ماجرای واقعی محبوبه و رحیم در بامداد خمار | حقیقت پشت سریال جنجالی نرگس آبیار

کد خبر : ۴۴۲۶۷۹
ماجرای واقعی محبوبه و رحیم در بامداد خمار | حقیقت پشت سریال جنجالی نرگس آبیار

داستان سریال «بامداد خمار» بر اساس رمان مشهور فتانه حاج‌سیدجوادی است که ریشه در ماجرایی واقعی در دوره قاجار دارد، اما در جزئیات هم در کتاب و هم در سریال، با دخل و تصرف و پرداخت ادبی و دراماتیک همراه شده است.

به گزارش اینتیتر، داستان سریال «بامداد خمار» و سرگذشت شخصیت‌هایی مثل محبوبه و رحیم این روزها ذهن بسیاری از مخاطبان تلویزیون را درگیر کرده و پرسش اصلی آن‌ها این است که آیا این روایت عاشقانه و تلخ، واقعی است یا نه. این مجموعه بر اساس رمانی به همین نام ساخته شده که فتانه حاج‌سیدجوادی آن را در سال ۱۳۷۴ منتشر کرده و نرگس آبیار در سال ۱۴۰۴ با ایجاد تغییراتی در خط داستانی، آن را به سریال تلویزیونی تبدیل کرده است. بن‌مایه قصه بر ماجرایی واقعی در دوره قاجار استوار است، اما هم در رمان و هم در سریال، بسیاری از صحنه‌ها و گفت‌وگوها حاصل تخیل نویسنده و اقتضای درام هستند.​

رمان «بامداد خمار» از همان سال‌های نخست انتشار، به یکی از پرخواننده‌ترین آثار داستانی عامه‌پسند در ایران تبدیل شد و به‌خاطر نزدیکی به احساسات مخاطب و قصه‌گویی پرکشش، جایگاه ویژه‌ای در بازار کتاب پیدا کرد. در سطح بیرونی داستان، ابتدا با زندگی سودابه، دختری تحصیل‌کرده و مرفه در تهران قدیم روبه‌رو می‌شویم که دل در گرو مردی می‌گذارد که با طبقه اجتماعی او فاصله زیادی دارد و همین تضاد، مخالفت جدی خانواده را برمی‌انگیزد. خانواده سودابه با یادآوری تجربه تلخ گذشته و سرنوشت زنانی مانند محبوبه و عمه سودابه، عشق او را ادامه همان مسیر خطرناک می‌بینند.​

در ادامه، روایت با یک فلاش‌بک طولانی به گذشته می‌رود و زندگی محبوبه، دختر نوجوان بصیرالملک را پیش چشم مخاطب می‌گذارد؛ دختری بزرگ‌شده در ناز و نعمت که دل به شاگرد نجاری به نام رحیم می‌بندد. محبوبه در برابر نصیحت، هشدار و حتی تهدید خانواده کوتاه نمی‌آید و سرانجام خانواده با اکراه به این وصلت تن می‌دهند، اما به نشانه اعتراض، تمام حمایت‌های خود را از او قطع می‌کنند و فقط یک خانه کوچک و مغازه‌ای ساده در اختیار رحیم می‌گذارند.​

شروع زندگی مشترک محبوبه سرآغاز ورود او به دنیایی غریب و به‌دور از سبک زندگی و تربیت اشرافی گذشته‌اش است. او بدون پشتوانه عاطفی و مالی خانواده وارد خانه‌ای می‌شود که نه تنها با معیارهای ذهنی‌اش هماهنگ نیست، بلکه زیر سایه دخالت‌های مادر رحیم و رفتارهای بی‌ملاحظه همسرش، هر روز بیشتر تحت فشار قرار می‌گیرد. محبوبه که روزگاری خدمتکار و آسایش کامل داشت، حالا زیر بار کارهای سنگین خانه خم شده و به تدریج موقعیت اجتماعی، اعتمادبه‌نفس و هویت پیشین خود را از دست می‌دهد.​

