پس پشت تعداد بی‌سابقه آرای باطله در انتخابات

برمبنای آرایی که در تهران شمرده شده، به‌نظر می‌رسد میزان آرای باطله قابل‌توجه است تا آنجا که می‌توان آن را در کشیده شدن انتخابات مجلس در تهران به دور دوم موثر دانست. اگرچه میزان مشارکت در انتخابات مجلس در تهران تقریبا به میزان مشارکت در انتخابات مجلس یازدهم نزدیک است، اما در انتخابات یازدهم، نفر اول تهران یک‌میلیون و ۲۶۵ هزار رای آورد، این میزان در انتخابات مجلس دوازدهم به ۴۰۰ هزار نفر رسید و به‌جز ۱۳ نفری که حدنصاب ۲۰ درصد آرا را کسب کردند، بقیه نامزد‌ها در دور دوم برای ورود به بهارستان رقابت خواهند کرد.

به گزارش اینتیتر به نقل از فرهیختگان، امر عجیبی نیست، ممکن است در هر انتخاباتی «آرای باطله» میزانی از آمار را به‌خود اختصاص بدهند. وجود این آرا می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد، بعضی افراد این اقدام را به‌صورت اعتراضی انجام می‌دهند یا فرد مناسبی وجود ندارد که به آن رای بدهند یا اینکه اساسا نوشتن اسامی داوطلبان اهمیت چندانی ندارد. این علت‌ها می‌توانند مواردی باشند که میزانی از آرای باطله در انتخابات را به‌خود اختصاص می‌دهند. این موضوع در انتخابات‌های ریاست‌جمهوری به‌مراتب کمتر و در انتخابات‌هایی مثل مجلس و شورای‌شهر- که تعداد افراد بیشتری حضور دارند- بیشتر دیده می‌شود.

اگر انتخابات را یکی از اصلی‌ترین شئون مشارکت مردم در انتخاب افراد در نظام حکمرانی بدانیم، می‌شود با نگاهی به افرادی که انتخاب شده‌اند یا نشده‌اند، نگاه و نظر مردم نسبت به شرایط فعلی کشور و افراد داوطلب انتخابات را تحلیل کرد، حتی گاهی آرای باطله می‌تواند نشان‌دهنده نظر و نگاه مردم نسبت به انتخابات و شرایط فعلی کشور باشند و مردم در سایه نبود نامزد مورد نظر خود ترجیح داده‌اند رای باطله دهند. گاهی بالا رفتن میزان آن هم می‌تواند پیامی برای نظام حکمرانی داشته باشد. در این میان گاهی آنچه در انتخابات می‌گذرد و تحلیل رفتار انتخاباتی مردم از نتیجه‌ای که انتخابات‌ها و پیروزی یا عدم پیروزی افراد دارد، پراهمیت‌تر به‌شمار می‌رود.

آرای باطله؛ وجه تمایز انتخابات مجلس‌های یازدهم و دوازدهم؟

بعد از انتخابات ۱۱ اسفند و اعلام میزان مشارکت ۴۰ درصدی آنچه در تحلیل‌ها گفته می‌شد، این بود که انتخابات مجلس دوازدهم در بهترین حالت مانند انتخابات مجلس یازدهم برگزار شد و تفاوت چندانی نداشت. اما به‌نظر می‌رسد انتخابات مجلس دوازدهم تفاوت‌هایی با انتخابات مجلس یازدهم داشته باشد. میزان «آرای باطله» در انتخابات مجلس دوازدهم در برخی حوزه‌های انتخابیه قابل‌توجه بود تا آنجا که حتی نامزد‌های برخی حوزه‌ها نتوانستند حدنصاب لازم آرا را به‌دست بیاورند و باید برای ورود به بهارستان در دور دوم رقابت کنند، برای مثال در استان یزد برمبنای آمار اعلامی وزارت کشور نفر اول درحوزه انتخابیه یزد ۸۱ هزار و ۶۳۴ رای آورد، اما رای نفر دوم در این انتخابات فاصله قابل‌توجهی با نفر اول داشت و تقریبا ۱۹ هزار رای آورد.

در این میان نزدیک به ۲۹ هزار رای باطله در این حوزه انتخابیه شمرده شد که در مقایسه با نفر دوم می‌توان گفت آرای باطله رتبه دوم را در این حوزه انتخابیه به‌دست آورده است. از این نظر می‌توان انتخابات مجلس ۱۴۰۲ را ادامه انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ در پیشتازی آرای باطله در انتخابات دانست که البته میزان آن در استان تهران بیشتر است.

