نظریه کارن هورنای به زبان ساده

کارن هورنای روانکاوی مستقل و خلاقی که تحت تاثیر فروید قرار گرفت و پس از مدتی راهش را از او جدا کرد. در این مطلب به شرح نظریه کارن هورنای به زبان ساده خواهیم پرداخت.

اینتیتر – سحر سادات زمانی؛ کارن هورنای، بانوی روانکاوی که تجربیاتی مانند ملانی کلاین داشت. تجربیاتی سخت و تلخ برای اینکه در عرصه روانکاوی و روانشناسی  بتواند خودی نشان دهد.

بیشتر بخوانید:

هورنای نیز مانند کلاین مسیر سختی را طی کرد تا بتواند تفکر مستقل خودش در حوزه روانکاوی را که بیشتر حول محور تاثیرات شرایط اجتماعی و فرهنگی بر شکل گیری شخصیت بود به گوش روانکاو های تک صدایی و فرویدی برساند. در ادامه درباره زندگی  و نظریه کارن هورنای خواهیم گفت.

زندگی نامه کارن هورنای

کارن هورنای در ۱۵ سپتامبر سال ۱۸۸۵ در آلمان به دنیا آمد. او نیز همانند کلاین تولد خود را ناخواسته می دانست و روابط چندان خوبی با پدرش نداشت. هورنای زندگی خانوادگی سختی را تجربه کرد و در ۱۳ سالگی بود که تصمیم گرفت رشته پزشکی را بخواند اما در آن زمان هیچ دانشگاهی در آلمان
زنان را برای تحصیل در رشته پزشکی پذیرش نمی کرد.

اما هورنای از تصمیم خود منصرف نشد و این شرایط در ۱۶ سالگی او تغییر کرد. او علی رغم مخالفت های پدرش وارد مدرسه شد و خود را برای رشته پزشکی آماده کرد.

رابطه هورنای با پدرش بعدها سرمشق رابطه او با دیگر مردان زندگی اش شد و نتوانست خود را از چرحه وابستگی های روانی اش خلاص سازد.

کارن هورنای زمانی که در حال تحصیل روانپزشکی بود با مقالات فروید آشنا شد و به روانکاوی علاقه پیدا کرد. او ابتدا تنها بازتابی از مقالات فروید را ارائه می داد اما رفته رفته با مطالعه بیشتر در این حوزه و سفر و اقامت در شیکاگو و آشنایی با فروم توانست تفکر مستقل و خلاق خود را در حوزه روانکاوی به دیگران بشناساند.

تفاوت نظریه کارن هورنای و فروید در چیست؟

پیش از آن که سراغ نظریه کارن هورنای برویم بهتر است کمی درباره تفاوت او با فروید بگوییم. همانطور که می دانید فروید به انسان دیدگاه بدبینانه و مکانیکی داشت و اعمال انسان را تحت تاثیر غرایز او می دانست.

اما هورنای نگاه مقابل فروید را در رابطه با انسان و انگیزه اعمال او اتخاذ کرد. هورنای برای تاثیرات فرهنگی، محیط و اجتماع بیشتر از غرایز ارزش قائل بود و شخصیت انسان ها را شکل گرفته از نیروهای فرهنگی می دانست.

به اعتقاد او انسان ها در دنیای امروز بر مبنای اصل رقابت عمل می کنند. این رقابت جویی انسان خصومت بنیادی را در او پرورش می دهد که در نهایت باعث انزوای اش خواهد شد.  انزوا نیز نیاز شدید به محبت را در انسانها بیدار می کند. نیاز به محبت هم اگر در انسان به صورت نامتعادلی رشد کند شخصیت او را به سمت روان رنجوری می کشاند.