بحران‌ها زمانی عمیق‌تر می‌شود که محبوبه پس از مادر شدن، در بارداری دوم دچار سقط جنین می‌شود و توانایی فرزندآوری را برای همیشه از دست می‌دهد. مرگ تلخ تنها پسرش بر اثر بی‌مسئولیتی مادرشوهر ضربه‌ای است که بنای نیم‌بند زندگی مشترک را فرو می‌ریزد و در همین میان، رحیم نیز به اموال به‌نام‌زده محبوبه از سوی پدرش چشم طمع می‌دوزد و آخرین نشانه‌های عشق میان آن دو رنگ می‌بازد.​

محبوبه پس از هفت سال تحمل رنج و تحقیر، از این زندگی می‌گریزد و به خانه پدری بازمی‌گردد؛ عشقی که روزی تمام دنیای او بود، حالا به نفرت و سرخوردگی بدل شده است. در ادامه، او از رحیم جدا می‌شود و با منصور، پسرعموی قدیمی‌خواستگارش، ازدواج می‌کند و به همسر دوم او تبدیل می‌شود؛ هرچند در این زندگی تازه به نوعی آرامش نسبی می‌رسد، اما نداشتن فرزند و جایگاهش به‌عنوان زن دوم همیشه یادآور بهای سنگین انتخاب جوانی‌اش است.​

پس از موفقیت گسترده «بامداد خمار»، کتاب دیگری با نام «شب سراب» منتشر شد که همان داستان را این بار از زاویه دید رحیم روایت می‌کرد و محبوبه را مقصر اصلی فروپاشی زندگی مشترک معرفی می‌نمود. انتشار این اثر و حواشی حقوقی شباهت آن با رمان اصلی، دوباره افکار عمومی را متوجه این داستان کرد و بحث‌ها درباره نگاه طبقاتی و قضاوت نسبت به شخصیت‌ها را داغ‌تر ساخت.​

در سال ۱۴۰۴ نرگس آبیار این رمان را به مجموعه‌ای تلویزیونی تبدیل کرد که با حفظ محورهای اصلی مانند عشق تراژیک و شکاف طبقاتی، در فضاهای تاریخی قزوین تصویربرداری شد و با حضور بازیگران شناخته‌شده به روی آنتن رفت. «بامداد خمار» به زبان‌های مختلف نیز ترجمه شده و نسخه‌های خارجی آن هم با استقبال مخاطبان روبه‌رو شده است. از آغاز انتشار تاکنون، نگاه‌ها به این اثر دوگانه بوده است؛ گروهی آن را هشداری اجتماعی برای جوانان در انتخاب همسر می‌دانند و گروهی دیگر معتقدند رمان نگاهی یک‌سویه و تحقیرآمیز به طبقات فرودست جامعه دارد. عنوان کتاب که از بیتی معروف از سعدی گرفته شده، حس حسرت، خماری پس از یک بامداد اشتباه و بیداری دیرهنگام را در دل مضمون اصلی قصه بازتاب می‌دهد.​

جمع‌بندی واقعیت داستان

  • رمان «بامداد خمار» بر پایه ماجرایی واقعی در فضای اجتماعی دوره قاجار شکل گرفته، اما جزئیات آن رمان‌پردازی و ادبی شده است.​

  • سریال نرگس آبیار نیز با اقتباس از همین رمان ساخته شده و به‌طور طبیعی، برای جذابیت تصویری و تلویزیونی، دچار تغییرات و افزودن صحنه‌ها و دیالوگ‌های داستانی شده است.​

  • بنابراین می‌توان گفت ریشه داستان واقعی است، اما روایت فعلی در قالب رمان و سریال، نسخه‌ای دراماتیزه و آمیخته با تخیل نویسنده و کارگردان به شمار می‌آید.

نظرات بینندگان