آرای باطله در تهران به‌اندازه یک نماینده مجلس است؟

برمبنای آرایی که در تهران شمرده شده، به‌نظر می‌رسد میزان آرای باطله قابل‌توجه است تا آنجا که می‌توان آن را در کشیده شدن انتخابات مجلس در تهران به دور دوم موثر دانست. اگرچه میزان مشارکت در انتخابات مجلس در تهران تقریبا به میزان مشارکت در انتخابات مجلس یازدهم نزدیک است، اما در انتخابات یازدهم، نفر اول تهران یک‌میلیون و ۲۶۵ هزار رای آورد، این میزان در انتخابات مجلس دوازدهم به ۴۰۰ هزار نفر رسید و به‌جز ۱۳ نفری که حدنصاب ۲۰ درصد آرا را کسب کردند، بقیه نامزد‌ها در دور دوم برای ورود به بهارستان رقابت خواهند کرد.

این امر نشان می‌دهد در یک سمت آرای مردم در تهران بین نامزد‌های انتخابات پخش شده و اصطلاحا مردم لیستی رای ندادند و آرای باطله توانسته تا حدی میزان آرا نامزد‌ها در تهران را بشکند. در این میان گمانه‌زنی‌هایی در مورد میزان آرای باطله در تهران مطرح شده برخی این میزان را به‌اندازه یک کرسی در انتخابات، ۵۰۰ هزار نفر، برخی آن را کمتر از ۱۲ درصد اعلام کرده است. بر این اساس می‌توان گفت این میزان بیش از دوره‌های گذشته بوده است. بااین‌حال برمبنای تصمیمی که در سال ۹۸ گرفته شد، قرار نیست آمار رسمی از میزان آرای باطله اعلام شود.

رای باطله به‌مثابه کنشی اعتراضی؟

شاید اولین‌بار بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری بود که میزان آرای باطله به سه‌میلیون رسید و در کل کشور دوم شد. در میان مشارکت‌کنندگان انتخابات در رتبه دوم و بعد از رئیسی، نزدیک به سه‌میلیون آرای باطله در کل کشور شمرده شده بود.

این میزان از آرای دیگر نامزد‌ها پیشی‌گرفت و در رتبه دوم قرار گفت. این میزان آرای باطله، چیزی نبود که به‌صورت اتفاقی رخ داده باشد یا ناشی از سهل‌انگاری رای‌دهنده‌ها باشد. پیش از این برای اولین‌بار در انتخابات سال ۸۸ میزان آرای باطله در انتخابات با یک نامزد انتخاباتی رقابت کرد تا آنجا که مورد تمسخر مردم قرار گرفت. اما این بار و در انتخابات ۱۴۰۰ آرای باطله آنقدر زیاد شد که در رتبه دوم و بعد از آرای رئیس‌جمهور منتخب قرار گرفت. درواقع این رای دیگر باطله نبود، بلکه نوعی اعلام‌نظر و کنش نسبت به انتخابات ۱۴۰۰ بود.

از این میان چند نکته مورد توجه است، اینکه رای‌دهنده‌ها حرف‌شان این بود که نامزد مورد نظر آنها در میان نامزد‌های انتخابات نبوده است یا اینکه هیچ یک از افراد حاضر را برای ریاست‌جمهوری مناسب ندیدند. این موضوع نیز مورد توجه قرار داشت که برخی در اعتراض به عملکرد شورای نگهبان این رای دادند. میزان آرای باطله برای اولین‌بار در انتخابات‌هایی که برگزار شده بود به این میزان قابل‌توجه رسیده بود که اگرچه رایی نبود، اما پاسخی نسبت به آنچه در انتخابات برگزار شده بود به حساب می‌آمد.

سهم ناچیز آرای باطله در انتخابات‌های رقابتی

اگر نگاهی به انتخابات‌های که تاکنون برگزارشده بیندازیم، مشخصا در انتخابات‌هایی که رقابت جدی میان داوطلبان برقرار شده بود، تعداد آرای باطله نیز کاهش قابل‌توجهی داشت، برای مثال در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۸۸ و در میان مشارکت ۸۰ درصدی مردم در انتخابات، تنها ۴۰۰ هزار رای باطله در کل کشور شمرده شده بود.

