چگونه گذشته ما روابط امروزمان را شکل می‌دهد؟ نگاهی تازه به سبک‌های دلبستگی

کد خبر : ۴۳۸۸۴۳
چگونه گذشته ما روابط امروزمان را شکل می‌دهد؟ نگاهی تازه به سبک‌های دلبستگی

، آیا تا به حال کسی را ملاقات کرده‌اید—یک شریک عاطفی بالقوه، یک رئیس جدید، یا یک همسایه—و ناگهان موجی از آشنایی بی‌دلیل را احساس کرده باشید؟

به گزارش اینتیتر، آیا تا به حال کسی را ملاقات کرده‌اید—یک شریک عاطفی بالقوه، یک رئیس جدید، یا یک همسایه—و ناگهان موجی از آشنایی بی‌دلیل را احساس کرده باشید؟

به گزارش سایکولوژی تودی، شاید فوراً احساس امنیت و درک‌شدن کرده‌اید. یا شاید یکباره دچار اضطراب شده‌اید و حس کرده‌اید باید خودتان را ثابت کنید یا از خودتان دفاع کنید.

هنوز هیچ اطلاعات مشخصی از آن فرد نداشتید. پس این احساسات از کجا آمده‌اند؟

از گذشته‌تان.

بر اساس یک سنتز تازه از پژوهش‌های روان‌شناختی، در شرایطی که اطلاعات جدیدی دربارهٔ دیگران نداریم، شباهت‌ها به افراد مهم گذشته، نقشه‌های ذهنی قدیمی ما را فعال می‌کنند. ما، ناخواسته، الگوهای رابطه‌ای آشنای گذشته را بازتولید می‌کنیم.
به این فرآیند «انتقال» (Transference) گفته می‌شود. و این تنها یکی از بخش‌های سیستمی پیچیده است که تعیین می‌کند شما چه کسی هستید.

اسطورهٔ «منِ واحد»

ما دوست داریم فکر کنیم یک «منِ واقعی» ثابت و تغییرناپذیر داریم.

اما پژوهش‌های روان‌شناس سوزان اندرسن نشان می‌دهد که خودِ ما ذاتاً رابطه‌محور است—و در بستر روابطمان، دائماً ساخته و بازسازی می‌شود.

مدل شناختی–اجتماعی «خودِ رابطه‌ای» توضیح می‌دهد که ما در روابط نزدیک، مجموعه‌ای از گرایش‌های شناختی، هیجانی و رفتاری را شکل می‌دهیم که در موقعیت‌های دیگر نیز منتقل می‌شوند.

به زبان ساده: ما تقریباً به تعداد روابط نزدیک‌مان «خود»‌های متفاوت داریم.

شما چندین نسخه از خودتان را در کنار افراد نزدیک مختلف حمل می‌کنید. «شمایی» که کنار خواهر یا برادر ظاهر می‌شود، اساساً با «شمایی» که کنار شریک عاطفی‌تان هستید فرق دارد.

هر موقعیت، جنبهٔ مرتبطی از شخصیتتان را فعال می‌کند.

نقشهٔ دلبستگی

در پایهٔ این «خود»‌های رابطه‌ای، نظریهٔ دلبستگی قرار دارد.

این نظریه که توسط بالبی و اینسورث توسعه یافت، توضیح می‌دهد که پیوندهای عاطفی اولیه با مراقبان چگونه خودِ در حال شکل‌گیری ما را می‌سازد و بر نحوهٔ رابطه‌گیری ما با دیگران در سراسر زندگی اثر می‌گذارد.

این تجربیات اولیه در قالب «الگوهای کاری» درونی‌سازی می‌شوند—نمایش‌های ذهنی از خود و دیگران.

دلبستگی ایمن

نتیجهٔ مراقبت امن و پاسخگوست.

این افراد معمولاً ساختار شخصیتی مثبت و منسجمی دارند. خود را شایستهٔ عشق می‌دانند و نگاهشان به خود و دیگران مثبت است.

دلبستگی اضطرابی

نتیجهٔ مراقبت ناپایدار و متناقض است.

این افراد معمولاً خودپنداره‌ای منفی و کم‌یکپارچه همراه با تردید به خود و نیاز شدید به تأیید دارند.

دلبستگی اجتنابی

نتیجهٔ مراقبت سرد یا طردکننده است.

این افراد معمولاً به خوداتکایی افراطی، تردیدهای مزمن به خود، و ناراحتی از صمیمیت و نزدیکی گرایش دارند.

این سبک‌ها فقط بر روابط عاطفی اثر نمی‌گذارند؛ آن‌ها نحوهٔ دیدن خودمان را نیز شکل می‌دهند.