هورنای این چرخه معیوب خصومت بنیادی انزوا و نیاز شدید به محبت که منجر به تعارضات روان رنجور در بشر می شود را به هر مرحله ای از رشد ربط می دهد. اما برای دوران کودکی ارزش ویژه تری قائل است او نیز همانند فروید اعتقاد دارد دوران کودکی بر شخصیت بزرگسالی تاثیر گذار است. اما برخلاف فروید انسان ها را موجوداتی انعطاف پذیر می بیند که الگو های تثبیت شده را تغییر می دهند و به کمک محیط خود را بازسازی می کنند. در ادامه بیشتر درباره نظریه کارن هورنای بحث خواهیم کرد.

نظریه کارن هورنای به زبان ساده

خصومت و اضطراب بنیادی، سایق های اجباری،نیازها و گرایش های روان رنجور از اصلی ترین مفاهیم نظریه کارن هورنای هستند. این مفاهیم از نظر هورنای عوامل و موانع رشد شخصیت انسان را به وجود می آورند. در ادامه به شرح هر یک از این موارد در نظریه کارن هورنای خواهیم پرداخت.

خصومت بنیادی و اضطراب بنیادی در نظریه کارن هورنای

در نظریه کارن هورنای دو مفهوم خصومت و اضطراب بنیادی کاملا در هم تنیده هستند. این دو مفهوم تا زمانی که از وجودشان آگاه نباشیم، مانند یک چرخه در نسل ها و خانواده های مختلف تکرار می شود.

حال شاید برای شما این سوال به وجود بیاید که خصومت بنیادی چه زمانی شکل می گیرد؟ با مثالی می توان پاسخ به این سوال را مطرح کرد. کودکی را در نظر بگیرید که در خانواده ای زندگی می کند که محبت کافی دریافت نمی کند یا بالعکس غرق در محبت است. در حالت اول این کودک دچار غفلت و فراموشی قرار می گیرد و در حالت دوم به شدت لوس و خودخواه می شود. در این صورت است که بذر خصومت بنیادی در کودک کاشته می شود.

در واقع هورنای اعتقاد داشت زمانی که شرایط مطلوب برای رشد کودک فراهم نباشد، خصومت بنیادی در او شکل می گیرد. منظور هورنای از شرایط مطلوب، فراهم آوردن فضایی است که در آن محبت واقعی جریان دارد و انضباط سالم نیز اجرایی میشود.

زمانی که این شرایط مطلوب برای کودک فراهم نباشد او خصومت بنیادی را در خود شکل می دهد. این خصومت لزوما به شکل ابراز خشم بازنمایی نمی شود. بلکه این خشم نسبت به خانواده سرکوب شده و اضطراب بنیادی را شکل می دهد. این اضطراب یک اضطراب ساده نیست که صرفا با رویدادهای بیرونی فعال شود بلکه به صورت خودکار در درون فرد وجود دارد و او را در روابطش دچار تشویش و نگرانی می کند.

حال کودکی که با این خصومت بنیادی و اضطراب بنیادی رشد یافته است و بزرگ شده خود خانواده ای تشکیل می دهد و فرزندی به همین منوال تربیت می کند. و تا زمانی که از این چرخه آگاه نشوند این خصومت وجود خواهد داشت.

همانطور که اشاره کردیم این خصومت و اضطرابی که به دنبالش می آید همواره فرد را در نگرانی قرار می دهد. افراد برای محافظت از خود در برابر نگرانی های ایجاد شده از خصومت بنیادی چهار روش را اتخاذ می کنند که در ادامه به شرح آنها می پردازیم.

محبت: برخی از افراد برای محافظت از خود در برابر اضطراب بنیادی محبت کردن را انتخاب کردند. آنها با محبت افراطی به دیگران اضطراب خود را تسکین می دهند.

سلطه پذیری: یکی دیگر از راه های کنار آمدن با اضطراب بنیادی سلطه پذیری است. افراد روان رنجور در این روش خودشان به دیگران تسلیم میکنند و مطیع محض خواسته های سایر افراد هستند.

