اعترافات تکان دهنده مردی که خانواده همسر خود را گروگان گرفت
اعضای باند مخوف معروف به «ببر سیاه» که جرایم هولناکی را مرتکب شدهاند، صبح روز گذشته پس از انتقال به صحنه جرم، جزئیات و ابعاد دیگری از ماجراهای وحشتناک خود را هنگام بازسازی صحنه جنایت و گروگانگیری در حضور مقام قضایی تشریح کردند.
به گزارش اینتیتر به نقل از شهرآرانیوز، در پی دستگیری جوان ۴۳ ساله معروف به «ببر سیاه» و نوچههایش که به اتهام قتل مسلحانه و جرایم هولناک دیگر تحت تعقیب بودند، مقدمات بازسازی صحنه جرم در کاشمر فراهم شد و بدین ترتیب روز گذشته ۳ عضو این باند مخوف با تدابیر خاص پلیسی و با دستور مقام قضایی به محل وقوع جنایت هدایت شدند تا جزئیات و زوایای پنهان این ماجراهای وحشتناک را تشریح کنند.
در هنگام انتقال متهمان به محل بازسازی صحنه جرم، بسیاری از شهروندان با مشاهده دستگیری اعضای این باند خطرناک با روشن کردن چراغ خودروها و موتورسیکلتها به قدردانی از مقامات قضایی و پلیس پرداختند. در آغاز بازسازی صحنه قتل مسلحانه، ابتدا «عباس-ح» (معروف به ببر سیاه) مقابل دوربین قوه قضاییه ایستاد و سرهنگ حسینی (رئیس پلیس آگاهی کاشمر) خلاصهای از محتویات پرونده و چگونگی دستگیری اعضای باند را توضیح داد.
سپس قاضی مرتضی نوری (بازپرس ویژه قتل عمد کاشمر) با تفهیم موادی از قانون مجازات اسلامی، از وی خواست مواظب اظهارات خود باشد و حقیقت ماجرا را بیان کند چرا که اظهارات و اعترافات وی در بازسازی صحنه جرم، مورد استناد قضایی در مراحل دیگر دادرسی قرار میگیرد. لحظاتی بعد و با دستور قاضی شعبه دوم دادسرای عمومی و انقلاب کاشمر، این مرد ۴۳ ساله با معرفی کامل خود گفت: برادرم «رضا» در یک پرونده جنایی به قصاص نفس محکوم شده بود و من هم در یک پرونده جنایی دیگر به تحمل زندان محکوم شدم، اما از حدود یک سال قبل، نقشههایی در سرداشتم تا با ایجاد رعب و وحشت بتوانم از اولیای دم برای برادرم رضایت بگیرم. به همین خاطر به هر کدام از دو همدستم مبلغ ۴۰ میلیون تومان پرداخت کردم تا به بنگاه طرف مقابل (نزدیکان مقتول) بروند و آنجا را به رگبار ببندند، اما وقتی خودم از زندان به مرخصی آمدم و ماجرای همسر صیغهای ام را فهمیدم، به نوعی تصمیم دیگری گرفتم تا خودم از برخی افراد زهرچشم بگیرم. این بود که امیرحسین و محمدرضا (پسر عموها) را با خودم همراه کردم و به در منزل مادر همسر صیغهای ام رفتم. اگرچه مدت زمان صیغه ما به پایان رسیده بود ولی من قصد داشتم هدایا و مبالغی را که در مدت ۸ ماه به او داده بودم، پس بگیرم.
متهم این پرونده جنایی بعد از آن که جزئیات جنایت مسلحانه و گروگانگیری را به صورت عملی بازسازی کرد، ادامه داد: وقتی دیدم به «سمیرا» (همسر صیغهای) دسترسی ندارم، خواهر و پسر ۱۰ ساله او را به زور سوار پژوپارس شیشه دودی کردم و به طرف روستای شمس آباد به راه افتادم. بعد از این ماجرا بود که از طریق یک مغازه دار در جریان قتل ابوذر رزقی قرار گرفتم و فهمیدم که مادر سمیرا نیز بر اثر شلیکهای من مجروح شده است. به همین خاطر گروگانها را رها کردم و اسلحه کلاشینکف را نیز در حاشیه جاده نیشابور بیرون انداختم و سپس به شهرهای شمالی کشور گریختم. آن جا هم هر دو روز یک بار مخفیگاهم را تغییر میدادم تا این که دستگیر شدم.
متهم به قتل و گروگانگیری به سوالات فنی و تخصصی دیگر قاضی پرونده پاسخ داد و مدعی شد: طبق نقشههایی که در سر داشتم، همسرم را نیز طلاق دادم تا درگیر مشکلات من نشوند! در ادامه بازسازی صحنه جنایت همچنین دو همدست دیگر «ببر سیاه» اظهارات وی را درباره چگونگی ایجاد رعب و وحشت و ماجرای قتل و گروگانگیری تایید کردند.
در همین حال «امیرحسین» (عضو باند ببر سیاه) به قاضی نوری گفت: من فرزند طلاق هستم. وقتی گروگانها را به باغ بردیم، بعد از حدود ۱۵ روز سرگردانی برای استحمام و دیدار نزدیکانم به روستای محل زندگی ام رفتم، اما به خاطر انتشار تصویرم در روزنامه خراسان دستگیر شدم.
«محمدرضا» (عضو دیگر باند مخوف ببرسیاه) نیز گفت: من در قطار شهری تهران مشغول کار بودم و هر ۳ ماه یک بار برای دیدار با خانواده ام میآمدم که با پیشنهاد عباس وسوسه شدم و با او همراهی کردم. اما وقتی گزارش روزنامه خراسان را درباره این ماجرا مطالعه کردم، چون نامی از من در گزارش نبود با خیال راحت به روستا رفتم که آن جا ماموران به سراغم آمدند و مرا دستگیر کردند، اما من پولی از «عباس» نگرفتم!
پس از اعترافات صریح ۳عضو باند «ببرسیاه»، متهمان با دستور قاضی ویژه قتل عمد روانه زندان شدند تا تحقیقات بیشتر در این پرونده حساس ادامه یابد.