مثل نقشه‌هایی نامرئی عمل می‌کنند که واکنش‌ها، انتظارات و رفتارهای ما را هدایت می‌کنند.

افراد ایمن معمولاً خودپنداره‌ای مثبت‌تر و یکپارچه‌تر دارند و دلبستگی ایمن، خودمختاری و تأییدی را فراهم می‌کند که برای ساختن هویتی پایدار ضروری است.

وقتی گذشته حال را ربوده است

اینجا موضوع پیچیده می‌شود.

نمایش‌های ذهنی مربوط به افراد مهم گذشته می‌توانند بدون آگاهی فعال شده و به افراد جدید تعمیم یابند، وقتی شباهتی در آن‌ها حس کنیم.

در نتیجه، افکار، احساسات و رفتارهایی را نسبت به افراد جدید تجربه می‌کنیم که پژواکی از روابط گذشته‌اند—و گاهی منجر به برداشت‌های کاملاً غلط دربارهٔ فرد جدید می‌شود.

پژوهش‌ها نشان می‌دهد که ما معمولاً به افرادی علاقهٔ اجتماعی بیشتری نشان می‌دهیم که شبیه شرکای قبلی‌مان هستند.
ما ناخودآگاه به الگوهایی جذب می‌شویم که برایمان آشناست.

به همین دلیل است که با وجود تغییر شریک عاطفی، افراد اغلب روابطشان را به شیوه‌های مشابه تجربه می‌کنند.

خبر خوب: شما قابل‌تغییر هستید

اگر این موضوع جبرگرایانه به نظر می‌رسد، نگران نباشید؛ پژوهش‌ها امید زیادی ارائه می‌دهد.
سبک‌های دلبستگی گرچه پایدارند، اما ثابت و غیرقابل‌تغییر نیستند. آن‌ها یک «بُعد حالتی» دارند که می‌تواند از طریق فعال‌سازی یا «پرایمینگ» تغییر کند.

امنیت به‌عنوان منبع

فعال‌سازی احساس امنیت دلبستگی می‌تواند یک منبع درونی باشد.
این کار به‌ویژه زمانی که از نظر شناختی خسته هستید، توان خودتنظیمی را افزایش می‌دهد.

اهمیت تکرار

تکرار فعال‌سازی امنیت دلبستگی می‌تواند بهبودهای پایدار در خلق و خودپنداره ایجاد کند.

گسترش خود

روابط فقط منبع آرامش نیستند؛ موتورهای تغییر هویت‌اند.
ما تلاش می‌کنیم خودپنداره‌مان را با گنجاندن ویژگی‌ها و دیدگاه‌های شریک‌مان گسترش دهیم.
روابط ایمن به ما حس امنیت می‌دهند تا جنبه‌های جدیدی از خود را کشف کنیم.

پیامدهای عملی

درک این مفاهیم می‌تواند بینش‌های قدرتمندی برای رشد شخصی و سلامت رابطه‌ای به همراه داشته باشد:

در روان‌درمانی

شناخت اینکه الگوهای رابطه‌ای گذشته، تعاملات فعلی را تحت تأثیر قرار می‌دهند می‌تواند چرخه‌های ناکارآمد را متوقف کند.
وقتی بفهمید واکنش‌تان به رئیس ممکن است تحت‌تأثیر رابطه با والدِ انتقادگر باشد، می‌توانید به‌عنوان خودِ بالغ‌تان واکنش نشان دهید، نه نسخهٔ برانگیخته‌شدهٔ گذشته.

در روابط

آگاهی از انتقال می‌تواند کمک کند شریک‌تان را واضح‌تر ببینید، نه از دریچهٔ روابط قبلی.
این آگاهی همچنین کمک می‌کند بفهمید چرا برخی تعارض‌ها بیش از حد شدید به نظر می‌رسند.

در رشد فردی

درک اینکه «خود»‌های متفاوتی دارید می‌تواند رهایی‌بخش باشد.
به‌جای تلاش برای حفظ هویت ثابت، می‌توانید از غنای این خودهای رابطه‌ای لذت ببرید و هم‌زمان در جهت یکپارچگی بیشتر آن‌ها تلاش کنید.

جمع‌بندی

هویت شما یک بنای سنگی ثابت نیست؛ موجودی زنده و در حال رشد است که با هر ارتباط معنادار تغییر می‌کند.
شما مجموعه‌ای از تمام روابط مهم زندگی‌تان هستید.

با آگاهی از سبک دلبستگی‌تان و تشخیص زمانی که نقشهٔ قدیمی را بر سرزمین جدید تحمیل می‌کنید، می‌توانید چرخه‌های ناکارآمد را بشکنید.
و می‌توانید انتخاب کنید کدام «خود» را با خود به رابطه بیاورید.

نظرات بینندگان