قتل هولناک و تجاوز خجالت آور مرد شیطانصفت به پسر بچه 11ساله
قاتل بعد گردن گرفتن اتهام تجاوز و کشتن پسربچه خود را تبرعه کرد و گفت بیماری روانی دارم
به گزارش اینتیتر به نقل از فالچی، راز مرگ دلخراش این کودک با گزارش یک شهروند فاش شد و حالا پدر و مادر داغدار کودک گفتهاند حاضر به گذشت نیستند و خواستار اعداماند.
یک سال قبل گزارش گم شدن کودک 11 سالهای به ماموران داده شد. مادر کودک به پلیس گفت فرزندش مقابل در خانه بازی میکرد که گم شد. در حالی که ماموران پلیس جسد کودک را در بیابانهای اطراف خانهاش پیدا کردند آن را برای مشخص شدن علت مرگ به پزشکی قانونی انتقال دادند. علائم اولیه روی بدن این کودک نشان میداد پسربچه 11ساله بر اثر خفگی جانش را از دست داده است.
در حالی که تحقیقات ادامه داشت مرد جوانی به پلیس مراجعه کرد و گفت اطلاعاتی درباره قتل و تجاوز به یک کودک 11ساله دارد. او بلافاصله به اداره قتل منتقل شد و کارآگاهان از او خواستند آنچه میداند بگوید. این مرد گفت: من صاحب یک مغازه در اطراف خانه پسری هستم که گم شده بود. یک روز بعدازظهر یکی از دوستانم به نام مهرداد سراغ من آمد و گفت پسربچهای را از مقابل در خانهشان دزدیده، به او تجاوز کرده و بعد بچه را کشته است. او به من گفت پسربچه گریه و التماس میکرد.
با توجه به اینکه گفتههای این مرد با یافتههای پلیس درباره پسربچه 11ساله مطابق بود ماموران مهرداد را بازداشت کردند. او در بازجوییها به جنایت اعتراف کرد و ماجرای هولناک قتل کودک را توضیح داد.
مهرداد در بازجوییها گفت: من هر روز میدیدم این بچه مقابل در خانه بازی میکند. آن روز هم داشت بازی میکرد. سراغش رفتم و به او گفتم بیا برویم خوراکی بخریم و بعد با هم بازی کنم. بچه حرفم را باور کرد و همراهم آمد. من هم او را به بیابانی بردم و در آنجا به او تجاوز کردم. بچه گریه میکرد و میگفت مادرم من را دعوا میکند و ناراحت میشود. آنقدر گریه کرد و داد زد که عصبی شدم و او را با دستانم خفه کردم.
بعد از اعترافات این مرد جوان، پزشکی قانونی هم تجاوز به کودک را تایید کرد. با پایان تحقیقات ابتدایی و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد. در جلسه رسیدگی به اتهام مرد جوان که در شعبه 5 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد متهم ادعای جدیدی کرد.
در ابتدای جلسه دادگاه کیفرخواست علیه متهم خوانده شد و در ادامه پدر و مادر کودک در جایگاه قرار گرفتند و خواستار صدور حکم قصاص و اعدام شدند.
سپس متهم در جایگاه ایستاد. او اعتراف کرد به پسربچه 11ساله تجاوز کرده است و گفت: در آن روزها حال خوشی نداشتم، صدایی در گوشم بود. من این بچه را مدتی بود که در محل میدیدم، به همین خاطر هم تصمیم گرفتم به او تجاوز کنم. وقتی داشتم به بچه تجاوز میکردم او مرتب به من میگفت مادرم دعوایم میکند. بچه خیلی گریه میکرد. صدای گریهاش را نتوانستم تحمل کنم و خفهاش کردم.
متهم گفت: من دچار بیماری اسکیزوفرنیا هستم و مدتها دارو مصرف میکردم و تحت تاثیر بیماری این کار را کردم.
بعد از گفتههای متهم با توجه به ادعای مطرحشده قضات تصمیم گرفتند متهم را برای بررسی روانی به پزشکی قانونی منتقل کنند تا در کمیسیون پزشکی مورد بررسی قرار گیرد.