قدرت: برخی از افراد روان رنجور از قدرت برای کنترل اضطراب بنیادی استفاده می کنند. آنها تلاش میکنند تا به مقامی دست پیدا کنند و دست به تحقیر سایرین می زنند.

کناره گیری: برخی از افراد روانجور خود را مستقل از دیگران و روابط با آنها می کنند و انزوا را به عنوان راه حلی برای کنترل اضطراب بنیادی انتخاب می کنند.

سایق های اجباری در نظریه کارن هورنای

از نگاه نظریه کارن هورنای سایق ها در افراد روان رنجور به صورت اجباری آنها را به سمت استفاده مکرر و بی فایده از مکانیزم های دفاعی می کشانند. نکته جالب اینجاست که افراد بهنجار نیز احساساتی که افراد روان رنجور حس می کنند را تجربه می کنند اما تفاوت آنها با این افراد در این است که ضریب کمتری به این احساسات می دهند و از مکانیزم های دفاعی به صورت مفیدتری استفاده می کنند.

نیازهای روان رنجور در نظریه کارن هورنای کدامند؟

هورنای به طور موقتی ۱۰ طبقه از نیازهای روان رنجور را مشخص کرد که تلاش های افراد روان رنجور را برای مبارزه با اضطراب بنیادی توصیف می کنند. این نیاز ها از چهار روش محافظتی که قبلا در نظریه کارن هورنای مورد بحث قرار دادیم، اختصاصی تر هستند، اما همان راهبردهای دفاعی اساسی را توصیف می کنند. این ده طبقه نیازهای روان رنجور با یکدیگر همپوشانی دارند و یک نفر می تواند چند مورد را داشته باشد. در ادامه ده نیاز روان رنجور را قرار داده ایم.

۱. نیاز روانجور به محبت و تایید

افراد روان رنجور در جستجوی خود برای محبت و تایید کورکورانه می کوشند تا دیگران را خشنود کنند. آنها سعی می کنند از انتظارات دیگران پیروی کنند. از ابراز وجود می ترسند و از خصومت دیگران و احساسات خصمانه در خودشان بسیار ناراحت هستند.

۲. نیاز روان رنجور به همسری قدرتمند

افراد روان رنجور به علت نداشتن اعتماد به نفس، سعی میکنند خودشان را به همسری قدرتمند بچسبانند. این نیاز ارزش قائل شدن بیش از اندازه برای محبت و ترس از تنها بودن یا رها شدن را شامل می شود.

۳. نیاز روان رنجور به محدود کردن زندگی در مرزهای تنگ

افراد روان رنجور اغلب سعی می کنند نامحسوس بمانند، مقام دوم را به دست آورند و به بسیار اندک قانع باشند. آنها توانایی های خود را دست کم میگیرند و می ترسند از دیگران توقع داشته باشند.

۴. نیاز روان رنجور به قدرت

قدرت و محبت احتمالا دو مورد از قوی ترین نیازهای روان رنجور هستند. نیاز به قدرت معمولا با نیاز به مقام و مایملک آمیخته است و خود را به صورت نیاز به کنترل کردن دیگران و اجتناب از احساسات عف یا حماقت آشکار می سازد.

۵. نیاز روان رنجور به بهره کشی از دیگران

افراد روان رنجور اغلب دیگران را بر اساس اینکه چگونه می توان از آنها استفاده یا بهره کشی کرد، ارزیابی می کنند. اما در عین حال می ترسند دیگران از آنها بهره کشی کنند.

۶. نیاز روان رنجور به شهرت یا مقام اجتماعی

برخی افراد از طریق تلاش برای اول بودن، مهم بودن یا جلب توجه دیگران به خودشان با اضطراب بنیادی مبارزه می کنند.

۷. نیاز روان رنجور به تحسین شخصی

افراد روان رنجور نیاز دارند به خاطر آنچه هستند نه آنچه دارند تحسین شوند. عزت نفس کاذب آنها باید همواره با تحسین شدن و تایید دیگران تغذیه شود.