اگرچه در انتخابات‌های مجلس کمتر آمار دقیقی از میزان آرای باطله به‌طورکلی اعلام شده، اما این میزان مشخصا در مقایسه با انتخابات‌های ریاست‌جمهوری بیشتر است، اما آمار دقیقی در این رابطه ارائه نشده است. وجود آرای باطله در انتخابات را می‌توان ناشی از بی‌تفاوتی یا کم‌اهمیت بودن رای به افراد دانست. درواقع فرد رای‌دهنده از اهمیت حضور به انتخابات آگاه بوده، اما شاید به این دلیل که حضور یا عدم‌حضور یک نماینده برای او اهمیت نداشته، نامی در برگه رای ثبت نکرده است، ریشه این مساله را می‌شود در رقابتی نبودن انتخابات در میان داوطلبان جست‌وجو کرد.

ضربه تسویه‌حساب‌های سیاسی اصولگرایان در فضای غیررقابتی انتخابات

انتخابات مجلس دوازدهم نیز از این قاعده مستثنی نیست. اگرچه پیش از این درباره میزان مشارکت و احتمال حضور کمرنگ مردم در انتخابات و لزوم اتخاذ سیاست‌هایی برای افزایش امید مردم به مشارکت شده بود، اما جدای از عملکرد نهاد‌های نظارتی انتخاباتی، آنچه در مورد کنش و فعالیت نامزد‌ها و رقبای حزبی اتفاق افتاد، آسیب جدی‌ای متوجه مشارکت کرد. در‌واقع کنش رقبای سیاسی در انتخابات مجلس دوازدهم نه‌تن‌ها تاثیر مثبتی بر میزان مشارکت نگذاشت، بلکه حتی تاثیر منفی بر آن گذاشت؛ رقبا روی همان ریل افشاگری‌ها و منفی‌گویی‌ها از یکدیگر حرکت کرده و ضربه دیگری بر اعتماد عمومی وارد کردند. این موضوع در جبهه اصولگرایی خود را خیلی جدی‌تر نشان داد. در این میان آسیب این اظهارات و تسویه‌حساب‌های سیاسی علیه یکدیگر خود را در رای بدنه ایدئولوژیک اصولگرایی نشان داد که می‌توان میزان آرای باطله را یکی از آسیب‌های آن فضا دانست.

مرز‌گذاری رأی‌دهنده‌ها با ایده برانداز‌ها

اگرچه تلاش برای تضعیف انتخابات و کاهش میزان مشارکت از سوی رسانه‌های فارسی‌زبان در کنار این نارضایتی‌ها وجود داشت که البته امر تازه‌ای هم نیست، اما برخلاف آنچه برانداز‌های خارج‌نشین انتظار داشتند، مشارکت روی همان میزان ۴۰ درصد سال ۹۸ باقی‌ماند. این میزان مشارکت ۴۰ درصد را نمی‌توان اتفاق خوشحال‌کننده‌ای به‌شمار آورد؛ چراکه ادامه این کاهش مشارکت از انتخابات ۹۸ تا الان را باید امر نگران‌کننده‌ای دانست که نشان می‌دهد همچنان نارضایتی‌ها برجای خود باقی هستند، اما در نقطه مقابل آنچه در گفته‌ها و اظهارات برانداز‌ها مطرح می‌شد نیز اتفاق نیفتاد.

در تحلیل این میزان مشارکت برای مثال در تهران می‌توان بخشی از علت ثابت ماندن این میزان را بیشتر نتیجه حضور و مشارکت بدنه ایدئولوژیکی دانست که اصل حضور در هر انتخابات را موضوع مهمی می‌داند که جدای از اینکه نامزد او حضور پیدا کرده باشد یا نه و یا اینکه از شرایط موجود ناراضی باشد یا خیر در انتخابات شرکت می‌کند.

این بدنه ایدئولوژیک در انتخابات ۱۱ اسفند در تهران نیز حضور پیدا کرد و ضمن اینکه تحریم را ابزار درستی برای انتقال اعتراض نمی‌داند و ترک صندوق رای را مقدمه بروز مشکلات بیشتر در کشور می‌داند، مرز‌گذاری مشخصی هم با برانداز‌ها کرد و در زمین آنها بازی نکرد. بر این اساس مشارکت مردم در انتخابات اسفند مرزگذاری مشخصی با آن چیزی که برانداز‌ها مطرح می‌کردند، داشت. ایده‌ای که آنها مطرح می‌کردند، تحریم انتخابات و دنبال کردن اعتراض از راه خیابان به‌جای صندوق بود.

