پلک زدن چشم چگونه ضربآهنگ موسیقی را لو میدهد؟
پلک زدن چشم پدیدهای جالب در رفتار انسان است که جایی میان کنشهای ارادی و غیرارادی قرار میگیرد.
به گزارش اینتیتر، پلک زدن چشم پدیدهای جالب در رفتار انسان است که جایی میان کنشهای ارادی و غیرارادی قرار میگیرد. برای مثال، ما میتوانیم آگاهانه پلک بزنیم (مثل ارسال پیام با کد مورس) یا عمداً سرعت پلک زدن را برای مرطوب نگه داشتن چشمها افزایش دهیم. اما در بیشتر مواقع، پلک زدن بهطور خودکار و خارج از کنترل ارادی ما رخ میدهد و زمانبندی و الگوی آن میتواند جنبههای پنهانی از وضعیت ذهنی درونی ما را آشکار کند.
پژوهشهای پیشین نشان دادهاند که وقتی دو نفر رودررو با هم صحبت میکنند، پلک زدن چشمهایشان با هم هماهنگ میشود (چاکیر و هوکاف، ۲۰۲۴). این هماهنگی کامل نیست و بسته به عواملی مانند میزان توجه متقابل میتواند کم یا زیاد شود، اما نشان میدهد که پلک زدن چشم—even بدون آگاهی ما—میتواند با نشانههای محیطی و اجتماعی سازگار شود.
پلک زدن همضرب با موسیقی
مطالعهای جدید که ماه گذشته در مجله PLOS Biology منتشر شد، نشان میدهد گوش دادن به موسیقی میتواند باعث هماهنگ شدن پلک زدن شنونده با ضربآهنگ قطعه شود. در این پژوهش، یییانگ وو، شیانگبین تِنگ و یی دو بیش از ۱۲۰ فرد غیرموسیقیدان را در مجموعهای از آزمایشها بررسی کردند. شرکتکنندگان هنگام گوش دادن به موسیقی یا صداهای ساده، درگیر وظایف مرتبط یا نامرتبط با موسیقی بودند. پژوهشگران حرکات چشم، نرخ پلک زدن و فعالیت الکتروفیزیولوژیک مغز را با استفاده از EEG ثبت کردند.
در نخستین آزمایش، شرکتکنندگان به چند کرال باخ گوش دادند که با تمپوی ثابت ۸۵ ضرب در دقیقه، بهصورت عادی یا معکوس پخش میشد. تحلیل نرخ پلک زدن با استفاده از تبدیل فوریه سریع نشان داد که پلک زدنها با بسامد ۱٫۴۱۷ هرتز (معادل همان ۸۵ ضرب در دقیقه) رخ میدهند؛ یعنی بالاتر از حد تصادفی. جالب اینکه پخش عادی یا معکوس موسیقی نه بر میزان علاقه شرکتکنندگان اثر گذاشت و نه بر میزان هماهنگی پلک زدن.
در آزمایش بعدی، پژوهشگران بررسی کردند کدام مؤلفههای موسیقی برای این هماهنگی ضروری است. آنها ملودیهای موسیقایی را با توالیهای صوتی ثابت، در سه تمپوی مختلف (۶۶، ۸۵ و ۱۲۰ ضرب در دقیقه) مقایسه کردند. نتایج نشان داد که در همه حالتها بهجز سریعترین تمپو، هماهنگی قوی پلک زدن وجود دارد؛ موضوعی که احتمال وجود یک «حد سرعت» برای این پدیده را مطرح میکند. نکته جالبتر اینکه وجود یا نبود ملودی تفاوتی ایجاد نکرد، که نشان میدهد صرفاً وجود یک ضربآهنگ منظم برای هماهنگ شدن پلک زدن کافی است.
آیا پلک زدن هماهنگ بر رفتار اثر میگذارد؟
در آزمایش سوم، پژوهشگران یک «وظیفه دوگانه» طراحی کردند. شرکتکنندگان علاوه بر گوش دادن به موسیقی، باید هر بار که یک «صدای متفاوت» در توالی تکرارشونده شنیده میشد، دکمهای را فشار میدادند. نتایج نشان داد بین هماهنگی پلک زدن با ضرب موسیقی و دقت عملکرد در این وظیفه، همبستگی مثبت و قابل توجهی وجود دارد: افرادی که پلکهایشان بیشتر روی ضرب میافتاد، عملکرد دقیقتری داشتند. با این حال، چون دادههای لحظهبهلحظه ارائه نشده، مشخص نیست این رابطه علّی است یا عامل سومی مانند توجه، هم هماهنگی پلک زدن و هم عملکرد بهتر را توضیح میدهد.
در آزمایش چهارم، پژوهشگران بررسی کردند آیا هماهنگی پلک زدن زمانی هم حفظ میشود که توجه فرد به کاری کاملاً نامرتبط با موسیقی معطوف باشد یا نه. در این مرحله، شرکتکنندگان هنگام گوش دادن به موسیقی باید هر بار که یک نقطه قرمز بهطور غیرقابل پیشبینی روی صفحه ظاهر میشد، دکمهای را فشار میدادند. زمان ظاهر شدن نقطه هیچ ارتباطی با ضرب موسیقی نداشت و میتوانست روی ضرب یا خارج از آن باشد. در این شرایط، هیچ هماهنگیای در پلک زدن مشاهده نشد و عملکرد افراد نیز تفاوتی بین حالتهای روی ضرب و خارج از ضرب نداشت.
در مجموع، این یافتهها نشان میدهد موسیقی میتواند پلک زدن ما را با خود هماهنگ کند، اما تنها در شرایط خاص: ضرب نباید خیلی سریع باشد و توجه فرد باید دستکم تا حدی معطوف به موسیقی بماند. این نتایج پژوهشهای قبلی درباره رفتارهای خودبهخودی مانند ضرب گرفتن با انگشت یا پا را گسترش میدهد؛ رفتارهایی که ارادیتر تلقی میشوند. پژوهشهای آینده میتوانند بررسی کنند آیا این هماهنگی در موسیقیدانان قویتر است یا خیر، و اینکه آیا پلک زدن میتواند با بازنماییهای درونی موسیقی، مثل «آهنگهای گیرکرده در ذهن»، نیز همزمان شود یا نه.