۸. نیاز روان رنجور به جاه طلبی و موفقیت شخصی

افراد روان رنجور اغلب انگیزه نیرومندی برای بهترین بودن دارند. بهترین فروشنده، بهترین نوازنده، بهترین همسر و هزاران بهترین دیگر. آنها باید برای تایید برتری خودشان، دیگران را شکست دهند.

۹. نیاز روان رنجور به خود نظری و استقلال

بسیاری از افراد روان رنجور نیاز شدیدی به کناره گیری از دیگران دارند و از این طریق می خواهند ثابت کنند که می توانند بدون دیگران روزگار خود را بگذرانند.

۱۰. نیاز روان رنجور به کمال و آسیب ناپذیری

افراد روان رنجور با تلاش سرسختانه برای کمال دلیلی برای عزت نفس و برتری شخصی خود پیدا می کنند. آنها می ترسند مرتکب اشتباه شوند یا نقایص شخصی داشته باشند و به شدت تلاش می کنند ضعف های خود را از دیگران پنهان سازند.

گرایش های روان رنجور در نظریه کارن هورنای

هورنای پس از طبقه بندی دهگانه خود از نیازهای روان رنجورانه، به یک طبقه بندی با سه گرایش کلی رسید. سه نگرش اساسی در نظریه کارن هورنای برای مقابله با اضطراب بنیادی عبارت اند از:

  • حرکت به سوی مردم
  • حرکت علیه مردم
  • حرکت به دور از مردم

از نظر هورنای افراد بهنجار و روانرجور هر دو از این گرایش ها استفاده می کنند. اما تفاوت های آنها رد این است که افراد با شخصیت بهنجار با آگاهی و بسته به موقعیت یکی از این گرایش ها را اتخاذ می کنند اما افراد روانجور به صورت اجباری تنها در یک چرخه باطل با یک روش باقی می ماند و از این طریق به دنبال
تسکین اضطراب بنیادی خود هستند.

شخصیت افراد روانجور براساس گرایش هایی که انتخاب می کنند، تعریف می شود. در ادامه شخصیت های افراد روان رنجور در نظریه کارن هورنای و گرایش هایی را که انتخاب می کنند را مشاهده می کنید.

  • شخصیت مطیع گرایش حرکت اجباری به سوی مردم را انتخاب می کند.
  • شخصیت پرخاشگر گرایش حرکت اجباری علیه مردم را انتخاب می کند.
  • شخصیت جدا گرایش حرکت اجباری به دور از مردم را انتخاب می کند.

در مقابل شخصیت افراد بهنجار براساس گرایش های اصلی هورنای به شکل زیر است:

  • شخصیت صمیمی و با محبت گرایش حرکت خود انگیخته به سوی مردم را انتخاب می کند.
  • شخصیتی که گرایش حرکت خودانگیخته علیه مردم را انتخاب می کند در جامعه رقابتی جان سالم به در می برد.
  • شخصیت خود مختار و متین گرایش حرکت خودانگیخته به دور از مردم را انتخاب می کند.

جمع بندی

هورنای انسان را با مفهوم روان رنجوری درک میکرد و نظریه اش را نیز بر همین پایه بنا نهاد. او برخلاف سایر روانکاوان آگاهی را به عنوان عنصری روشن کننده و باطل کننده چرخه خصومت بنیادی میدانست. او نگاهی خوشبینانه به انسان داشت و معتقد بود که شرایط مطلوب باعث رشد یک شخصیت سالم و بهنجار در آینده می شود. انسان سالم نیز در بزرگسالی به دنبال رشد و توسعه خود می رود. به صورت خلاصه درباره نظریه کارن هورنای اینگونه می توان گفت تا حد بسیاری برای قدرت اختیار انسان ارزش قائل شده است و او را در تغییر توانمند می داند.

اینتیتر را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.