کارگردان مطرح سینمای ایران کلاهبردار از آب درآمد
روزنامه فرهخیتگان یادداشتی درباره محمد رسولاف، کارگردان ایرانی که به تازگی از ایران خارج شده را منتشر کرده و او را کلاهبردار نامیده است!
به گزارش اینتیتر به نقل از فرهیختگان، سینما، سینما است. نه منبری است که بر فراز آن بشود سخنرانی کرد و نه کوزهای که بتوان هر بار چیزی را بهعنوان محتوا درونش ریخت. یاد گرفتن سینما کار سختی است. سینما هم هنر سختی است و هم به قول رابرت مککی 24 فریم بر ثانیه فیلمساز را لو میدهد. لذا فیلمساز شدن استخوان ترکاندن، مراقبه و ریاضت میخواهد. در این بین دو نوع فیلمساز کارنابلد، متقلب و کلاهبردار در سینمای جهان بهصورت عام و در سینمای ایران به شکلی خاص، راه میانبر را انتخاب میکنند و نابلدی خود را پشت دعواهای سیاسی، فرهنگی و... پنهان میکنند.
این فیلمسازان از وضعیت موجود سوءاستفاده کرده و سعی میکنند از میان طرفداران جریانهای سیاسی و فکری که لزوما سینما نمیفهمند، برای فیلمهای خود طرفدار بتراشند. در ایران عدهای فیلمساز و سیاستگذار داریم که پشت ارزشها، آرمانها، اسلام و اعتقادها فیلم میسازند و در برابر هر نقدی منتقد را به بیاعتقادی محکوم میکنند و بهنوعی ارزشهای دینی و فرهنگی را سپر فیلم خود میسازند.
در سر دیگر طیف کلاهبرداران سینمایی هم عده دیگری با ژست اپوزیسیون و ادعای مبارزه با جمهوری اسلامی فعالند که هر مخالفتی با اثرشان را با تهمت مزدوری جمهوری اسلامی پاسخ میدهند. وظیفه منتقد در این وضعیت طفیلیپرور، ایستادن پای نقد است. منتقد باید فارغ از نگاه و سلیقه سیاسیاش ابتدا به «خود اثر» بپردازد و پس از آن که «فیلم بودن» اثر برایش احراز شد، اجازه مییابد در واکنش به فیلم به مخالفت یا موافقت غیرفیلمیک بپردازد.
زندانی و ممنوعالکار شدن امثال رسولاف، تنها دستاورد سینمایی! آنهاست و آنها جز این چیزی در چنته ندارند. بنابراین سیاستهای فرهنگی ما نیز در کنار جشنوارههایی مثل کن و تلویزیونهایی مانند مهدکودک منوتو، نقش تکهای از پازل شهرت رسولافها را در سالهای پس از انقلاب -بهویژه دو دهه اخیر- ایفا کردهاند.