پادرمیانی روزنامه زاکانی برای حل اختلاف کیهان و پناهیان؛ هیچ موضوع یا راهحلی حیثیتی نیست و قابل بحث و گفتگو است
محسن مهدیان، مدیرمسئول روزنامه همشهری امروز در یاداشتی به موضوع دوقطبی سازی که در روزهای اخیر محل دعوای پناهیان و کیهان شده است، پرداخته و نوشته: هیچ موضوع یا راهحلی حیثیتی نیست و قابل بحث و گفتگو است.
به گزارش اینتیتر به نقل از همشهری، محسن مهدیان، مدیرمسئول روزنامه همشهری امروز در یاداشتی به موضوع دوقطبی سازی که در روزهای اخیر محل دعوای پناهیان و کیهان شده است، پرداخته و نوشته: هیچ موضوع یا راهحلی حیثیتی نیست و قابل بحث و گفتگو است.
او با اشاره به اینکه «اخیرا یک سخنران مشهور در ذم دوقطبی نکاتی داشتند که محل اختلاف شده است» نوشته: «اختلاف در مرز انتقاد و رقابت با دوقطبیسازی است. مصداق امروزش تعامل با دولت است. خیلیها نمیدانند چطور میشود هم منتقد و مطالبهکننده از دولت باشیم و هم اهل وفاق و همدلی. مرز ایندو کجاست؟»
وی در ادامه این اختلاف را یک مساله درون جریانی تلقی کرده و نوشته: «این اختلاف بین کسانی است که این روزها دغدغه انقلاب اسلامی دارند؛ چهآنکه فراموش نکردهایم آنها که اهل کاسبی و مکر و دغلکاری بودند با دولت شهید رئیسی چه کردند و چه دلها از این حقد و کینهها سوزاندند.»
مهدیان در ادامه به تعریف «دوقطبی» پرداخته و نوشته: «دوقطبی زمانی شکل میگیرد که یک سوی ماجرا را حق مطلق و سوی دیگر را باطل محض بدانیم. چنین جبههبندیای رقابت را حیثیتی و یک تعصب ایدئولوژیک درست میکند.»
او در پاسخ به اینکه «کسی که دوقطبی میسازد دنبال چیست؟» نیز نوشته: «پروژه اهریمنسازی برای قطب مقابل، بهنحوی که کاملا حذف شود. رقابت نه؛ حذف.»
این چهره اصولگرا در شرح ویژگیهای دوقطبی نوشته است: «یکم، نزاعساز است. دوقطبیها تا پایینترین سطح نهاد اجتماعی یعنی خانواده امتداد دارد. در میان شخصیتهای سیاسی و رسانهها متوقف نمیشود و تا سرسفره مردم کشیده میشود.
دوم، رخوتساز است. افراد یا در نزاعند یا ساکت و گوشهنشین در سیاست. هرکس خود را در دوقطبیها نبیند دچار مارپیچ سکوت و خودبهخود حذف میشود.
با مخاطب چه میکند؟ ذهن در دوقطبیها قالببندی میشود بین این و آن؛ صفر یا یک؛ سیاه یا سفید؛ استقلال یا پرسپولیس. نتیجه اینکه ذهن نمیتواند طیفی تحلیل کند. مخاطب هرنوع فرد یا فکری را تنها در این دو دسته تحلیل میکند؛ یا با منی یا با او؛ یا اهل جنگ یا سازش؛ یا وفاق یا نفاق؛ یا مرگ یا زندگی؛ یا اصلاحطلب یا اصولگرا. درنهایت اینکه ذهن هیچکس و هیچ موضوعی را بدون برچسب نمیتواند تحلیل کند؛ کوررنگی تحلیلی ایجاد میشود. در نهایت اینکه قضاوتها حدی و هیجانی میشود و اراده و رفتارها و واکنشها عصبی و نابخردانه میشود. تا حدی اثر دوقطبی روشن شد. حالا یک قاعده؛ هرکس به اثر کلام و نقد و مطالبه و کامنت و توییت و متنش توجه کند. اگر نقطه پایان را گذاشتیم و به جای رشد قوه تحلیلی و استدلالی مخاطب، عصبیت او را بیشتر کردیم، یعنی خطا رفتیم.»
مدیرمسئول روزنامه همشهری در پایان تاکید کرده که دو گزاره را به خاطر بسپاریم؛ «یکم؛ هر کس با هر نوع گرایش در جبهه انقلاب تعریف میشود. قطب مقابل تنها و تنها ضدانقلاب است نه حتی غیرانقلابی؛ یعنی کسی که مقابل انقلاب شمشیر کشیده است. جبهه انقلاب طیف است. یک سویش مجاهدین و یکسو قاعدین؛ اما همه در سایه انقلابند.
دوم؛ هیچ موضوع یا راهحلی حیثیتی نیست و قابل بحث و گفتگو است. هر کس ممکن است یک موضوع را از زوایای مختلف ببیند، بنابراین رقیب نباید حذف شود. به روشنگری اندیشه نیاز داریم و نه حذف اندیشه.»