اضطراب پنهان پشت «استثنایی بودن» چیست؟

کد خبر : ۴۴۲۴۵۹
اضطراب پنهان پشت «استثنایی بودن» چیست؟

این مقاله توضیح می‌دهد که خیلی از بزرگسالان ظاهراً موفق، فکر می‌کنند میل شدیدشان به «خاص بودن» نشانه اعتمادبه‌نفس است، اما در واقع ریشه این میل اغلب ترس عمیق از «معمولی بودن» و در نتیجه دوست‌داشتنی نبودن است.

به گزارش اینتیتر، این مقاله توضیح می‌دهد که خیلی از بزرگسالان ظاهراً موفق، فکر می‌کنند میل شدیدشان به «خاص بودن» نشانه اعتمادبه‌نفس است، اما در واقع ریشه این میل اغلب ترس عمیق از «معمولی بودن» و در نتیجه دوست‌داشتنی نبودن است.

نویسنده با مثال زنی به نام «ربکا» نشان می‌دهد وقتی در کودکی فقط در صورت عملکرد عالی (مثل نمره‌های درخشان) محبت و توجه گرفته‌ایم، یاد می‌گیریم برای دیده شدن باید مدام استثنایی باشیم و همین الگو بعدها ما را به رابطه‌هایی جذب می‌کند که «بمباران عشقی» و تعریف و تمجید افراطی در آن پررنگ است.​

به گزارش سایکولوژی تودی، در پژوهشی روی ۵۶۵ کودک، دیده شده والدینی که فرزندشان را «برتر از دیگران» و «مستحق برخورد ویژه» می‌دانند، بیشتر در بچه‌ها ویژگی‌های خودشیفته‌وار ایجاد می‌کنند، در حالی که بچه‌هایی که والدینشان صرف‌نظر از موفقیت، با گرمی و محبت کنارشان هستند، خودارزشمندی سالم‌تری پیدا می‌کنند؛ یعنی به جای «من از بقیه بهترم» می‌آموزند «همین‌طور که هستم ارزشمندم». ربکا چون در کودکی حس پایدار «به‌اندازه کافی خوب بودن» را تجربه نکرده، در بزرگسالی دنبال شریک «فوق‌العاده» و تأیید مداوم می‌گردد تا از بیرون احساس ارزشمندی بگیرد، اما این احساس همیشه موقتی است و دوباره خلأ برمی‌گردد.​

نویسنده برای رها شدن از این چرخه چند گام پیشنهاد می‌کند:

  • پذیرفتن این‌که «در اغلب جنبه‌ها آدمی معمولی» هستیم؛ این پذیرش به‌معنای از بین رفتن ویژگی‌های منحصربه‌فرد نیست، بلکه فشار برای فوق‌العاده بودن به‌خاطر دوست‌داشتنی شدن را کم می‌کند.​

  • جدا کردن ارزشمندی خود از استثنایی بودن؛ لازم نیست جذاب‌ترین یا موفق‌ترین فرد جمع باشیم تا شایسته ارتباط و محبت باشیم و «متوسط بودن در بیشتر چیزها» شکست نیست، بلکه بخشی عادی از انسان بودن است.​

  • ساختن خودآگاهی از راه دیدن الگوهای تکراری (مثلاً وقتی بیش‌ازحد دنبال تأیید هستیم) و ربط دادن آنها به تجربه‌های اولیه کودکی، و سوگواری برای عشق بی‌قید و شرطی که آن زمان دریافت نکرده‌ایم.​

  • تمرین تحمل «معمولی بودن»؛ مثلاً اگر عادت داریم مرکز توجه باشیم، عمداً در موقعیت‌هایی قرار بگیریم که دیده نشدن یا متوسط بودن را تجربه کنیم و به جای رفتن سمت افراد و چیزهای پر زرق‌وبرق، به آدم‌های آرام و پایدار بیشتر توجه کنیم.​

در پایان، با نقل‌قولی از اروین یالوم تأکید می‌شود که پذیرش بالغِ خود، یعنی سوگواری برای خودِ خیال‌انگیز و همه‌توان و کنار آمدن با این واقعیت که استثنایی نبودن به معنای بی‌ارزشی نیست. ربکا پس از مدتی روان‌درمانی می‌فهمد بیش از یک شریک «فوق‌العاده»، در اصل کسی را می‌خواهد که در روزهای اضطراب، بی‌حوصلگی یا حتی وقتی «هیچ دستاوردی ندارد» هم دوستش داشته باشد، و یاد می‌گیرد که همیشه – به‌ویژه در روزهای کاملاً معمولی – به اندازه کافی بوده است.

نظرات بینندگان