رای باطله به مثابه ناامیدی از وضع موجود

در سمت دیگر، اما نکته قابل توجه دیگر این است که در مشارکت همین بدنه ایدئولوژیک نیز میزان آرای باطله قابل توجه است. این امر چند نکته را مورد توجه قرار می‌دهد که وجود آرای باطله در انتخابات می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد. شاید در سال‌های گذشته این امر ناشی از بی‌سوادی رای‌دهندگان بود، اما در انتخابات‌های اخیر و بعد از انتخابات ۱۴۰۰ این موضوع خود تبدیل به یک اعلام نظر از سمت رای‌دهنده‌ها شده است.

وجود آرای باطله می‌تواند اعتراضی باشد در راستای عملکرد نامزد‌های انتخابات، این امر در سال‌های گذشته خود را در قالب رای به فردی که نماد وضع موجود نبود یا در تقابل با آن قرار می‌گرفت، خود را نشان می‌داد، اما در انتخاباتی که فردی یا افرادی وجود ندارد که بتوانند برای تغییر وضع موجود برنامه درستی ارائه دهند، انتخاب افراد شرکت‌کننده، شخص خاصی نخواهد بود و فرد ترجیح می‌دهد نام کسی را در برگه رای ننویسد. افزایش این میزان آرای باطله را می‌توان کنشی اعتراضی در انتخابات دانست. به‌نظر می‌رسد بعد از انتخابات ۱۴۰۰ آرای باطله به اندازه رای به یک نامزد یا فرد شناخته شده، هویت پیدا کرده است.

نارضایتی‌ها از گروه‌های موجود خود را در آرای باطله نشان داد

در مورد میزان آرای باطله در تهران گمانه‌زنی‌ها و اخبار و آمار متفاوت و متناقضی اعلام می‌شود و تا این لحظه میزان دقیقی از آرای باطله اعلام نشده، اما جدای از متفاوت و متناقض بودن این آمار می‌توان گفت، این تعداد در تهران قابل توجه است و فارغ از اینکه این میزان ۲۰۰ هزار یا ۵۰۰ هزار باشد، به‌هر‌حال به اندازه آرای یک نامزد در تهران را به خود اختصاص داده است.

با نگاهی به افرادی که تا الان در انتخابات پیروز شده‌اند، می‌توان گفت بدنه ایدئولوژیک حضور پررنگی در این انتخابات داشتند و این موضوع را ترکیب فعلی‌ای که تا الان در میان نامزد‌های اعلام شده مطرح شده است، اثبات می‌کند. اما در میان حضور این بدنه ایدئولوژیک هم میزان آرای باطله زیاد است. در وهله اول اگرچه مردم در تهران این‌بار لیستی رای نداده‌اند، اما بالا بودن میزان آرای باطله در این طیف نیز نشان می‌دهد این نارضایتی‌ها در این بدنه ایدئولوژیک هم مورد توجه قرار گرفته تا آنجا که منجر به کنش آنها در انتخابات شده است.

این موضوع را می‌توان اعتراضی به نامزد‌های فعلی انتخابات در پاسخ به کارآمدی، عملکرد و فعالیت آنها دانست و در سمت دیگر ماجرا این پیام را منتقل می‌کند که رای‌دهنده‌ها آگاهانه اعلام کردند که نمی‌خواهند در زمین براندازان بازی کنند، اما از شرایط موجود، عملکرد‌ها و رفتار‌ها نیز ناراضی هستند و ترجیح‌شان این است که برای جلوگیری از سوءاستفاده اپوزیسیون در انتخابات شرکت کنند، اما به کسی رای ندهند. آرای باطله حالا از میان افرادی که به شرایط موجود اعتراض داشتند یا منتقد بودند و جزء بدنه ایدئولوژیک نیز نبودند به طیفی منتقل شده که حضور در انتخابات و مشارکت در آن را به مثابه امر مهم و غیرقابل انکار مورد توجه قرار می‌دادند. حرکت این آرای باطله به‌سمت این طیف و تغییر جایگاه آرای باطله نشان می‌دهد این موضوع دیگر به قشر خاصی تعلق ندارد.

علاوه‌براین حتی برخی از این افراد آرای خود را که عملا در انتخابات باطل خواهد شد را به صندوق انداختند و حتی این کنش خود را به شکل اعتراضی در فضای مجازی نیز منتشر کردند. این موضوع نشان می‌دهد که می‌بایست میزان آرای باطله در انتخابات مجلس را که در دوره‌های گذشته نیز وجود داشته، جدی گرفت و آن را حرف مردم با مسئولان و پاسخ آنها را در چهارچوب دموکراسی به نارضایتی‌های موجود و عملکرد آنها دانست.

اینتیتر را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.