دختر همسایه رفتم | تنها بود فکر شیطانی به سرم زد و...

کد خبر : ۳۵۹۹۳۵
نیمه شب به سراغ دختر همسایه رفتم | تنها بود فکر شیطانی به سرم زد و...

ترسیدم مرا شناسایی کند برای همین او را کشتم و...

به گزارش اینتیتر به نقل از  9 صبح ،مردی که برای تعرض به دختری جوان وارد خانه‌اش شده و او را به قتل رسانده بود بعد از هشت سال دوباره پای میز محاکمه رفت.

متهم در غیاب مادر و برادر مقتول به خانه او رفته و قصد تعرض داشت اما وقتی با مقاومت قربانی مواجه شد او را به قتل رساند.

سال ۹۳ جوانی به پلیس خبر داد وقتی به خانه برگشته با جسد خون‌آلود خواهرش مواجه شده است. برادر مقتول که شوکه بود به ماموران گفت: سال‌هاست من و خواهر و مادرم با هم زندگی می‌کنیم. روز چهارشنبه من و مادرم با هم به شهرستان رفتیم و خواهرم در خانه تنها ماند؛ اما وقتی صبح روز یکشنبه به خانه برگشتیم با جسد خواهرم سحر روبه‌رو شدیم.

وقتی پلیس دوربین‌های مداربسته اطراف خانه را بررسی کرد متوجه شد نگهبانی به نام رحمان در همسایگی خانه سحر زندگی می‌کرده که از زمان مرگ سحر دیگر دیده نشده است.

به این ترتیب ماموران به ردیابی این مرد پرداختند و او را که قصد داشت غیرقانونی از مرز تایباد از کشور خارج شود بازداشت کردند.

رحمان پس از دستگیری به قتل سحر اعتراف کرد و گفت: من مدتی است نگهبان یک ساختمان نیمه‌ساز هستم. اتاق نگهبانی من به خانه سحر اشراف داشت و همیشه آنها را می‌دیدم. آخرین بار وقتی متوجه شدم مادر و برادر این دختر به مسافرت رفته‌اند به فکر سرقت افتادم. نیمه‌شب به آنجا رفتم اما دختر جوان مقاومت کرد و من از ترس اینکه شناسایی‌ام کرده و به‌ زودی مرا لو می‌دهد او را کشتم و فرار کردم.

وقتی پزشکی قانونی در گزارشی آثار کبودی روی بدن مقتول را تایید و اعلام کرد دختر جوان قبل از مرگ به شدت مورد ضرب و جرح قرار گرفته است احتمال آزار او از سوی متهم قوت گرفت.

بنابراین رحمان بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت و حقیقت را فاش کرد. او گفت: وقتی فهمیدم دختر جوان در خانه تنهاست، فکر شیطانی به ذهنم رسید. من به آنجا رفته بودم تا او را آزار دهم اما سحر مقاومت کرد و من از ترسم او را کشتم.

به دنبال اعترافات نگهبان جوان، برای او کیفرخواست صادر و پرونده‌اش به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در جلسه دادگاه اولیای دم درخواست قصاص کردند و مادر سحر که اشک می‌ریخت با اشاره به متهم گفت: او بی‌رحمانه دخترم را کشت. سه شبانه‌روز جسد دخترم در خانه مانده بود. او فکر آزار دخترم را در سر داشت و چون به نیت شومش نرسید دخترم را قربانی کرد. من به هیچ عنوان حاضر به گذشت نیستم و برای متهم درخواست قصاص دارم.

سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من با قصد قبلی به خانه آنها نرفته بودم. به محض اینکه فهمیدم دختر جوان در خانه تنهاست فکر بد به سرم زد و به آنجا رفتم؛ اما وقتی مقاومت کرد از ترسم او را با ضربه‌های چاقو کشتم. من به این دختر تعرض نکردم و فقط او را به قتل رساندم.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و رحمان را به قصاص با پرداخت تفاضل دیه از سوی اولیای دم محکوم کردند.

این حکم در دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و قطعی شد؛ اما چون اولیای دم توان پرداخت تفاضل دیه را نداشتند، دیگر پیگیر پرونده نشدند و رحمان هشت سال بلاتکلیف در زندان ماند. او سرانجام طی نامه‌ای از قضات دادگاه کیفری یک استان تهران درخواست کمک کرد.

رحمان در نامه‌اش نوشت: هشت سال است در زندان مانده‌ام و از این وضعیت خسته شده‌ام. تقاضا دارم یا اولیای دم تفاضل دیه را پرداخت کنند و اعدام شوم یا آزاد شوم. چون دیگر تحمل این وضعیت را ندارم.

نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت اینتیتر هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    سایر رسانه ها
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت اینتیتر هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد